تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟

بازار میتواند بیشتر از چیزی که تصور کنید، غیرمنطقی باشد.
تحلیل تکنیکال چیست | راهنمای جامع آشنایی با تحلیل تکنیکال
امروزه با گسترش سرمایهگذاری در بورس و ارز دیجیتال عبارتهایی همچون تحلیل تکنیکال، نمودار، الگوها، اندیکاتور و این قبیل موارد بسیار شنیده میشود. به همین دلیل شاید برای هر کسی سوال پیش بیاید که تحلیل تکنیکال چیست و این عبارات به چه معنا هستند. برای درک کامل این مفاهیم ابتدا باید با تعریف تحلیل تکنیکال آشنا شوید. سپس با معرفی کامل تمامی مفاهیم مربوط به آن همه چیز را در خصوص این عبارات و کلمات مرتبط با تحلیل تکنیکال یاد بگیرید.
کلینیک سرمایه سعی دارد با پاسخ به پرسش Technical Analysis چیست؟ شروع کرده و همه چیز را درباره این عبارت به زبان ساده بیان کند. با پایان این مقاله مفهوم تمامی واژهها و عبارات پیچیدهای که در زمینه تحلیل تکنیکال شنیدهاید برای شما معنا خواهند یافت.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis یکی از روشهایی است که تحلیلگران بازار سرمایه برای ارزیابی سهامها و تشخیص موقعیتهای مناسب از آن استفاده میکنند. این روش کاملاً مبتنی بر نمودارها، جدولها، روند ارزش سهام، آمار و ارقام و محاسبات ریاضی است.
تحلیل تکنیکال به این صورت است که شما با بررسی سابقه یک سهام و کشف الگوهای پیشروی آن، رفتار یک سهام را درمیآورید و مطابق آن برای خرید و فروش تصمیم میگیرید.
برای مثال سهامی را بررسی میکنید و متوجه میشوید روند این سهام به این گونه است که پس از مقداری صعود طی بازه زمانی مشخصی، به طور معمول ریزش قیمت دارد و این الگو به طور مداوم تکرار میشود. در نتیجه ابتدا صبر میکنید تا زمان ریزش فرا برسد. زمانیکه ریزش به آخرین حد خود رسید اقدام به خرید سهام میکنید و سپس در اوج و پیش از ریزش دوباره اقدام به فروش آن میکنید.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو (Charles Dow) با عنوان تئوری داو در اواخر دهه 1800 مطرح شد. پس از آن محققان بسیاری به تحقیق و بررسی نظریه داو پرداختند و به کمک نتایج این تحقیقات پایه تحلیل تکنیکال بنا نهاده شد. این پژوهشها طی سالیان سال ادامه یافتند و روزبهروز بر الگوها و سیگنالهای مطرح در تحلیل تکنیکال افزوده میشود.
بر طبق این نظریه با بررسی ارزش سهام و سابقه آن میتوانید امنیت سرمایه خود را تضمین کنید. به این ترتیب با الگو و روند صعود و نزول یک سهام آشنا خواهید شد. در نتیجه روند پیشروی سهام را پیشبینی کرده و از ضرر جلوگیری میکنید.
تحلیلگر تکنیکال کیست؟
تحلیلگر تکنیکال یا متخصص بازار به محققی میگویند که با سوابق یک سهام به بررسی و ارزیابی سرمایهگذاری بر آن میپردازند.
تحلیلگرهای تکنیکال معتقدند برای انجام معاملات نیازی به بررسی عواملی همچون وضعیت اقتصادی جامعه، شرایط سیاسی و این قبیل مسائل نیست؛ بلکه تنها بررسی نمودارها، آمار و ارقام و سابقه هر سهام کفایت میکند، زیرا تغییرات کوتاه مدت یک سهام، الگوی پیشرفت آن در آینده را مشخص میکند.
بنابراین تحلیلگر تکنیکال با استفاده از سابقه ارزش یک سهام در گذشته و بررسی روند قیمتی آن طی زمان پیش میرود. او با استفاده از الگوها و تحلیل تمامی اطلاعات مربوط به جدولها و نمودارها دست به انتخاب میزند و معاملات خود را انجام میدهد.
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال چیست؟
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندمنتال در چیست؟ تحلیل تکنیکال به نوعی متضاد تحلیل فاندامنتال یا بنیادی به شمار میرود. همانطور که گفتیم تحلیل تکنیکال با استفاده از وضعیت سهام و ارزش آن، نمودارها، الگوهای روند و بررسی آمار و ارقام و دادهها صورت میگیرد. اما تحلیلگر بنیادی به بررسی سابقه مالی شرکت و عوامل تاثیرگذار بر آن میپردازد.
برای مثال اگر سهام متعلق به یک شرکت وارداتی است، تحلیلگر بنیادی با بررسی شرایط سیاسی، تحریمها، ارزش ارز و این قبیل موارد و تاثیر هریک بر شرایط مالی شرکت، تصمیمگیری میکند.
تحلیلگر فاندامنتال با تکیه بر امنیت مالی معامله میکند، اما تحلیلگر تکنیکال با تکیه بر دادهها، سابقه و ارزش سهام سرمایهگذاری میکند.
آموزش و یادگیری تحلیل تکنیکال به چه روشهایی صورت میپذیرد؟
برای آنکه بتوانید تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید راههای متعددی وجود دارد. با استفاده از یادگیری این روش به راحتی میتواند با کمترین خطر سرمایهگذاری کنید. به طور کلی سه راه برای یادگیری و کسب مهارت در تحلیل تکنیکال پیش روی شماست:
یادگیری به کمک کتاب
اگر سری به کتابخانه یا فروشگاههای کتاب بزنید، متوجه خواهید شد که کتابها و مجلههای بسیاری در زمینه آموزش سرمایهگذاری در بورس یا ارز با استفاده از تحلیل تکنیکال وجود دارد. برخی از این کتابها در چند جلد و به صورت دورههای آموزشی به چاپ میرسند. ما در مقاله بهترین کتاب تحلیل تکنیکال لیستی از 10 کتاب فارسی و انگلیسی در این زمینه را معرفی کرده ایم.
یادگیری با کمک سایت
راه بعد یادگیری با کمک وب سایتها است. سایتهایی همچون کلینیک سرمایه تحلیل تکنیکال را به طور کامل و بسیار دقیق آموزش میدهند. این آموزشها در قالب مقاله یا با استفاده از ویدیوهای آموزشی ارائه میشوند.
