تکنیکهای پیشرفته مدیریت سرمایه در بورس

در اینجا نرخ برد همان درصد معاملات به سود نشسته و RRR هم همان نسبت ریسک به بازده است.
تکنیکهای پیشرفته مدیریت سرمایه در بورس
پیش از اینکه بحث را بازکنیم، باید راجع به دو مقولهی مدیریت ریسک و مدیریت پول کمی بحث کنیم. معمولاً مدیریت ریسک مواردی همچون مدیریت و تأثیرات اندازه موقعیت بر رشد حساب را دربرمی گیرد.
این مقوله همینطور مواردی چون اندازه، اهمیت ضررهای احتمالی و متوالی (losing streaks) را نیز تعیین میکند، مدیریت پول، روشهای لازم برای ایجاد رویکردی تکرارپذیر و ساختاریافته در قبال تعیین اندازه موقعیت و اندازه واقعی موقعیتها در شرایط متفاوت اما ویژه را تشریح میکند.
بگذارید تعریف سادهتری از مدیریت ریسک داشته باشیم؛ مدیریت ریسک، یافتن تعادل صحیح میان پذیرش ریسک بیشازاندازه زیاد و ریسک اندک است؛ درواقع ریسک بیشازاندازه (مانند تک سهم شدن) منجر به ضررهای سنگین واحتمالا، رشد قابلتوجه (و بالقوه) سرمایه (equity) میشود و پذیرش ریسک اندک به معنی کنترل بهتر و بیشتر میزان ضرر است، اما رشد سرمایه بهمراتب کندتر خواهد بود.
مدیریت ریسک یا کنترل ریسک به آگاهی معاملهگر از نیروهای مخالفِ موقعیت انتخابی اشاره میکند. بهعلاوه، مدیریت ریسک، تعریف و تعیین گایدلاین ها (راهنماها) در ارتباط با نحوه مدیریت ضرر، زمان کاهش ریسک و نحوه تسلط بر عملکرد را نیز شامل میشود. درنتیجه، مدیریت ریسک فرضیات و چهارچوبهایی را تعریف میکند که رویکرد مدیریت پول را میبایست با رعایت آنها انتخاب کرد و در پیش گرفت.
مدیریت پول اما به تشریح متدی کارا جهت تعیین اندازه موقعیت تحت شرایط خاص میپردازد. مدیریت پول همانند پیچی عمل میکند که معاملهگر میتواند با تغییر و تنظیم آن، درعینحال که رشد سرمایه را به بهینه میسازد، اهداف مدیریت ریسک خود را محقق ساخته و میزان ریسک را کنترل کند.
بدون شک یکی از مهمترین اقدامات معاملهگر موفق، بهرهمندی از انواع تکنیکهای مدیریت پول است و تصمیم دارم در ادامه، علاوه بر معرفی مدلهای پایه درصد ثابت و سرمایه ثابت، به معرفی محبوبترین تکنیکها هم بپردازم.
مدل درصد ثابت یا (fixed percentage) و مدل سرمایه ثابت (fixed equity) دو روش عمومی و بدیهی مدیریت سرمایه در بازار بورس است.
بالا بردن میانگین
بالا بردن میانگین به معنی افزودن به موقعیت در حال سود است؛ وقتیکه موقعیت تریدر وارد سود شد، وی میتواند بر موقعیت خود بیفزاید.
مزایا
در این صورت، معاملات زیان ده به حداقل میرسند زیرا مقدار اولیه سرمایه واردشده آنقدر زیاد نیست.
رویکرد بالا بردن میانگین، علیالخصوص در روشهایی که از روند پیروی میکنند، میتواند مفید واقع شود زیرابه معاملهگر امکان افزایش موقعیت خود همگام با تقویت روند را میدهد.
معایب
پیدا کردن سطح قیمتی بهینه و منطقی بهمنظور افزودن به موقعیت میتواند دشوار باشد. همچنین، در صورت برگشت قیمت، ضررها بهسرعت سودها را از بین میبرند. معاملهگران بهمنظور خنثی ساختن این تأثیر، از موقعیتهای بزرگتری در سفارشات اولیه خود استفاده میکنند و سپس، وقتیکه شروع به بالا بردن میانگین خود میکنند، اندازهشان را کاهش میدهند. (همان مدیریت هرمی معکوس که در کارگاه صفر تا صد استراتژی توضیح دادم)
میانگین کم کردن
این روش را اغلب افزودن به موقعیتهای زیان ده مینامند و تریدرها درباره آن نظرات ضدونقیضی دارند. در حقیقت،این روش، عکس بالا بردن میانگین است زیرا وقتیکه معاملهتان خلاف پیشبینی شما حرکت میکند، شما بر اندازه موقعیتتان میافزایید.
مزایا
میتوان از میزان ضرر کاست و وقتیکه معاملهای خلاف پیشبینیتان حرکت کند، سریعتر میتوان به نقطه سربهسر رسید.
معایب
اصولاً این روش، علیالخصوص در میان معاملهگران غیرحرفهایای که در ضرر هستند و به لحاظ ذهنی و احساسی نیز روی خودکنترل ندارند، بهصورت نادرستی مورداستفاده قرار میگیرد. چنین معاملهگرانی، در این شرایط، با امید به اینکه قیمت بالاخره برمیگردد، بدون داشتن برنامه معاملاتی کارا، صرفاً دست به افزودن بهاندازه موقعیتشان میزنند و درنهایت، منجر به تحمیل زیانهای کلانی به خود میشوند.
روش میانگین کم کردن بههیچعنوان به معاملهگران آماتور، که از نظم و انضباط کافی برخوردار نبوده و بهصورت احساسی و هیجانی رفتار میکنند، توصیه نمیشود.
