نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری

مدیریت سرمایه در بازار باینری آپشن
هر تریدر با تجربه ای بر این نکته واقف است که پیش از شروع معامله گری در بازار باینری آپشن، داشتن استراتژی معامله گری بسیارضروریست. یکی از موارد مهم در روش ترید داشتن مدیریت سرمایه صحیحی و هدفمند است. در آموزش باینری آپشن پاسخ به سوالات زیر نیز باعث می شود تریدر بهتر بتواند نحوه مدیریت سرمایه در بازار باینری آپشن را برای خود تعریف کند و سرمایه گذار با آگاهی بیشتری وارد این حرفه شود.
با ورود به ترید در باینری آپشن چه هدفی را دنبال می کنید؟
آیا این حرفه را به عنوان تنها شغل و تنها درآمد خود می دانید؟
چه مقدار بازدهی در هفته و ماه از این بازار انتظار دارید؟
چه مقدار ریسک را می پذیرید؟
پس از پاسخ به چنین سوالاتی می توان قوانینی برای مدیریت سرمایه تعریف نمود.
فهرست عناوین این مطلب
آیا داشتن مدیریت سرمایه در بازار باینری آپشن ضروریست؟
قوانین مدیریت سرمایه برای تریدرهای با تجربه و تریدرهای مبتدی متفاوت است. مبتدیان با توجه به اینکه تازه وارد این بازار شده اند و نیاز به کسب مهارت و تجربه دارند، قوانین مدیریت سرمایه در بازار باینری آپشن برای این دسته بایستی به گونه ای باشد که در اولین معاملات خود دچار ضررهای سنگین نشوند و بتوانند در بازار فعال بمانند. ذکر این نکته در آموزش باینری آپشن ، فارکس و آموزش بورس ضروری است که اشتباه کردن در ترید جزئی از این بازار و این شغل نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری است و هم برای مبتدی ها و هم تریدرهای حرفه ای رخ می دهد. مهم اینست که با داشتن مدیریت سرمایه ضرر به حداقل برسد و اینکه این اشتباه حاوی چه نکات و درس هایی برای بهتر شدن شیوه معامله گری دارد. در باینری آپشن مقدار سود و مقدار ریسک کاملا مشخص است و نیازی به محاسبه ندارد. در هر معامله مقدار پول وارده به آن معامله در ریسک قرار می گیرد.
چگونه می توان از ضررهای بزرگ در باینری آپشن جلوگیری نمود؟
از آنجایی که باینری آپشن به راحتی می تواند باعث شود که تریدر احساساتی شود. اگر تریدرهای مبتدی در ابتدای فعالیت در binary option بر خود مسلط نباشند و بر اساس طمع تصمیم به ورود مقدار زیادی از حساب خود در یک معامله کنند، با شکست در یک معامله پول زیادی را از دست می دهند که منجر به اضطراب و سرخوردگی می شود. تریدرهای با تجربه با داشتن مدیریت سرمایه در بازار باینری آپشن همیشه در معاملات خود اصولی را رعایت می کنند تا در صورت عدم موفقیت در یک معامله سرمایه آنها در معرض خطر قرار نگیرد.