یادگیری با استفاده از دورههای آموزشی
آخرین راه یادگیری تحلیل تکنیکال با شرکت در دورههای آموزشی است. موسسات و وب سایتهای بسیاری در همه شهرها برای آموزش سرمایهگذاری با روش تحلیل تکنیکال وجود دارند. برخی از این دورهها به صورت حضوری و برخی به صورت مجازی هستند. همچنین گاهی این دورهها در قالب چندین DVD آموزشی عرضه میشوند.
تحلیل فاندامنتال چیست و چه کاربردی در ارز دیجیتال دارد؟
تحلیل فاندامنتال در ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین – BTC و اتریوم – ETH یکی از روشهای تحلیل و خرید و فروش رمز ارز ها در کنار تحلیل تکنیکال است.
زمانی که صحبت از ترید و کسب سود از طریق معامله گری میشود، چه در بازارهای سنتی مانند بورس سهام و چه در بازارهای نوظهور مانند ارزهای دیجیتال، علم دقیقی وجود ندارد. اگر چنین بود، برترین بازیگران وال استریت تاکنون به این فرمول رسیده بودند و آن را اعلام میکردند. در عوض آنچه که ما در اختیار داریم، طیف وسیعی از ابزارها و روشهای معرفی شده و مورد استفاده توسط تریدرها و سرمایهگذاران است. در بازار رمز ارز ها مانند بیت کوین و اتریوم نیز اینگونه است و این ابزارها را میتوان در دو دسته بندی کلی قرار داد: تحلیل تکنیکال – Technical Analysis و تحلیل فاندامنتال – Fundamental Analysis.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال روشی است که سرمایهگذاران و تریدرها با استفاده از آن در تلاشند تا ارزش ذاتی یک دارایی را تعیین کنند. در این روش با مطالعه دقیق عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر قیمت یک دارایی به این سوال پاسخ داده میشود که آیا ارزش فعلی دارایی مورد مطالعه کمتر از ارزش ذاتی آن است یا خیر؟ نتیجه این مطالعه میتواند به داشتن استراتژی مناسب برای سرمایهگذاری در یک دارایی کمک کند.
به عنوان مثال، اگر به سرمایهگذاری در یک شرکت علاقهمند شدید، ابتدا میتوانید مواردی مانند درآمد شرکت، ترازنامه، صورتهای مالی و گردش پول مربوط به آن شرکت را مطالعه کنید تا نسبت به سلامت مالی آن اطمینان خاطر حاصل نمایید. سپس ممکن است که به صنعتی که شرکت در آن حوزه فعال است، نگاهی بیندازید. به عنوان مثال تحقیق کنید که رقبا چه کسانی هستند؟ جامعه هدف را چه افرادی تشکیل میدهند؟ آیا صنعت مربوطه در حال گسترش است؟ حتی میتوانید مطالعات خود را گستردهتر کنید تا ملاحظات اقتصادی مانند نرخ بهره و تورم را در تحلیل خود دخیل نمایید.
موارد بالا همان چیزی است که به عنوان یک رویکرد از پایین به بالا شناخته میشود: شما با شرکتی که به آن علاقهمند هستید شروع میکنید و تلاش میکنید تا فهم خود را در اقتصاد گسترش دهید. اما روش برعکس این قضیه نیز وجود دارد و شما میتوانید با یک رویکرد از بالا به پایین، به نتیجه یکسان برسید.
هدف نهایی تحلیل فاندامنتال، تجزیه و تحلیل ارزش و قیمت ذاتی یک دارایی و مقایسه آن با قیمت فعلی است. اگر ارزش ذاتی از ارزش فعلی بیشتر باشد، میتوان نتیجه گرفت که قیمت فعلی دارایی مدنظر ارزان است. در سمت مقابل اگر ارزش ذاتی کمتر از ارزش فعلی باشد، قیمت فعلی دارایی مدنظر گران محسوب میشود. با داشتن چنین اطلاعات مناسبی، میتوان در مورد خرید یا فروش آن دارایی تصمیمگیری آگاهانهای داشت. این روش در تمامی بازارها مانند بورس سهام، فارکس و یا بیت کوین و اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال ممکن است ولی رویکرد متفاوتی دارد.
تفاوت تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال
تریدرها و سرمایهگذاران تازه وارد به بازارهایی مانند بورس سهام، فارکس، ارزهای دیجیتال و … غالبا در انتخاب رویکرد معاملاتی خود دچار سرگیجه میشوند. تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال در سمت مقابل هم قرار دارند و برای تحلیل داراییهای مختلف به روشهای متفاوتی متکی هستند. در عین حال، هر دو تحلیل، دادههایی را برای تسهیل معامله و تریدینگ و خرید و فروش ارائه میدهند. پس کدام یک بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است که ببینیم هر کدام از این تحلیلها چه نتیجهای را در اختیار معاملهگر قرار میدهند. تحلیلگران فاندامنتال بر این باورند که قیمت فعلی یک دارایی لزوما نشانگر ارزش واقعی آن دارایی نیست. این ایدئولوژی اساس تصمیمات سرمایهگذاری در تحلیل فاندامنتال است.
در سمت مقابل، تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که حرکت بعدی قیمت را میتوان تا حدودی از طریق عملکرد قیمت در گذشته و حجم معاملات پیدا کرد. آنها خود را مانند تحلیلگران فاندامنتال با مطالعه عوامل بیرونی سرگرم نمیکنند و ترجیح میدهند که روی نمودارهای قیمت، الگوها و روند بازار تمرکز کنند. هدف تحلیلگران تکنیکال، شناسایی نقاط ایدهآل برای ورود و خروج به یک دارایی است.
طرفداران فرضیه بازار کارا (Efficient-Market Hypothesis) بر این باورند که غیرممکن است بتوان با استفاده از تحلیل تکنیکال به تنهایی به صورت پیوسته موفق بود. در این فرضیه، بازار کارا به بازاری گفته میشود که در آن اطلاعات با سرعت بالایی بر قیمت سهام تاثیر میگذارد و قیمتها خود را با توجه به این اطلاعات تعدیل میکنند.
به طور کلی، زمان ثابت کرده است که در تمامی بازارها مانند بورس سهام و ارزهای دیجیتال، هیچ استراتژی بهتر از زوج تحلیل تکنیکال و فاندامنتال وجود ندارد، زیرا این روشها به خوبی ادراک ما را نسبت به زمینههای مختلف یک بازار مالی افزایش میدهند. برخی از افراد ممکن است سبک معاملاتی منحصربفرد خود را استفاده کنند، اما در عمل، بسیاری از تریدرها از یک یا ترکیب این دو روش تحلیلی در معاملات خود استفاده میکنند. این روشها هم در تحلیلهای کوتاه مدت و هم در تحلیلهای بلند مدت قابل استفاده هستند.