مارتینگِل (دابلینگ دان)
در رابطه با رویکرد تعیین اندازه موقعیت (Martingale) نیز نظرات متفاوت و متناقضی وجود دارد. اصولاً، معاملهگر، بعد از یک معامله زیان ده، اندازه موقعیت خود را دو برابر میکند تا بتواند در اولین فرصت، ضررهایش را جبران کند.
مزایا
میتوان تنها با یک معامله سودده، تمامی ضررهای قبلی را جبران کرد
معایب
آن نقطهای که دو برابر سازی در آن روی میدهد مترادف با پذیرش ریسک بر روی تمامی سرمایه و حسابتان است ؛ تمامی معاملهگران در درازمدت با ضررهای پشت سر هم مواجه میشوند (یا حداقل دورههای زیان را تجربه میکنند) و صرفاً یکرشته ضرر طولانی کافیست تا تمامی حساب معاملاتیتان را صفر کند.
اگر قصد داشته باشید تا صرفاً باهدف جبران ضرر وارد معامله شوند، تکنیک مارتینگل چالشهای قابلتوجهی بر سر راهتان میگذارد و در چنین شرایطی، ممکن است حتی سریعتر منجر به خالی شدن حسابتان شود!
به تصویر زیر توجه کنید: اگر در هر معامله تنها ۱٪ ریسک بپذیرید؛ معاملهگر تمام حساب معاملاتیاش را در هشتمین معامله زیان ده متوالی از دست میدهد!
روش آنتی مارتینگل
این روش، ریسکهای ناشی از متد مارتینگل را از میانبر میدارد. در این روش، وقتی معاملهگری ضرر میکنید، اندازه معاملاتش را نهتنها دو برابر نمیکند، بلکه به روش تعیین اندازه موقعیت خود متعهد باقی میماند (اندازه موقعیت خود را تغییر نمیدهد) بنابراین، ضررهای متوالی نمیتواند بهسرعت تمامی سرمایهاش را به باد دهد.
از طرف دیگر، وقتیکه وی شاهد سودهای پشت سر هم است، در معامله بعدی خود، اندازه موقعیت خود را دو برابر ساخته و ریسک دو برابری میپذیرد. تفکر وَرای این رویکرد این است که شما بعد از یک معامله سودده، درواقع در حال معامله با پول مفت و مجانی (و نه پول خودتان) هستید.
مزایا
معاملهگران میتوانند از سودهای متوالیشان پول بیشتری دربیاورند.
معایب
فقط کافیست یکبار ضرر کنید تا تمامی سودهایی که ساختهاید را صفر کنید. به همین دلیل، معاملهگران نباید اندازه موقعیتشان را دو برابر کنند؛ بلکه بهتر است از فاکتور کوچکتر از ۲ استفاده کنند تا اندازه موقعیتشان بعد از هر بار سود را تعیین کنند. بهاینترتیب، درصورتیکه در معاملهای ضرر کنند، هنوز مقدار اندکی سود برایشان باقی میماند.
تغییرات ایجادشده در مبلغ حساب با استفاده از تکنیک آنتی مارتینگل، ممکن است بسیار قابلتوجه باشند زیرا ضررهای بعد از سودهای متوالی ممکن است بسیار زیاد باشد. اگر معاملهگر نتواند با چنین ضررهایی کنار بیاید، این روش میتواند مشکلات بیشتری برایش ایجاد کند. به همین دلیل توصیه میشود که تریدر سطح خاصی را تعیین کند که در آن موقع، دست به دو برابر کردن اندازه موقعیت خویش نزند و در عوض، به رویکرد اولیه خود پایبند مانده و از سودهای بهدستآمده محافظت کند؛ هرچند به نظر ایراد چنین ادعایی تا پایبندی عملی به آن، از زمین تا آسمان فاصله است!
نسبت ثابت
رویکرد نسبت ثابت بر اساس فاکتور سود معاملهگر قرار است. درنتیجه، معاملهگر میبایست میزان سودی که به وی اجازه افزایش موقعیت (سایز) میدهد (که به آن دلتا گفته میشود) را مشخص کند.
بهعنوانمثال، معاملهگر کارش را فقط با معامله یک قرارداد شروع میکند و سپس، میزان دلتا را دو میلیون تومان قرار میدهد. هر بار که وی دلتای سود دو میلیون تومانیاش را محقق میسازد. میتواند اندازه موقعیت خویش را بهاندازه یک قرارداد افزایش دهد. درواقع افزایش ریسک (حجم) بر روی سود است نه اصل سرمایه
مزایا
تریدر تنها زمانی که سود میکند، میتواند اندازه موقعیت خود را افزایش دهد
تریدر با انتخاب دلتا میتواند رشد سرمایهاش را کنترل کند. دلتای بالاتر به معنی افزایش آهستهتر موقعیتهای تریدر است درحالیکه دلتای پایینتر به معنی سرعت بیشتر افزایش موقعیتها پس از کسب سود است.
معایب
اندازه دلتا کاملاً سلیقه ایست و بر اساس ترجیحات تریدر، و نه مبنای علمی، تعیین میشود.
درحالیکه دلتای بالا، اندازه موقعیت را در یک حساب رو به رشد کاهش میدهد، دلتای پایین حساب موقعیت را به هنگام حرکت از یک محدوده سود به محدوده بعدی، افزایش میدهد. تفاوت این دو میتواند قابلتوجه باشد.
معیار کلی
هدف معیار کلی، بیشینه ساختن سود مرکبی است که میتوان آن را با سرمایهگذاری مجدد سودهای کسبشده حاصل کرد و معیار کلی با استفاده از نرخ برد و نرخ باخت ، اندازه موقعیت بهینه را تعیین میکند. فرمول آن به شرح زیر است
اندازه موقعیت= نرخ برد – (۱-نرخ برد/RRR )
در اینجا نرخ برد همان درصد معاملات به سود نشسته و RRR هم همان نسبت ریسک به بازده است.