چند درصد از سرمایه کل در هر معامله وارد شود؟
هر استراتژی معاملاتی دارای قوانینی برای خود می باشد که تریدر با رعایت آن به روند باز و بسته کردن معاملات خود نظم می دهد و از هرگونه تصمیمات لحظه ای و احساسی جلوگیری می کند. یک تحلیلگر تکنیکال بر اساس آنچه در استراتژی معاملاتی خود تعریف کرده است منتظر ایجاد شرایط مطلوب در نمودار و شکل کندل ها و اندیکاتورها می ماند تا دقیقاً مطابق با استراتژی و شیوه معامله گری به بازار ورود کند و پس از آن معامله خود را مدیریت کند و از معامله به موقع خروج کند. در آموزش باینری آپشن معمولاً وارد کردن بیش از 5% سرمایه در یک معامله توصیه نمی شود. حتی بهتر آن است که کمتر از 3% از کل پول در یک معامله سرمایه گذاری گردد. در صورتیکه روش معاملاتی با دقت و بر اساس تجربه و تست و آزمایش طراحی گردد قطعاً در طول مدت زمان بازدهی قابل توجهی خواهد داشت. تعجیل در ایجاد سود و سرمایه گذاری بیش از حد تنها بر بیشتر شدن ریسک و احتمال از دست رفتن کل پول می افزاید. با رعایت اصول و موفقیت های کوچک و پی در پی در اکثر معاملات مقدار حساب افزایش می یابد. در نتیجه مقدار پول وارده به هر معامله نیز بیشتر می شود که سود بیشتر در هر نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری معامله را به همراه خواهد داشت.
مدیریت سرمایه در بازار باینری آپشن ؛ محاسبه پول اولیه در هر معامله
با انتخاب مقدار درصد سرمایه برای ورود به هر معامله خیلی ساده می توان مقدار پول یا سرمایه ورودی به هر معامله تعیین می شود. برای مثال اگر 5 درصد برای هر معامله انتخاب شود و کل سرمایه 2000 دلار باشد، سرمایه ورودی هر معامله 100 دلار می باشد. با رشد حساب و رسیدن به عدد 3000 دلار، مقدار پول وارده در ایتدای هر معامله 150 دلار می باشد.
تسلط بر احساسات مهم ترین عامل موفقیت
بایستی توجه شود که binary option به شدت بر احساسی شدن تریدر تاثیر می گذارد. اکثر معامله گران به خاطر عدم تسلط بر احساسات خود در این بازار شکست می خورند. برخی اصلا اعتماد به نفس باز کردن معامله را ندارند و هنگام ترید دچار ترس و اضطراب می شوند. عده ای هم بیش از حد اعتماد به نفس دارند، ریسک زیادی می پذیرند و برای هر معامله پول زیادی را در ریسک قرار می دهند. در آموزش باینری آپشن ، فارکس و آموزش بورس یکی از واقعیات و اصولی که آموزش داده می شود اینست که در این بازار اشتباه وجود دارد. هر تریدری در همه معاملات خود موفق نمی شود. مهم این است که با رعایت مدیریت سرمایه نواقص روش معاملاتی بر طرف گردد تا هنگام ضرر کل حساب از دست نرود و طول زمان سود دائم و رو به افزایشی حاصل شود.
نکات ارزشمند از وارن بافت در مورد سرمایه گذاری، زندگی و موفقیت
این نکته که : وقتی وارن بافت در مورد سرمایه گذاری صحبت می کند، همه گوش می دهند، تفسیر و تاییدی بر نقل قول های او در مورد سرمایه گذاری، زندگی و موفقیت، رهبری، احساسات و پول است.
چرا مردم حرف های او را دوست دارند؟
زیرا او ثروتش را در بلند مدت به بیش از ۸۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۱۹ رسانده و به یکی از ثروتمندترین مردان آمریکا و دنیا تبدیل شده است. رویکرد وی در مورد سهام و قیمت ها در سرمایه گذاری بسیار شناخته شده است، بنابراین ما بهترین های آن را در این مقاله جمع آوری کرده ایم.
بیایید به ۵۰ نکته ی هوشمندانه و الهام بخش وارن بافت درمورد سرمایه گذاری و موفقیت نگاهی بیاندازیم.
وارن بافت دو قانون در مورد سرمایه گذاری دارد:
قانون شماره ۱: هرگز پول خود را از دست ندهید.
قانون شماره ۲: هرگز قانون شماره ۱ را فراموش نکنید.
این امکان وجود دارد که همه چیز در مورد قیمت ها در بورس اوراق بهادار اشتباه باشد! شما می توانید مشاغل شگفت انگیزی در زمینه فروش پیدا کنید.