اندیکاتورهای محبوب در تحلیل فاندامنتال
در تحلیل فاندامنتال ما به دنبال استفاده از الگوهای کندل استیک، اندیکاتور مک دی – MACD و یا شاخص قدرت نسبی – RSI نیستیم، بلکه تحلیل فاندامنتال ابزار مخصوص خود را دارد. در این قسمت، برخی از این ابزارها و اندیکاتورها را معرفی میکنیم.
سود هر سهم – EPS
سود هر سهم یا EPS معیار مشخصی برای سودآوری یک شرکت است و به ما میگوید که چقدر از سود شرکت به هر سهم تعلق میگیرد. فرمول محاسبه EPS به صورت زیر است:
تعداد کل سهام / درآمد خالص شرکت
فرض کنید که سود خالص یک شرکت با 200,000 سهم، 1 میلیارد دلار است. در این حالت سود اختصاص یافته به هر سهم 5 دلار خواهد بود. اگرچه محاسبه EPS بسیار ساده است، اما این شاخص ابزار قدرتمندی برای درک بهتر پتانسیل یک دارایی است. شرکتهای دارای EPS بالا و یا رو به افزایش، عموما گزینه جذابتری برای سرمایهگذاری و معاملهگری هستند.
مانند همه شاخصها، ابزار EPS نیز نباید تنها معیاری باشد که برای ارزشگذاری آینده یک دارایی استفاده شود. این ابزار در کنار سایر شاخصها حداکثر کارایی خود را دارد.
نسبت قیمت به درآمد – P/E
نسبت قیمت به درآمد یا P/E یکی از ابزارهای مهم برای ارزشگذاری سهام شرکتهاست. این نسبت از تقسیم قیمت فعلی یک سهم بر سود هر سهم (EPS) به دست میآید:
شرکت ذکر شده در مثال قبلی را به یاد آورید. سود هر سهم این شرکت 5 دلار بود. اگر اکنون قیمت هر سهم این شرکت 10 دلار باشد، نسبت P/E این سهم 2 خواهد بود. اما این به چه معناست؟ این شاخص تا حد زیادی به بقیه تحقیقات انجام شده بستگی دارد.
بسیاری از افراد از نسبت P/E به منظور تعیین اینکه آیا قیمت فعلی بالاتر و یا پایینتر از ارزش ذاتی است، استفاده میکنند. هرچه نسبت P/E بالاتر باشد، میتوان اینگونه برداشت کرد که قیمت دارایی مدنظر گرانتر است. از طرفی، بهتر است همواره نسبت قیمت به درآمد شرکتهای یک صنعت مشخص را با هم مقایسه کنید و ببینید که کدام سهام کدام شرکت، دارای P/E پایینتر و مناسبتری برای سرمایهگذاری است. باز هم ذکر این نکته ضروری است که این قانون همیشه صادق نیست، بنابراین بهتر است که از این ابزار در کنار سایر ابزارهای کیفی و کمی تحلیل فاندامنتال استفاده کنید.
نسبت قیمت به ارزش دفتری – P/B
نسبت P/B بیانگر نسبت قیمت یک سهم به ارزش دفتری آن است. ارزش دفتری – Book Value عبارت است از حاصل تقسیم ارزش ویژه (مجموع حقوق صاحبان سهام) یک شرکت به تعداد سهام آن که نشان دهنده ارزش ترازنامهای شرکت است. نسبت P/B به صورت زیر محاسبه میشود:
ارزش دفتری یک سهم / قیمت یک سهم
بار دیگر شرکت ذکر شده در مثال بالا را به خاطر بیاورید. فرض میکنیم که ارزش دفتری کل شرکت 500,000 دلار است. در این صورت، از آنجایی که مجموعا 200,000 سهم برای این شرکت منتشر شده است، ارزش دفتری هر سهم 2.5 دلار خواهد بود. با داشتن قیمت یک سهم (معادل 10 دلار) و ارزش دفتری هر سهم (2.5 دلار)، نسبت P/B قابل محاسبه و برای شرکت مذکور برابر با 4 خواهد بود. این مقدار مناسب نیست، زیرا بیانگر آن است که در حال حاضر هر سهم این شرکت 4 برابر بیشتر از ارزش واقعی سهم روی کاغذ معامله میشود. بنابراین قیمت فعلی این سهم گران است. در صورتی که نسبت P/B کمتر از 1 باشد، میتوان گفت که سهم مدنظر ارزان و مناسب سرمایهگذاری میباشد.
نسبت P/B بیشتر برای شرکتهای بزرگ کاربرد دارد و در مورد شرکتهای کوچک با دارایی کم ممکن است دارای خطا باشد.
تحلیل فاندامنتال در بازار ارزهای دیجیتال
آنچه تاکنون گفته شد، کاربرد خاصی در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم ندارند. در عوض، برای ارزیابی اطمینان یک پروژه باید به عوامل دیگری رجوع کرد. در این قسمت، تعدادی از ابزار محبوب و مورد استفاده در تحلیل فاندامنتال بازار ارزهای دیجیتال معرفی شدهاند.
نسبت ارزش به تراکنش – NVT
شاخص NVT به شاخص P/E ارزهای دیجیتال معروف است و به سرعت به یکی از شاخصهای مهم در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال تبدیل شده است. این شاخص از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
ارزش تراکنشهای روزانه / ارزش شبکه
نسبت NVT تلاش میکند تا تفسیر درستی از ارزش یک شبکه و ارزش تراکنشهای روزانه آن داشته باشد. فرض کنید که دو ارز مختلف با نامهای Coin A و Coin B داریم. هر دو ارز دارای ارزش بازار 1 میلیون دلاری هستند. ارز Coin A دارای میانگین ارزش تراکنشهای روزانه 50 هزار دلاری و ارز Coin B دارای میانگین ارزش تراکنشهای روزانه 10 هزار دلاری است.
بنابراین نسبت NVT برای Coin A و Coin B به ترتیب 20 و 100 است. به صورت کلی، ارزهای دارای NVT پایینتر دارای قیمت کمتری نسبت به قیمت ذاتی هستند و به عبارتی ارزانترند. در این مثال، ارز Coin A در مقایسه با Coin B دارای ارزش بیشتری برای سرمایهگذاری از نگاه شاخص NVT است.