بااینوجود، اندازه موقعیت پیشنهادی توسط معیار کلی اغلب اهمیت ضررها و ضررهای متوالی را دستکم میگیرد. به این دو مثال توجه کنید:
مثال ۱
اندازه موقعیت = ۵۵٪ – (۱- ۵۵٪/۱.۵( = ۲۵٪
مثال ۲
اندازه موقعیت = ۶۰٪ – (۱ – ۶۰٪/۱) = ۲۰ ٪
همانطور که میبینید، اندازههای پیشنهادی موقعیت معیار کلی بسیار بالا و خیلی بیشتر از میزانی که در مدیریت ریسک معقول محسوب میشود، میباشند. رویکرد رایج بهمنظور خنثی کردن این اثر، استفاده از کسری از معیار کلی است. بهعنوانمثال، ۱/۱۰ از معیار کلی، اندازههای موقعیتی ۲.۵٪ و ۲٪ را در مثالهای بالا به ما میدهد.
مزایا
نرخ رشد را بیشینه میسازد و چارچوبی ریاضی برای یک رویکرد ساختاریافته فراهم میسازد
معایب
معیار کلی میتواند بهسرعت منجر به ضررهای قابلتوجه شود. به همین دلیل، استفاده از کسری از معیار کامل کلی باید موردتوجه قرار گیرد.
البته این موارد را با مثالهای متعدد در دورههای آموزشی حضوری رها سرمایه برای دانشجویان توضیح دادهام
آموزش مدیریت ریسک و سرمایه در بورس
سالها پیش وقتی در بازار طلای تهران فعالیت میکردم، اسم فردی به گوشم خورد که میگفتند خیلی خوب کار میکند و همیشه فکر میکردم این فرد از نظر تکنیکال و فاندمنتال در سطح بالایی است.چند ماه بعد خیلی اتفاقی با این فرد برخوردی داشتم و توانستم ۲ ساعتی با او صحبت کنم. وقتی از نحوه کارش برای من صحبت میکرد به این نتیجه رسیدم که او اصلاً روش تکنیکال را نمیشناخت و از نظر فاندمنتال هم از دید من در سطح استانداردی نبود.(پیشنهاد میکنم مقاله ساعت کار فارکس را هم بخوانید)
این سؤال مهم برای من به وجود آمد که این فرد چگونه از بازار بسیار پرتلاطم میتواند سودهای بسیار خوبی کسب کند ؟؟؟
وقتی با سؤالهایم بیشتر در استراتژی معاملاتی او ریز شدم، به این نتیجه رسیدم که او مدیریت سرمایه و ریسک را در کلاس بسیار بالایی رعایت میکند و این مدیریت سرمایه را بهواسطه تجربهای که در معاملاتش از بازار کسب کرده بود، به دست آورده است.این فرد بعد از زیانهای زیادی که به سرمایهاش تحمیل شد به این نتیجه رسیده بود که:
- در هر شرایطی از بازار، به زیان جا ندهد.
- در هر شرایطی از بازار، به سود جای زیادی دهد
- نقطه ورود اهمیت ندارد و مهم نقطه خروج است. جایی که باید از معامله فرار کرد
- این فرد در ابتدا با درصد کمی از سرمایهاش وارد معامله میشد و اگر بازار در جهت تفکر او حرکت میکرد حجم سرمایهگذاری را تکنیکهای پیشرفته مدیریت سرمایه در بورس افزایش میداد
- این فرد اگر بازار را به شکلی میدید که مخالف نظر اولیه خود است پله کانی معاملات خود را میبست و غیره
دوستان در بورس اوراق بهادار موردی که معامله گر را به درآمد مستمر میرساند مدیریت ریسک و سرمایه در بورس است. در این ویدیو سعی کردیم به صورت جامع و با بیانی ساده به آموزش مدیریت ریسک و سرمایه در بورس ایران بپردازیم.
روش کار معامله گران حرفهای
معامله گران حرفهای جهان با روشهای متفاوتی به این سطح معامله گری رسیدهاند، ولی همه آنها در یک نکته مشترک هستند. آنها از روشهای معاملاتی پیچیده بهشدت دوری میکنند و روش شخصی خود را خلق کردهاند که برگرفته از چند بند ساده ولی کارآمد است. آنها در طی زمان، روش معاملاتی خود را کاملاً شناخته و از بعدهای متفاوتی آن را مورد آزمایش قرار دادهاند؛ بهطوریکه به آن ایمان آوردهاند و با همین روش به بلوغ معامله گری خود رسیدهاند. این افراد بیشتر تمرکز خود را تکنیکهای پیشرفته مدیریت سرمایه در بورس روی مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه گذاشته و با یک روانشناسی قوی به آن وفادار میمانند.(مقاله آیا بیت کوین قانونی است را هم مطالعه کنید)
مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه در بورس ۲ مورد بسیار متفاوت هستند و کارایی آنها نیز در سیستم معاملاتی بسیار پرنگ است. مدیریت ریسک در بورس و مدیریت سرمایه در بورس ضامن بقای معامله گر در مسیر معامله گری است.
مدیریت سرمایه در بورس ایران:
مدیریت سرمایه مانند سُکان کشتی است، سُکان بهتنهایی کشتی را به مقصد نمیرساند ولی بدون سُکان هم بعید است بتوان به مقصد رسید.