تعداد آدرسهای فعال
برخی از تحلیلگران از تعداد آدرسهای فعال یک ارز مانند بیت کوین و اتریوم به عنوان شاخصی برای تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند. این شاخص به تنهایی نباید مبنای سرمایهگذاری و تحلیل فاندامنتال قرار بگیرد، زیرا به راحتی توسط بازیگران یک ارز دیجیتال قابل دستکاری است. به صورت کلی هرچقدر تعداد آدرسهای فعال یک رمز ارز بیشتر باشد، استفاده از آن بیشتر است و وضعیت فاندامنتال مناسبتری برای سرمایهگذاری دارد.
نسبت قیمت به هزینه تمام شده استخراج
نسبت قیمت به هزینه تمام شده استخراج شاخصی برای ارزهای مبتنی بر الگوریتم اجماع اثبات کار – Proof of Work است که در آن ارزهای دیجیتال از طریق فرآیند ماینینگ تولید میشوند. هزینههای مربوط به فرآیند استخراج یک ارز دیجیتال شامل هزینه برق و هزینه سخت افزار میشود. این نسبت از طریق فرمول زیر قابل محاسبه است:
هزینه استخراج یک واحد ارز / قیمت یک واحد ارز در بازار
قیمت یک واحد ارز در بازار همان قیمتی است که اکنون آن ارز روی آن معامله میشود. هزینه استخراج یک واحد ارز نیز هزینهای است که برای استخراج یک واحد از آن رمز ارز برای ماینرها تمام میشود.
فرض کنید ارز Coin A روی قیمت 5000 دلار و ارز Coin B روی قیمت 20000 دلار معامله شوند و هزینه تمام شده استخراج هر واحد از این ارزها 10،000 دلار باشد. در این حالت، نسبت قیمت به هزینه تمام شده استخراج برای Coin A و Coin B به ترتیب 0.5 و 2 است. نسبت قیمت به هزینه تمام شده استخراج زیر 1 بیانگر آن است که ماینینگ با قیمت فعلی ضررده است. در سمت مقابل از آنجا تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ که این نسبت برای ارز Coin B بیشتر از 1 است، میتوان گفت که ماین کردن این ارز با قیمت فعلی بسیار پربازده است.
به صورت کلی، انتظار میرود که این نسبت تمایل به حرکت به سمت 1 داشته باشد. برای ارز Coin A، ماینرها تا زمانی که قیمت به سطوح هزینه تمام شده استخراج نرسد، دیگر در ماینینگ شرکت نخواهند کرد. ارز Coin B نیز گزینه جذابی برای ماینرها است و انتظار میرود که ماینرها به فعالیت در شبکه این ارز جذب شوند. عکس این قضیه نیز صادق است و ممکن است که قیمت ارز Coin A به قدری افزایش یابد که نسبت به سمت 1 متمایل شود. در سمت دیگر Coin B ممکن است دچار افت قیمت شود و این نسبت به 1 برسد.
کارآمدی این شاخص همواره مورد بحث بوده است. با این وجود، این شاخص میتواند درک خوبی به افراد فعال در حوزه ارزهای دیجیتال در مورد اقتصاد استخراج بدهد.
وایت پیپر، تیم و نقشه راه
محبوبترین روش برای تعیین ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال، تحقیق در مورد پروژه آن ارز مجازی است. با خواندن وایت پیپر، شما میتوانید اهداف پروژه، موارد استفاده و فناوری مورد استفاده در آن را متوجه شوید. بررسی سوابق و میزان فعالیت اعضای تیم سازنده پروژه میتواند معیار مناسبی برای فهم توانایی تیم یک پروژه در ساخت و گسترش یک ارز دیجیتال باشد. در نهایت مشاهده نقشه راه یک پروژه میتواند به شما بگوید که این پروژه در چه مسیری قرار گرفته است. با تحقیقات بیشتر در این مورد میتوان متوجه شد که آیا این پروژه به اهداف و نقاط عطف خود خواهد رسید یا خیر. بدیهی است که ارزش ذاتی یک پروژه رمز ارز مستقیما وابسته به میزان موفقیت آن پروژه است.
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال مانند تحلیل تکنیکال نیز مزایا و معایب خاص خودش را دارد. بنابراین برای اینکه بتوانید از این ابزار در معاملات و خرید و فروشهای خود بهترین استفاده را ببرید، لازم است تا با آنها آشنا شوید.
مزایا
تحلیل فاندامنتال یک روش بسیار قوی برای ارزیابی شرکتها است و تحلیل تکنیکال در این زمینه قابل رقابت با تحلیل فاندامنتال نیست. برای سرمایهگذاران در سرتاسر دنیا، مطالعه طیف گستردهای از معیارهای کمی و کیفی یک نقطه شروع حیاتی برای هر سرمایهگذاری و تجارتی است.
هر کس قادر به انجام تحلیل فاندامنتال است، زیرا روشها و دادههای مورد نیاز در این زمینه همواره فراهم است، حداقل در بازارهای سنتی اینگونه است. اما در بازار ارزهای دیجیتال ممکن است اینگونه نباشد، چراکه یافتن برخی از دادهها دشوار و یا غیرممکن است و همبستگی سنگینی بین ارزهای مختلف وجود دارد، که ممکن است تحلیل فاندامنتال در این بازار را ناکارآمد سازد.
در صورت انجام یک تحلیل فاندامنتال درست، به خوبی میتواند ارزان بودن و یا گران بودن قیمت یک دارایی را در مقایسه با ارزش ذاتی آن بدست آورد. اسطورههای سرمایهگذاری مانند وارن بافت و بنجامین گراهام نشان دادهاند که استفاده درست از تحلیل فاندامنتال، نتایج شگفت انگیزی را به دنبال دارد.
معایب
انجام یک تحلیل فاندامنتال ساده و خوب دشوار است. تعیین ارزش ذاتی یک دارایی، فرآیندی وقت گیر است که نیاز به کار بسیار بیشتری نسبت به ارتباط دادن اعداد به یک فرمول دارد. عوامل زیادی در تحلیل فاندامنتال باید ارزیابی شوند و منحنی یادگیری این تحلیل کاملا شیب دار است. علاوه بر این، این تحلیل بیشتر برای معاملات بلند مدت مناسب است.
تحلیل فاندامنتال از روندهای قدرتمند بازارغافل است، چیزی که تحلیل تکنیکال به خوبی از پس آن بر میآید. اقتصاددان مشهور “جان مینارد” در این باره میگوید:
بازار میتواند بیشتر از چیزی که تصور کنید، غیرمنطقی باشد.
تضمینی وجود ندارد که سهامی که قیمت آنها از ارزش ذاتیشان پایینتر است، در آینده با افزایش قیمت همراه باشد.
جمع بندی
تحلیل فاندامنتال یک روش ثابت شده است و بسیاری از موفقترین سرمایهگذاران و تریدرها از آن استفاده میکنند. با استفاده درست از این تحلیل، سرمایهگذاران نه تنها قادر به تعیین ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم و یا بورس سهام خواهند بود، بلکه سرمایهگذاری، معاملهگری و اقتصاد مربوط به آن را بهتر درک خواهند کرد.
با ترکیب تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال، معاملهگران به خوبی میتوانند بفهمند که کدام دارایی میتواند آنها را به سود برساند. ترکیب این دو تحلیل یک روش محبوب برای افراد فعال در بازارهای سنتی و بازار ارز دیجیتال است.
با توجه به نوظهور بودن بازار ارزهای دیجیتال، ممکن است که تحلیل فاندامنتال نتایج مطلوبی را در این بازار به همراه نداشته باشد. همیشه خودتان تحقیقات لازم در زمینه تحلیل فاندامنتال را انجام دهید و از داشتن یک استراتژی مناسب برای مدیریت ریسک پیش از خرید ارز دیجیتال اطمینان حاصل نمایید.
تحلیل فاندامنتال چیست و چه کاربردی دارد؟
میدانیم که در بازارهای مالی روشهای مختلفی برای تحلیل بازار وجود دارد، یکی از مهمترین روشهای تحلیل بازار، تحلیل بنیادی یا فاندامنتال است. این روش تحلیل همواره مورد توجه تحلیلگران قرار داشته است، به ویژه در مورد بازار بورس سهام یا ارزهای دیجیتال این تحلیل تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ میتواند به سهامداران در زمان خرید یا فروش سهام کمک بسیاری کند، در این مقاله به بیان جزئیاتی در مورد تحلیل فاندامنتال میپردازیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال نوعی دانش در بررسی متغیرها و شرایط اقتصادی، مالی، سیاسی و … تاثیر آنها روی یک دارایی، شرکت یا سهام است، این نوع بررسی بازار به ما کمک میکند تا بتوانیم ارزش واقعی کنونی یا ارزش احتمالی یک شاخص را در آینده پیشبینی و تحلیل کنیم. این نوع بررسی به ما کمک میکند تا با در نظر گرفتن فاکتورهای مشخص مالی، اقتصادی، سیاسی و یا سایر عوامل محیطی و تاثیرگذار بر روند بازار، ارزش احتمالی یک شاخص یا سهم را در یک بازه زمانی مشخص در آینده تعیین کنیم.
یک مثال بارز در این زمینه استفاده از تکنیک تحلیل فاندامنتال برای خرید یا فروش ارز، طلا، سکه، سهام، ارز دیجیتال و … با توجه به مسائلی چون رخدادهای سیاسی، بازار عرضه، نوسانات قیمت و … در این حوزهها است.
نقش تحلیل فاندامنتال در بازارهای مختلف
واضح است که بازارهای مالی در دنیا بسیار متنوع هستند، اما برخی بازارها مثل بازار بورس یا ارزهای دیجیتال، بازار جهانی فارکس و … از جمله بازارهای مالی است که طرفداران و سهامداران بسیاری را در خود جای داده است، برای این که بتوانید در این بازارها به کسب سود پرداخته و سرمایه گذاری موفقی داشته باشید نیاز دارید که از تحلیل فاندامنتال برای پیش بینی روند بازار در آینده کمک بگیرید.
استفاده از گزارشات مالی، میدانی و آماری در بازههای زمانی مشخص مثلا یک ماهه، سه ماهه و … به تحلیلگر کمک میکند تا با در نظر گرفتن شرایط و نوسانات بازار بتواند نرخ رشد یا رکود سهام را در مدت زمان مشخصی در آینده پیشبینی کند. مثلا افزایش نرخ دلار یا تحریم یک صنعت کاملا بر روند بلند مدت یک شرکت و صنعت تاثیرگذار است و همواره مورد توجه قرار میگیرد.
برای این که بتوان تحلیل فاندامنتال را به درستی انجام داد نیاز است که تسلط خوبی بر اخبار اقتصادی، ساسی، نرخ بهره، گزارشات مالی، روابط بین سازمانی و … داشته باشیم. بنابراین واضح است که انجام این کار باید توسط یک متخصص امر صورت گیرد.
هدف تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
هدف نهایی در استفاده از این شکل تحلیل آن است که بتوان برای دارایی مورد نظر اعم از طلا، ارز، سهام، ارز دیجیتال و … یک ارزش تعریف کرد، این ارزش تعریف شده در مقایسه با ارزشی که در گذشته وجود داشته و یا در آینده پیشبینی می شود امکان تصمیمگیری برای سرمایهگذاری، خرید یا فروش را در اختیار شما قرار میدهند، از این تکنیک برای تحلیل معاملات میان مدت و بلند مدت استفاده میشود.
استفاده از تحلیل فاندامنتال چه مزایایی دارد
باید بگوییم که درک این تحلیل برای تعیین ارزشگذاری صحیح سهام در بازار یک ضرورت است، تحلیلگران با در نظر گرفتن عوامل مختلفی سعی در شناسایی سهامها با قیمت مناسب جهت سرمایه گذاری یا فروش سهام در زمان مناسب میکنند.
در تحلیل فاندامنتال تحلیلگران به بررسی جزئیات میپردازند، آنها سعی میکنند با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مطالعه روند بازار بهترین ارزشگذاری روی سهام را اجرایی کنند.
از تحلیل فاندامنتال برای نشر اوراق قرضه نیز استفاده میشود. در واقع این تحلیلگر فاندامنتال است که با مطالعه عوامل اقتصادی مثل نرخ بهره و عملکرد ناشر اوراق قرضه (مانند تغییرات گذشته رتبهبندی اعتبار) ارزش اوراق قرضه را تعیین کرده و زمان انتشار آن را معلوم میسازد.
انجام این کار معمولا با بررسی صورت های مالی مربوط به ماه های مختلف طی یک سال یک شرکت صورت می گیرد. در واقع در این کار از سود، رشد در آینده، درآمد، بازده حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود و انواع دادههای دیگر برای مشاهده عملکرد و ارزشگذاری شرکت بهره میگیرد.
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟
این سوالی است که ممکن است برای بسیاری از کاربران ایجاد شود، در این باره باید گفت که تحلیل فاندامنتال به پارامترهای شرکت متکی است، ضمن این که تحلیل تکنیکال، فقط تغییرات قیمت و داده قیمتهای گذشته را مورد بررسی قرار می دهد، معمولا سرمایهگذاران تحلیل تکنیکال را روی نمودار انجام میدهند. هدف از تحلیل تکنیکال ایجاد فرضیاتی بر اساس عملکرد قیمت گذشته سهام است. تحلیل گران سعی می کنند با تجزیه و تحلیل نمودارها الگوهایی برای شناخت رفتار آینده سهام پیشبینی کنند.