مدیریت ریسک در بورس ایران:
مدیریت ریسک در بورس یکی از مهمترین پایههای رسیدن به سطح معامله گری حرفهای است. یک معامله گرحرفهای که قصد دارد مدیریت ریسک قدرتمندی را برای خود طراحی کند، باید بر حرکات قیمت در بازارهای موردتوجه خود، اشراف کامل داشته باشد. پس فردی میتواند مدیریت ریسک حرفهای طراحی کند که روندهای حرکتی قیمت را در بازار بشناسد.(برای طراحی مدیریت ریسک کارا معامله گر باید به تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال اشراف داشته باشد)
به معنی واقعی کلمه:
مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه اساس تبدیل شدن به معامله گر حرفهای است.
نکته بسیار مهم در مورد مدیریت ریسک و سرمایه در بورس:
معاملهگر حرفهای بر اساس شرایط بازار، ریسک معاملات خود را تغییر میدهد.
مثال
وقتی شرایط بازار بحرانی است، معاملهگر حرفهای با ریسک پایین کار میکند.
وقتی شرایط بازار قابل پیشبینی است، معاملهگر حرفهای با ریسک بالا کار میکند.
وقتی شرایط بازار در حالتی است که امکان به وجود آمدن بحران وجود دارد، معاملهگر حرفهای با ریسک متوسط کار میکند.
اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
قبل از معرفی مدیریت سرمایه باید معنی و مفهوم سرمایه را بدانیم؛ سرمایه یعنی هر چیزی که جزء دارایی محسوب میشود و برای همه ما ارزشمند است. ما در بازار ارز دیجیتال با سرمایه خود کار میکنیم و با این سرمایه ترید انجام میدهیم. به طور خلاصه، مهارت و دانشی که با آن بتوان، در یک بازه زمانی برآیند ضرر معاملات را به حداقل و سود معاملات را به حداکثر رساند.، مدیریت سرمایه نامیده میشود.
مدیریت سرمایه
در واقع، یکی از آیتم هایی که به ما کمک میکند تا در بازارهای مالی به موفقیت برسیم، بحث مدیریت سرمایه است. مدیریت سرمایه یک علم و یا دانش است که میتوان به کمک آن ریسکها را کنترل کرد. همچنین، از این طریق میتوان سرمایهای را که وارد بازار کار، بورس و یا ارز دیجیتال کرد را به طور صحیحی مدیریت نمود. شما با نظارت بر نوع مدیریت سرمایه میتوانید شانس خود را برای به دست آوردن سود بیشتر و ضرر کمتر بیشتر کنید. اما، اگر شما توانایی درست در مدیریت سرمایه را نداشته باشید؛ باعث از دست رفتن سرمایهتان خواهد شد.
بالانس مثبت در مدیریت سرمایه
از طریق مدیریت سرمایه؛ باید سرمایه را به گونهای تنظیم نمود که بتوان از آن سود دریافت کرد و یا تریدهایی انجام داد که مجموع آنها بالانس مثبت به وجود بیاورد. برای اینکه بالانس مثبت باشد باید به چند نکته دقت نمایید:
- میزان سرمایهای که وارد بازار کار میکنید.
- سبد خریدی که سرمایه در آن تقسیم میشود.
- نوع تریدی که انتخاب میکنید.
- میزان ضرری که سیگنال خروج میدهد.
- میزان سودی که سیگنال به شما میدهد.
- سیستم کاری که تضمینکننده حفظ اصل سرمایه باشد.
میزان سرمایه و مدیریت آن
میزان سرمایهای که یک کاربر وارد بازار کار میکند به چند چیز بستگی دارد؛
- مشخص کردن نوع بازار کار؛ سهام، ارز و .
- کشش بازار؛ باید کشش بازاری را که برای سرمایه گذاری انتخاب میکنید، بسنجید.
- ریسک تریدر؛ شما باید توان ریسکپذیری خود را بسنجید.
- سطح مهارت تریدر؛ نسبت به سطح مهارت خود باید نوع ترید کردن را مشخص کنید.
- میزان نیاز مالی روزانه؛ نیاز مالی در زندگی شخصی خود را مشخص و روی آن برنامهریزی کنید.
سبد خرید
برای سرمایه گذاری و کسب درآمد در بازار بوس و ارز دیجیتال فقط داشتن سرمایه و خرید و فروش کافی نیست. مهمترین قدم برای موفقیت در بازار سرمایه، روش تشکیل پرتفوی یا سبد کالا به صورت صحیح و مدیریت شده میباشد.
نوع ترید
نوع تریدی که شما انتخاب میکنید باید مشخص شود؛ ترید روزانه، هفتگی، ماهیانه، سالیانه و یا بلندمدت
میزان ضرر
وقتی احساس کردید که در سرمایه خود ضرر کردهاید؛ میتوانید تصمیم بگیرید که آیا از بازار خارج شوید یا نه.
میزان سود
یعنی وقتی تکنیکهای پیشرفته مدیریت سرمایه در بورس احساس کردید که به میزان سود دلخواه خود در سرمایهتان رسیدهاید؛ میتوانید تصمیم بگیرید که آیا از بازار خارج شوید یا نه.
تضمین کننده اصل سرمایه
در وهله اول در ورود به بازار سرمایه باید سرمایه اولیه شما حفظ شود و سیستمی را انتخاب کنید که سرمایه اولیه شما سوخت نشود.
سیستم معاملاتی در مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه بخشی از یک سیستم معاملاتی میباشد. در واقع، دانشی که از به کارگیری همزمان تحلیل, روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده میشود را یک سیستم معاملاتی میگویند. سیستم معاملاتی همانند یک صندلی سه پایه است که یک پایه آن را تحلیل بازار، پایه دیگر روانشناسی و دیگر پایه آن مدیریت سرمایه است. برای موفقیت در بازارهای مالی هر سه عامل میبایست در کنار هم و با هم مورد استفاده قرار بگیرد.