در واقع باید گفت که تحلیل تکنیکال بررسی روانشناسانه فعالیت در بازار است، از آنجا که قیمت سهام بر اساس عرضه (فروش) و تقاضا (خرید) تعیین میشود، نقاط عطف مربوط به قیمت سهام احتمالاً در نگرش فعالان بازار نیز تاثیرگذار است.
فرض کنید که سهام یک شرکت در یک مقطع زمانی رشد بسیار کمی را تجربه کرده است، این مسئله میتواند باعث تاثیر روانی روی فعالان بازار داشته باشد و آنها فکر میکنند که سهام این شرکت توانایی رشد بیش از این مقدار را نداشته و اقدام به فروش سهام ها کنند، به این ترتیب عرضه سهام افزایش یافته و قیمت آن نیز کاهش مییابد.
چه مؤلفههایی برای تحلیل فاندامنتال مورد استفاده قرار میگیرند
تحلیل فاندامنتال بر اساس بررسی سه مولفه اصلی شکل میگیرد که شامل: تحلیل اقتصاد، تحلیل صنعت و تحلیل شرکت می شود. نتیجه گرفته می شود که تحلیل فاندامنتال یک تحلیل کاملا جامع است و برای انجام آن نیاز به دانش عمیق در زمینه های حسابداری، مالی و اقتصادی وجود دارد، چرا که برای انجام یک تحلیل بنیادی ضرورت دارد که تحلیلگر توانایی خواندن صورتهای مالی، درک عوامل اقتصادی کلان و دانش تکنیکهای ارزیابی را دارا باشد.
کلام آخر
برای کسانی که قصد دارند سرمایه گذاری بلندمدت داشته باشند بررسی فاندامنتال بازار یک ضرورت است، علاوه بر این، ضرورت دارد که برای اخذ تصمیم نهایی عواملی چون داشتن اطلاعات تکنیکال و بررسی نمودار قیمتی پروژهها نیز صورت گیرد تا پس از بررسی فاندامنتال پروژه، بتوان سهام را در پایینترین قیمت ممکن خریداری کرده و بیشترین میزان سود را بدست آورند. بررسی فاندامنتال یک پروژه میتواند بسیار گسترده باشد و عوامل مختلفی را در برگیرد که ما سعی کردیم در این مقاله کوتاه به یک اطلاعات مختصر اکتفا کنیم.
منظور از تحلیل بنیادی در بورس چیست؟
برای سرمایهگذاری موفق در بورس، تحلیل و بررسی فاکتورهای اقتصادی و روانشناسی معاملات، نقش حیاتی بازی میکند. به طور خلاصه هدف از تحلیل بنیادی در بورس، یافتن ارزش ذاتی سهام شرکتها، بر مبنای فاکتورهای اقتصادی، وضعیت صنعت و مقایسه با شرکتهای مشابه و بررسی سود عملیاتی آن شرکت است. این مولفهها میتواند از عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصاد، تورم، نرخ بهره و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصادی خرد، قیمتگذاریها و فعالیتهای عملیاتی آن شرکت باشد.
همانطور که گفته شد، هدف نهایی این تحلیل رسیدن به عددی است که یک سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند تا ببیند یک سهم کمتر از ارزش واقعیاش در حال عرضه است یا بیش از حد واقعی ارزشگذاری شده است.
نکاتی در رابطه با تحلیل بنیادی در بورس
- تحلیل بنیادی در نقطه مقابل تحلیل تکنیکال قرار میگیرد که روند آتی قیمتها را از طریق تجزیه و تحلیل تحلیل دادههای پیشین بازار مانند قیمت و حجم پیشبینی میکند.
- از نگاهی دیگر، تحلیل بنیادی در بورس معمولا چه از منظر کلان و چه خُرد، به دنبال شناسایی سهامی است که قیمت آنها به درستی در بازار شناسایی نشده است.
- تحلیل بنیادی فرآیند تحلیل یک کسب و کار در ابتداییترین یا بنیادیترین سطح مالی است. این نوع تجزیه و تحلیل با مطالعه نسبتهای حسابداری تلاش میکند، وضعیت شرکت را از نظر اقتصادی بسنجد.
- در این تحلیل علاوه بر ارزشیابی سهام یک شرکت، به مقایسه آن با شرکتهای مشابه نیز پرداخته میشود.
به بیان ساده با کمک تحلیل بنیادی میتوانید با روشهای متنوع ارزش یک شرکت را محاسبه کنید و این ارزش بدست آمده را با قیمت فعلی سهام این شرکت در بازار مقایسه کنید، با این مقایسه شما بهتر میتوانید برای سرمایهگذاری در سهام این شرکت تصمیمگیری تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ کنید.
هدف تحلیل بنیادی چیست؟
بسیاری از سرمایهگذاران از فاکتورهای کاملاً بنیادی در تحلیل شرکت و تعیین قیمت سهام آن استفاده میکنند. برخی دیگر از سرمایهگذاران فکر میکنند که میتوانند با استفاده از هر دو عامل بنیادی و تکنیکال، مدل مستحکمتری از ارزیابی و برآورد قیمت به دست میآید.
نقطه موفقیت این تحلیل آنجاست که تعیین کنیم آیا قیمت فعلی سهام، با ارزشی که عوامل بنیادی و پیشبینی بازار نشان میدهد، یکسان است و یا تفاوت دارد. اگر مغایرتی دیده شد، میتوان از این تفاوت برای فرصت سرمایهگذاری استفاده کرد.
حتی اگر بنا ندارید یک تحلیل عمیق و پیچیده کنید، یادگیری نسبتها و اصطلاحات کلیدی میتواند به شما کمک کند وضعیت سهام را با دقت و دانش بیشتری دنبال کنید.
با بررسی درآمد شروع کنید
شما باید طیف گستردهای از دادهها را در نظر بگیرید، تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ اما اولین دادهای که باید به دنبال آن باشید و آن را مورد بررسی قرار دهید، درآمد شرکت است. رقم درآمد، سادهترین راه برای رسیدن به جواب سوالات اصلی است. سوالاتی مثل «شرکت چقدر درآمد کسب میکند؟» و «احتمال درآمدزایی و تولید آن در آینده چقدر است؟».
به عبارت دیگر، درآمد نشانه سود است. محاسبه درآمد ممکن است پیچیده باشد، اما این یکی از عواملی است که برای خرید سهام یک شرکت مهم است.
سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی
یک تحلیلگر تلاش میکند مدلی برای تعیین ارزش تخمینی قیمت سهام یک شرکت بر اساس دادههای موجود، ایجاد کند. این مقدار به دست آمده توسط تحلیلگر فقط برآورد ارزش سهم این شرکت در مقایسه با قیمت فعلی بازار است. برخی از تحلیلگران ممکن است قیمت تخمینی خود را به عنوان ارزش ذاتی شرکت ذکر کنند.
اگر نتایج یک تحلیل نشان دهند که ارزش سهام باید به طور قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی بازار سهام باشد، یک سیگنال خرید و اگر ارزش ذاتی آن کمتر از قیمت فعلی بازار باشد، آن سهم بیش از ارزش ارزیابی شده (Over Value) و توصیه فروش اولویت بالایی پیدا میکند.
سرمایهگذارانی که از این توصیهها در تحلیل بنیادی پیروی میکنند انتظار دارند بتوانند سهام مطلوب را خریداری کنند زیرا چنین سهامی با گذشت زمان احتمال رشد بیشتری دارند. از طرف دیگر، انتظار میرود سهام با رتبهبندی نامطلوب احتمال سقوط قیمت بیشتری داشته باشد. این سهام را میتوان به عنوان کاندیداهای حذف از پرتفوی موجود یا اضافه شدن به عنوان سرمایهگذاری کوتاه مدت در نظر گرفت.
تحلیل بنیادی کمی و کیفی
مشکلی که در تعریف کلمه بنیادی وجود دارد این است که این کلمه میتواند تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ هر آنچه را که مربوط به خوب بودن یک شرکت از نظر اقتصادی است، پوشش دهد. بدیهی است تحلیل بنیادی، اعدادی مانند درآمد و سود را در نظر میگیرد، اما سهم از بازار، تبلیغات و کیفیت مدیریت شرکت هم در این تحلیل، تاثیرگذار خواهند بود.
آیا استفاده از تحلیل بنیادی همیشه موثر است؟
نه. مانند هر استراتژی معاملاتی یا تکنیک سرمایهگذاری دیگری، استفاده از تحلیل بنیادی همیشه موفقیتآمیز نیست. این واقعیت که تحلیل بنیادی نشان می دهد سهامی در حال حاضر به قیمتی کمتر از ارزش واقعی در بازار به فروش میرسد، نمیتواند تضمین کند که در آینده قیمت این سهام افزایش پیدا میکند و به ارزش ذاتی خود برسد. همه چیز به همین سادگی پیش نمیرود. در واقع، رفتار واقعی قیمت تحت تأثیر عوامل بیشماری قرار دارد که ممکن است تحلیل بنیادی را تضعیف کند.
هنگام ارزیابی پتانسیل رشد و سودآوری شرکت، سرمایهگذاران و تحلیلگران اغلب از ترکیبی از تحلیلهای بنیادی، تکنیکال، تابلوخوانی و روانشناسی بازار استفاده میکنند.
سخن پایانی
تحلیل بنیادی در بورس را میتوان یکی از پایههای اساسی تحلیل در نظر گرفت. اما واقعیت اینجاست که تنها با تکیه بر آن نمیتوان موفقیت در بورس را تضمین کرد و تحلیل تکنیکال و موارد دیگر نیز نقش مهمی در کاربردی بودن تحلیل بازی میکنند. اما، ذات بورس عرضه و تقاضاست و انجام تحلیلهای مختلف فقط در راستای کاهش عدم قطعیت قدم برمیدارد.
تیم متخصص مدیریت ثروت مانو، شرایطی را مهیا کرده است که افراد بدون نیاز به کسب دانش تخصصی و صرف زمان، بتوانند متناسب با درجه ریسکپذیری خود، به صورت حرفهای در بورس سرمایهگذاری کنند.
تحلیل بنیادی (fundamental) برای معامله گران
رویکرد بنیادی برای ارزش گذاری یک شرکت، به مطالعه عمیق اقتصاد، صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند و خود شرکت بستگی دارد. معامله گر از داده های این تحلیل برای پیش بینی تحولات بازار و تعیین ارزش ذاتی سهام شرکت استفاده می کند.
استفاده از رویکرد تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (fundamental analysis) در معاملات مدتهاست که موضوع بحث بین پیروان آن و کسانی است که اثربخشی این روش در تعیین ارزش ذاتی سهام را زیر سوال میبرند. به جای اینکه در این بحث جانبداری کنیم، بر سر اینکه یک معامله گر چگونه می تواند از تحلیل بنیادی بهره مند شود، تمرکز می کنیم. ما نقاط قوت و ضعف تحلیل بنیادی را به عنوان ابزار معامله گر مورد بحث قرار خواهیم داد و موقعیت هایی را مشخص می کنیم که یک معامله گر می تواند از تکنیک های بنیادی برای تصمیم گیری در سرمایه گذاری استفاده کند.
نکات مهم
- معامله گرانی که از تحلیل بنیادی برای ارزیابی سهام استفاده می کنند، داده های مربوط به محیط اقتصادی فعلی، سلامت مالی شرکت و رقبای شرکت را بررسی می کنند.
- معامله گران از داده هایی که کشف می کنند برای تعیین ارزش ذاتی سهام استفاده می کنند.
- یک معامله گر می تواند با تعیین اینکه آیا یک سهام کم، بیش از حد یا به درستی قیمت گذاری شده است، سهام را از نظر پتانسیل آن به عنوان یک سرمایه گذاری سودآور ارزیابی کند.
- معامله گران گاهی اوقات تحلیل بنیادی را با تحلیل تکنیکال ترکیب می کنند تا به آنها کمک کند زمان و نحوه تصمیم گیری سرمایه گذاری خود را مشخص کنند.
مکانیسم معاملات بنیادی
رویکرد بنیادی برای ارزش گذاری یک شرکت، به مطالعه عمیق اقتصاد، صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند و خود شرکت بستگی دارد. معامله گر از داده های این تحلیل برای پیش بینی تحولات بازار و تعیین ارزش ذاتی سهام شرکت استفاده می کند.
معاملهگر همچنین میتواند از تحلیل بنیادی بهعنوان ابزاری برای کمک به پیشبینی ارزش آتی سهام و تعیین اینکه آیا سهام کم یا بیش از حد ارزشگذاری شده است، استفاده تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ کند. یک تحلیل موفق میتواند فرصتهای سرمایهگذاری را که هنوز توسط بازار بهعنوان یک کلیت شناخته نشدهاند، آشکار کند و میتواند به معاملهگر در سرمایهگذاری سودآور کمک کند.