❔ سوالی که وجود دارد این است که، چطور باید در مدیریت سرمایه ضرر معاملات را به حداقل و سود را به حداکثر رساند؟
در پاسخ باید گفت؛ اکثر معاملهگران حرفهای بر این باورند که، نباید در یک بازه زمانی بیشتر از 10% ضرر کرد، چون برای جبران 10% حدوداً نیاز به سود 10% داریم. اما به عنوان مثال؛ برای جبران ضرر 50% میبایست 100% سود کسب نمود تا 50% جبران شود.
فرمول مدیریت سرمایه در سرمایه گذاری
پیشنهاد میشود قبل از ورود به حوزه سرمایه گذاری و رمز ارز دیجیتال ابتدا شخصیت خود را در سرمایه گذاری بسنجید. اولین نکته در بدو ورود به این سیستم این است که، کدام یک از شخصیتهای زیر را دارا هستید؛ یعنی در واقع، علایق ما در کدام زمینه است.
✔️ Trade (معامله گر): تریدر باید بتواند در پایینترین سطح، یک کالا، خدمات و یا وسیله را بخرد و همان را در بالاترین سطح قیمت بفروشد.
✔️ Investor (سرمایه گذار): سرمایه گذار باید دانش خود را به حدی بالا ببرد که بداند در چه سطح و یا رشتهای سرمایه گذاری کند. سرمایه گذار احتمالاً هیچ سررشتهای با ترید ندارد و فقط میخواهد سرمایه گذاری کند، اما باید آنقدر علم کسب کند که در بهترین بازار، سرمایه گذاری کند.
✔️ Marketing (بازاریابی): در قسمت مارکتینگ، شخص نه اینوستر است نه تریدر؛ و هیچکدام از این شخصیتها را ندارد. این شخص سرمایه کافی برای ترید را ندارد بنابراین، از طریق بازاریابی میتواند سرمایه زیادی را جذب و شخصاً وارد بازار کار شود.
مدیریت سرمایه گذاری در ارز دیجیتال
فرمول سرمایه گذاری را میتوان از طریق نمودار زیر در مدیریت سرمایه استفاده کرد؛
- 50 درصد از سرمایه اصلی خود را در حیطهای امن نگه دارید؛ یعنی، بخاطر ریسک بازار نباید همه سرمایه را وارد کار کرد.
- 10 درصد از سرمایه باید آزاد باشد که بتوان از آن در شرایط سخت، مشکلات مالی و پیشنهاد کاری استفاده کرد.
- 10 درصد از دارایی را برای ملزومات دارای ریسک مانند خودرو و . قرار دهیم.
- 30 درصد از دارایی را باید در سبدهای مختلف سرمایه گذاری کنیم. (پرتفوی سرمایه گذاری)
به عنوان مثال: * 10 درصد برای ترید
* 10 درصد برای خرید بیت کوین
* 10درصد برای بخشی از کارهای مختلف
که اگر یکی از این 10 درصد به ضرر رسید بتوان از 20 درصد باقیمانده آن جبران کرد.
✍ نکته: همیشه سرمایه گذاری قرار نیست که سود 100% دهد و گاهی نیز ضرر را به همراه دارد. باید طوری سرمایه گذاری کنید که اگر ضرر کردید تاثیری در زندگی نداشته باشد.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار بورس
اگر میخواهید به بهترین نحو ممکن سرمایه خود را مدیریت نمایید؛ باید به چند نکته مهم در استراتژی مدیریت سرمایه دقت کنید:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
مدیریت سرمایه در فارکس
هم اکنون، در بازار فارکس متخصصان در این حوزه به جای اینکه روی بحث تکنیکال تمرکز کنند، در بحث مدیریت سرمایه کار میکنند. البته میدانیم که، بحث تکنیکال نیز مهم است و باید حتما اطلاعات کافی را در این زمینه داشته باشید. اما بیشتر حرفهایها و متخصصان تمرکز خود را روی سیستمهای مدیریت سرمایه میگذارند.
یک کاربر فعال در بازار فارکس باید از هر لحاظ خود را آماده ضرر کند. زیرا، اگر بدون مدیریت سرمایه وارد این کار شود، به نوعی ممکن است تمام سرمایه و دارایی خود را ببازد. در حالی که، اگر به طور صحیح از مدیریت سرمایه استفاده نماید، میتواند بهترین سود را از معاملات خود در فارکس بدست بیاورد.
اگر شما بتوانید برنامه مدیریت سرمایه را 10% ارتقاء دهید، میزان سودسازی شما در بازار فارکس تا 50% میتواند افزایش پیدا کند. اما اگر فقط روی تکنیکال کار کنید و به مدیریت سرمایه توجهی نداشته باشید، مطمئناً همان قدر که سود میکنید به نسبت ضرر هم خواهید کرد. اما، مدیریت سرمایه یک اثر اهرمی عجیب دارد که اگر 10% برنامه مدیریت سرمایه شما ارتقاء پیدا کند، میزان سودسازی شما در بازار میتواند تا 50% و بلکه بیشتر افزایش پیدا کند.
در فارکس باید این را بدانید که در هر معامله بیش از یک درصد نباید ریسک کرد.
نکات مهمی که هنگام ورود به فارکس باید به آن توجه کرد:
- استفاده از مدیریت سرمایه در فارکس
- بلندمدت فکر کردن و تصمیم گرفتن برای کسب سود
- انتخاب هدفی منطقی نه احساسی و زودگذر
- خودداری از انجام معاملات پر ریسک برای حفظ سرمایه اولیه
- عدم استفاده از تمام دارایی خود و حذف هزینههای اصلی زندگی برای انجام معامله در فارکس
معتبرترین شرکت های مدیریت سرمایه
شما به عنوان یک سرمایه گذار مبتدی یا حرفهای میبایست بهترین اطلاعات را درباره بهترین و معتبرترین شرکتهای مدیریت سرمایه گذاری در دنیا کسب کنید. هم اکنون، بخش عمدهای از سرمایه گذاری های دنیا در بازارهای بورس نیویورک انجام میشود. در ادامه، نام چند شرکت معتبر در این زمینه به شما پیشنهاد میگردد؛
- بلک راک (Black Rock)
- چارلز شواب (Chales SCHWAB)
- الیانز (Allianz)
- بانک ملون (Mellon)
- مورگان چیز (Morgan Chase)
- یو بی اس (UBS)
ویژگی یک شرکت سرمایه گذاری خوب
یک شرکت سرمایه گذاری شرکتی است که سرمایه های مردم را برای دریافت سود در بازارهای بورس و ارز دیجیتال با عقد قراردادی جمعآوری مینماید که، شرکت نسبت به این قرار متعهد و مسئول است که طبق مفاد قرارداد منعقد شده اقدام نماید. این شرکتها بخشی از سود به دست آمده را با مشتریان خود طبق قرارداد تقسیم مینمایند.
مواردی که باید در انتخاب این شرکت ها در نظر گرفت؛
- استراتژی سرمایه گذاری
- ایجاد پسانداز بازنشستگی
- انتخابهای متعدد و محصولات متنوع در سرمایه گذاری مشتری
توصیه هایی از بزرگان سرمایه گذاری
* دنیس گارتمن «سرمایه گذار و ناشر نشریههای سرمایه گذاری»: در معاملاتی که در حال سود دادن هستند صبور باشید اما در معاملات زیانده صبور نباشید و تا جایی که ممکن است از معامله خارج شوید.
* وارن بافت «نابغه سرمایه گذاری»: خریدن یک دارایی فوقالعاده با قیمت معقول، بسیار بهتر از خریدن یک دارایی معقول با قیمت فوقالعاده است.
* بیل گراس «مالک بزرگترین صندوق سرمایه گذاری مشترک در جهان»: از یک دارایی خاص خوشتان میآید؟ شانس خود را از دست ندهید و 10%، کمی کمتر یا بیشتر، از پرتفولیو خود را به آن اختصاص دهید. این ایدههای خوب سرمایه گذاری را نباید به فراموشی سپرد.
- کارلوس اسلیم «کارآفرین مکزیکی-لبنانی»: من متقاعد شده ام که فقر فرصتی برای موفقیت و رشد در سرمایه گذاری است. کشورهای فقیر آمریکای لاتین را ببینید، آنها می توانند به راحتی مانند چین رشد کنند؛ این یک فرصت برای آنهاست.
بیشتر بدانید
و اما کلام آخر..
مدیریت سرمایه بزرگترین رکن بازارهای مالی است که باید به آن توجه ویژهای داشت. با مدیریت سرمایه همیشه در بازار، فعال و در حال دریافت سود خواهید بود. از آنجایی که، ما اعتقاد داریم ضرر همیشه هست پس به مدیریت سرمایه حتما نیاز داریم؛ چون مدیریت سرمایه یک اصل است نه سلیقه؛ یک اصل درست، منطقی و علمی. یک سرمایه گذار، تریدر و یا اینوستر فعال در بازار، هر کدام باید بدانند که در پایینترین سطح یک سهم، کالا و یا هر چیز دیگری را بخرند و همان را در بالاترین سطح ممکن بفروشند؛ همه اینها منوط به استفاده درست از مدیریت سرمایه است.
مهارت و دانشی که با آن بتوان در یک بازه زمانی برآِیند ضرر معاملات را به حداقل و سود را به حداکثر رساند.
تکنیکهای پیشرفته مدیریت سرمایه در بورس
یادگیری اصولی و صحیح قوانین مدیریت ریسک و سرمایه در آموزش فارکس به کاهش میزان ضرر در معاملات کمک بسیار زیادی می کند همچنین رعایت قوانین مدیریت سرمایه به شیوه صحیح به معامله گر کمک میکند تا در صورت ضرر تمام سرمایه اش را از دست ندهد.یک معامله گر تنها در صورتی میتواند انتظار سود کردن در بازار های مالی را داشته باشد که میزان ریسکی را که در معامله متقبل میشود را اندازه گیری و کنترل کند.
رعایت صحیح قوانین مدیریت سرمایه و ریسک یک شرط ضرروی برای موفقیت در بازار های مالی است که متاسفانه اغلب توسط معامله گران نادیده گرفته میشود .درصورت عدم رعایت قوانین مدیریت ریسک و سرمایه معامله گر می تواند تمام سودی را که در مدت طولانی بدست آورده در طی یک یا دو معامله ضرر ده از دست بدهد.دقت کنید که مدیریت سرمایه یک مفهوم شناور است.
چگونه می توانیم بهترین روش مدیریت ریسک و سرمایه را طراحی کنیم؟
در این مقاله تعدادی از استراتژی های ساده مدیریت ریسک و سرمایه ای را که شما میتوانید برای محافظت از سرمایه خود استفاده کنید معرفی می کنیم:
نکات کلیدی:
- معامله گری در بازار های مالی درصورتی که شخص معامله گر بتوانید در حین انجام معامله متمرکز باشد و واحساساتش را کنترل کند میتواند بسیار هیجان انگیز و در عین حال سود ده باشد.
- بهترین معامله گران هم نیاز دارند تا روش های مناسب مدیریت سرمایه را تمرین کنند و از انها استفاده کنند تا از پیشروی و غیر قابل مهار شدن ضرر هایشان در طی معاملات جلوگیری کنند.
- داشتن یک استراتژی مدیریت ریسک که بتواند به شما در کاهش میزان ضرر و افزایش سود و محافظت از سرمایتان کمک کند یک راه حل هوشمندانه و ضروری برای بقا و ادامه فعالبت در بازارهای مالی است.