از نظر روششناسی، معاملهگر میتواند از رویکردهای مختلف به عنوان بخشی از تحلیل بنیادی یک سهام استفاده کند. برای مثال، معاملهگر میتواند گروههای صنعتی را با سایر گروههای صنعتی یا شرکتهای آن گروهها مقایسه کند.
مثالی از تحلیل بنیادی در معاملات
توانایی یک معامله گر برای اجرای موفقیت آمیز تحلیل بنیادی به عوامل متعددی بستگی دارد. یک نقطه شروع خوب، در نظر گرفتن سود احتمالی معاملات هدفمند است. درک روشهای مختلفی که تحلیل بنیادی میتواند به شما در شناسایی معاملات سودآور احتمالی کمک کند و درک اینکه چرا این معاملات میتوانند سودآور باشند، مهم است.
در اینجا دو مثال از نحوه استفاده از تحلیل بنیادی برای شناسایی سرمایه گذاری های سودآوراحتمالی آورده شده است.
سهام شناخته شده
شرکت های شناخته شده، صندوق های سرمایه گذاری مشترک و سایر سازمان های مالی بزرگ، حرکت های بزرگی در بازارهای مالی انجام می دهند و می توانند به عنوان سبد سازان برای سرمایه گذاران عمل کنند. در این حالت، سود یک معامله گر به عنوان جبران ریسک های انجام شده عمل می کند.
راههای زیادی وجود دارد که میتوانید از تحلیل بنیادی برای تعیین سودهی یک سرمایهگذاری در سهامی که به صورت عمومی معامله میشود، استفاده کنید. هدف این است که تمام اطلاعات مختلفی را که می تواند بر قیمت سهام تأثیر بگذارد، سنجید.
اول، معامله گران محیط اقتصادی فعلی را بررسی می کنند. این محیط شامل رویدادهای داخلی و جهانی است که می تواند بر شرکت و قیمت سهام آن تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، آیا درگیری های منطقه ای (مانند جنگ یا اعتصابات کارگری) وجود دارد که می تواند بر توانایی شرکت در به دست آوردن مواد مورد نیاز برای تولید تأثیر بگذارد؟ آیا عوامل کلان اقتصادی وجود دارد که بر ساختار قیمت گذاری شرکت تأثیر می گذارد، مانند افزایش نرخ بهره یا تورم؟ پیش بینی کل صنعت این شرکت چیست؟ آیا عوامل مخربی وجود دارد که می تواند تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ بر جایگاهی که شرکت در آن فعالیت می کند تأثیر منفی بگذارد؟
گام بعدی در تحلیل بنیادی معاملات، انجام تحقیقات گسترده در مورد خود شرکت است. داشتن درک روشنی از مدل کسب و کار شرکت و نحوه کسب درآمد از آن مهم است. معاملهگران صورتهای مالی شرکت را بررسی میکنند و صورتهای جریان نقدی، صورتحساب درآمد و ترازنامههای حداقل دو سال گذشته شرکت را بررسی میکنند. در طول این بررسی، معاملهگر به دنبال نشانههای واضح رشد و مدیریت مؤثری است که میتواند با هر عامل منفی اقتصاد کلان مقابله کند، و هر مزیت رقابتی شرکت که میتواند رشد آتی را پیش ببرد.
در نهایت، معامله گر رقبای شرکت را به روشی مشابه تحلیل بنیادی که قبلا برای شرکت انجام شده است، تحلیل می کند. معامله گر یافته ها را برای شرکت مورد نظر و رقبای خود مقایسه می کند تا همه شرکت ها را به عنوان سرمایه گذاری های بالقوه رتبه بندی کند. در این مرحله از تحلیل بنیادی، معامله گر ممکن است متوجه شود که شرکت پتانسیل سرمایه گذاری خوبی را ارائه می دهد یا شرکت رقیب پتانسیل بهتری را ارائه می دهد. یا، پس از تأمل، معامله گر ممکن است تصمیم بگیرد که هیچ یک از سهام بررسی شده سرمایه گذاری خوبی در این زمان نخواهد بود.
عرضه های عمومی اولیه
عرضه اولیه عمومی (IPO) می تواند فرصتی را برای معامله گران فراهم کند تا از اختلاف بین قیمت سهام و قیمتی که در نهایت با آن تسویه می شود، سود کنند. به عنوان یک معامله گر، درآمد شما جبران ریسکی است که متحمل می شوید.
در حالی که معاملهگران میتوانند از بسیاری از تکنیکهای تحلیل بنیادی که در بالا ذکر شد استفاده کنند، این تکنیکها به تنهایی ممکن است برای ارزیابی کامل پتانسیل سود یک عرضه اولیه عمومی کافی نباشد. عرضه های اولیه عمومی می توانند عوامل خطری داشته باشند که تحلیل بنیادی ممکن است قادر به اندازه گیری آنها نباشد. به عنوان مثال، انجام یک تحلیل بنیادی برای عرضه های اولیه عمومی در صنایع نسبتاً جدید، می تواند چالش برانگیز باشد زیرا داده های تاریخی کمی در مورد آن صنعت برای اهداف بررسی و مقایسه وجود دارد.
همچنین، قیمت سهام عرضه اولیه عمومی گاهی اوقات به دلیل پوشش رسانه ای شدید افزایش می یابد. برخی از سرمایه گذاران تحت تأثیر غریزه گله قرار می گیرند و بدون انجام تحقیقات و بررسی های لازم در یک عرضه اولیه عمومی سرمایه گذاری می کنند. این امر می تواند منجر به افزایش اولیه قیمت سهام شود، قیمتی که پس از شروع معامله سهام به سرعت کاهش می یابد.
ملاحضات خاص
تحلیل بنیادی معمولاً به عنوان یک روش تصمیم گیری تاکتیکی و کوتاه مدت استفاده نمی شود. تحلیل تکنیکال معامله گران را قادر می سازد تا دیدی از بازار به دست آورند و حرکت درست را در زمان مناسب انجام دهند، در حالی که تحلیل بنیادی باید به صورت استراتژیک و در دوره های طولانی تر اعمال شود.
تحلیل بنیادی به معامله گر کمک می کند تا اطلاعاتی در مورد وضعیت کلی بازار و جذابیت یک اوراق بهادار خاص در مقایسه با سایر اوراق بهادار به دست آورد. با این حال، برخی از سرمایه گذاران ترجیح می دهند از تحلیل تکنیکال برای تعیین دقیق زمان و نحوه واکنش به اطلاعات به دست آمده از تحلیل بنیادی استفاده کنند.