معاملات خود را برنامه ریزی کنید!
از قول سان تزو ژنرال نظامی چینی:”برنده هر نبرد قبل از شروع جنگ مشخص میشود” این عبارت بیان میکند که برنامه ریزی های انجام شده قبل ازشروع جنگ و مبارزه مهم ترین عامل پیروزی در نبردهای نظامی است.
معامله گران موفق نیز معمولا این عبارت را نقل قول میکنند :”ابتدا برای معاملاتان برنامه ریزی کنید و سپس مطابق با برنامه ریزی انجام شده معامله کنید.”.دقیقا همانند میدان نبرد در بازار های مالی برنامه ریزی و امادگی برای اتفاقات اینده می تواند تفاوت بین موفقیت و شکست را در معامله رقم بزند.
در ابتدا مطمئن شوید که کارگزاری شما برای انجام معاملات مکرر و پی در پی مناسب است و این نوع معاملات در ان کارگزاری محدودیت ندارد زیرا برخی از کارگزاری ها فقط به معامله گرانی که که به ندرت معامله می کنند خدمات ارائه می دهند.
تعیین حدضرر و حد سود:
تعیین کردن مناطق حد ضرر (s/l) و حد سود(t/p) یکی از کلیدی ترین مباحثی است که معامله گران باید در زمان انجام معامله به آن توجه داشته باشند و برای آن برنامه ریزی کنند.
معامله گران موفق همیشه می دانند که در چه قیمتی مایل به خرید و در چه قیمتی مایل به فروش هستند،.سپس انها می تواند میزان سود و ضرر احتمالی را که در صورت رسیدن قیمت به اهدافشان متحمل می شوند را اندازه گیری و بررسی کنند و درصورت مطابقت نتیجه بررسی با شیوه مدیریت سرمایشان معامله را انجام دهند.دقت کنید شما همواره باید از محل حد سود و حد ضرر خود آگاهی داشه باشید تا درصورت لزوم در آن مناطق از مارکت خارج شوید.برای معامله گران مبتدی بهتر است این مناطق با گذاشتن حدود سود و ضرر بصورت ثابت مشخص شود.بعد از تسلط روی استراتژی و مارکت معامله گران حرفه ای می توانند این مناطق را بصورت شناور در نظر بگیرند و در صورت لزوم معاملات خود را مدیریت کنند.انجام اینکار نیاز به توانایی بالایی در روانشناسی فردی دارد.
معامله گران تازه کار غالباً بدون داشتن هیچگونه تصوری از نقاطی که مایل به خرید یا فروش هستند، وارد معامله می شوند و مانند قماربازان زمانی که در یک زنجیره سود یا ضرر های پی در پی قرار میگیرند و احساسات بر آنها غلبه می کند و بدون توجه به پلن مدیریت سرمایه و پلن معاملاتیشان به معامله کردن احساسی ادامه میدهند.
ضرر های پی در پی معمولا معامله گران تازه کار را تحریک میکند و آنها به امید پس گرفتن پول از دست داده خود به معامله بر اساس احساسات ادامه می دهند و در مقابل سود کردن پی در پی معامله گران را فریب میدهد تا بی پروا برای بدست اوردن سود های بیشتر به معامله کردن ادامه دهند.
قانون ریسک یک درصدی را در نظر بگیرید!
بسیاری از معامله گران میان روزی از قانون یک درصد ریسک پیروی می کنند.به طور خلاصه این قانون بیان میکند که در هر معامله نباید بیشتر از یک درصد سرمایه را ریسک کنیم.به طور مثال اگر شما یک حساب ده هزار دلاری دارید میزان ریسک شما در هر معامله نباید بیشتر از ۱۰۰ دلار باشد.این استراتژی اغلب برای حساب هایی که زیر ۱۰٫۰۰۰ دلار موجودی دارند مورد استفاده قرار میگیرد.
بعضی از افرادی که توانایی تحمل ضرر بیشتری را دارند می توانند ۲ درصد از سرمایشان را در هر معامله ریسک کنند.بسیاری از معامله گرانی که حساب های بالاتر از ۱۰۰۰۰ دلار دارند از درصد های ریسک کمتری در هر معامله استفاده می کنند زیرا هرچه میزان موجودی حساب افزایش پیدا کند به همان نسبت اندازه پوزیشن نیز افزایش میابد.
استفاده از قانون “ریسک کمتر از دو درصد در هر معامله” بهترین روشی است که مبتدیان می توانند به کمک آن ضرر هایشان را کنترل کنند زیرا هر چه ریسک های بالاتری را انجام دهند امکان از دست دادن مقدار قابل توجهی از سرمایه آنها بیشتر می شود.
مشخص کردن حد ضرر و حد سود در هر معامله:
استاپ لاس یا حد ضرر محلی هست که معامله گر ,معامله باز خودش را در آن قیمت با ضرر می بندد این مورد اغلب هنگامی اتفاق می افتد که معامله مطابق با انتظار معامله گر پیش نرود.نقاط حد ضرر برای جلوگیری از ذهنیت “احتمالا قیمت بر میگردد” تنظیم می شود و جلوی ضررهای بسیار بزرگ را می گیرد. به عنوان مثال اگر قیمت یک ناحیه حمایتی کلیدی را بشکند اغلب معامله گران در اولین فرصتی که بدست می اورند از معامله خودشان خارج می شوند.
از طرف دیگر حد سود قیمتی است که معامله گران از معامله خود خارج میشوند و سود خودشان را برداشت می کنند.به عنوان مثال ، اگر سهام پس از یک حرکت صعودی بزرگ به یک سطح مقاومت کلیدی نزدیک شود ، ممکن است معامله گران بخواهند قبل از اینکه قیمت وارد فاز اصلاحی شود از معامله خودشان خارج شوند و حفظ سود کنند.
چگونه نقاط حد ضرر را با دقت بیشتری انتخاب کنیم؟
انتخاب نقاط حد ضرر و حد سود اغلب بر اساس تحلیل تکنیکال است اما تحلیل بنیادی و فاندامنتال نیز نقش اساسی را در زمان بندی نقاط خروج ایفا میکند. به طور مثال زمانی که معامله گر یک معامله باز دارد ممکن است بخواهد قبل از اینکه یک خبر مهمی که تاثیر زیادی در جهت اینده بازار دارد اعلام شود ،جدا از اینکه قیمت به حد سودش رسیده یا نه، به جهت حفظ سود ان معامله را ببندد.
میانگین های متحرک به دلیل در دسترس بودن و استفاده گسترده یکی از محبوب ترین روش های تعیین حد سود و ضرر است.
میانگین های متحرک کلیدی میانگین های دوره های ۵-۹-۲۰-۵۰-۱۰۰ و ۲۰۰ هستند.بهتر است در زمان استفاده از میانگین های متحرک به این نکته دقت کنیم که آیا این میانگین ها در گذشته نقش سطوح حمایت و مقاوت را برای قیمت ایفا کرده اند یا نه.
یکی دیگر از راه های تعیین نقاط حد سود و ضرر استفاه از خطوط روند است. خطوط روند را می توان با وصل کردن های و لوی های قبلی قیمت که در آن ها افزایش حجم قابل توجه و بالاتر از میانگین حجم رخ داده است رسم کرد.
همانند میانگین های متحرک بررسی اینکه قیمت در گذشته به خطوط رسم شده واکنش داشته است یا نه یکی از راه های پیدا کردن خطوط روند کلیدی است.
هنگام تعیین نقاط حد سود و ضرر به نکات کلیدی زیر توجه کنید:
- برای سهامی که در ان نوسانات تند و شارپ رخ می دهد از میانگین های متحرکی با دوره های بالاتر استفاده کنید تا حدد ضرر شما از حرکت های هیجانی در امان باشد و حد ضرر شما به اشتباه فعال نشود.
- میانگین های متحرک را متناسب با میزان حد سود مورد انتظارتان انتخاب کنید به طور مثال برای حد سود های بزرگ تر باید از میانگین های متحرکی با دامنه بالاتر استفاده کنید تا سینگال های جعلی و اشتباه را فیلتر کند.
- حد ضرر نباید کمتر از ۵ برابر فاصله اخرین “های” تا اخرین”لوی” تایید شده در منطقه قیمتی ورود به معامله باشد در غیر این صورت امکان دارد حد ضرر شما به خاطر نوسانات کوچک قیمت فعال شود.
- حد ضررتان را متناسب با میزان حرکات بازار و بر اساس سطوح حمایت و مقاومتی تنظیم کنید.به این صورت که اگر میزان نوسانات بازار کم باشد میتوان از حد ضرر های کوچک تر استفاده کرد.
- از اخبار اصلی که نتایج قابل پیشبینی ندارد مانند انتشار خبر “NFP” برای وارد یا خارج شدن از معامله استفاده نکنید زیرا معمولا در زمان اعلام این اخبار امکان رخ دادن حرکات سریع و شارپ افزایش پیدا می کند. بهترین کار در زمان انتشار این اخبار معامله نکردن است.
“بازده مورد انتظار“ را محاسبه کنید:
انتخاب حد ضرر و حد سود برای محاسبه بازده مورد انتظار ضروری و لازم است.در میزان اهمیت محاسبه بازده مورد انتظار نمی توان اغراق کرد.این روش به معامله گر کمک میکند تا در مورد معاملات خود تفکر کند و فقط معاملاتی که عقلانی و منطقی هستند را انجام دهد.این روش همچنین یک روش سیستماتیک است که به معامله گر امکان مقایسه بین معاملات مختلف را می دهد تا تریدر بهترین و سودآورترین معامله را انتخاب کند.
بازده مورد انتظار را میتوان با بررسی شکست ها و حرکت های انجام شده بر روی سطوح حمایت و مقاوت و یا تخمین میزان آن توسط معامله گران با تجربه محاسبه کرد.
تنوع بخشی:
“اطمینان حاصل کنید که تمام تخم مرغ هایتان را در یک سبد قرار ندهید!”اگر شما تمام موجودی اکانت خودتان را بر روی یک سهم سرمایه گذاری کنید باید خودتان را برای یک ضرر بزرگ اماده کنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید سرمایه گذاری های خود را متنوع کنید – هم در بخش صنعت و هم در نوع بازار سرمایه و همچنین مناطق جغرافیایی.تنوع بخشیدن به سبد سهامتان نه تنها به شما کمک می کند ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه به شما فرصت های معاملاتی بیشتری را می دهد.
سخن پایانی
معامله گران همیشه باید قبل از انجام یک معامله نقاط ورود و خروج خودشان را مشخص کنند.با انتخاب دقیق و صحیح حد ضرر معامله گر علاوه بر اینکه از ضرر های بزرگ جلو گیری میکند از خروج های احساسی و غیر ضروری نیز پیش گیری می کند و اینگونه مشکلات را به حداقل می رساند. برای موفقیت بیشتر همیشه قبل انجام یک معامله همه جوانب را بسنجید و برای همه حالت های ممکن آمادگی داشته باشید.علاوه بر موارد کلی که در این مقاله عنوان شد توصیه می کنیم مقاله” ۱۰ روش مدیریت ریسک در فارکس“را مطالعه کنید تا بصورت تخصصی با برخی روش های مدیریت ریسک در بازار فارکس آشنا شوید.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری تکنیکهای پیشرفته مدیریت سرمایه در بورس داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.