بافت این جمله ی معروف را در مورد بورس سهام همیشه می گوید: (( یادتان باشد که بازار سهام یک افسردگی شوم است)).
اخبار مالی روزانه برای هر مصرف کننده ای درست خواهد بود. بازارهای سهام روزانه و با کوچکترین خبری احساسی برخورد میکند و با کوچکترین اخبار خوب بهبود می یابد. مهم این است که دیوانه نشوید و به کارهای روزمره خود بپردازید.
همیشه منطقی بمانید.
خب، قانون وارن بافت در مورد سرمایه گذاری چیست؟
هرگز پول خود را از دست ندهید. زمانی که در حال تحقیق و جستجو برای انتخاب یک سرمایه گذاری هستید، منطقی باشید و به کارهای روزمره خود بپردازید و به اهدافتان پایبند باشید.
ممکن است همه چیز بازار اشتباه باشد.
(( قیمت، آن چیزی است که شما پرداخت می کنید. ارزش، آن چیزی است که به دست می آورید)).
به عبارت دیگر، روی نوسانات کوتاه مدت قیمت تمرکز نکنید، روی ارزش اساسی سرمایه گذاری خود متمرکز شوید.
مراقب قعالیتهایی که موجب بالا رفتن بازار میشود باشید. افراد آرام حرکات عالی بازار را به چنگ می آورند.
عاقلانه است که این مشاوره ها را از مردی بگیرید که سالها در شرکت هایی مثل اپل، اکسپرس، جنرال موتورز، یو پی اس، جانسون و جانسون، مستر کارت و والمارت کسب ثروت کرده است.
بازدهی بالا با ریسک پایین خیلی مهم است.
(( خطر زمانی به سراغ شما می آید که متوجه نیستید چه میکنید)).
توصیه هایی که در اینجا میشود کاملا واضح و آشکارند اما معمولا آنها را فراموش می کنید به خصوص پس از اینکه در یک سرمایه گذاری به موفقیت می رسید. گاهی با موفقیت در یک سرمایه گذاری به این باور می رسید که همه چیز را به خوبی میدانید و به راحتی می توانید مسائل را تجزیه و تحلیل کنید اما باید با این وسوسه و نیرو مقابله کنید و در برابر آن مقاومت نشان دهید. خود وارن بافت هم با توجه به اینکه بیشتر اوقات در زمینه ی فناوری آگاهی لازم را نداشت، از ورود به این بخش خودداری می کرد. بافت خودش بهتر گفته که:
(( هرگز در شغلی که نمیتوانید آن را درک کنید سرمایه گذاری نکنید)).
اینکه به گذشته نگاه کنیم راحت تر از این است که آینده را ببینیم.
(( در دنیای تجارت، آینه عقب همیشه واضح تر از شیشه جلو است)).
شرکتهای شگفت انگیز را بخرید
(( بهتر است شرکتی شگفت انگیز با قیمتی مناسب بخرید تا اینکه شرکتی مناسب با قیمتی فوق العاده)).
این گفته ی معروف وارن بافت خیلی جالب است زیرا غالبا سرمایه گذاران ارزش محور از چیزی که نمی توانند قیمت آن را بپردازند می گذرند. وارن بافت برای مدتها مدیر عامل شرکت برکشایر هاتاوی(Berkshire Hathaway) بوده است. این شرکت رویکردی متفاوت اتخاذ کرده و روی سرمایه گذاری شرکتهایی با قیمت مناسب تر تمرکز کرده است. این یکی از اولین دروس بافت به عنوان سرمایه گذار ارزش محور است و معروف است به : سرمایه گذاری ته سیگاری
(( اگر یک سرمایه گذاربی خوب عمل کند، سهام نیز به دنبال آن می آید)).
سرمایه گذاری بلند مدت داشته باشید
فقط چیزی را بخرید که اگر قرار است بازار آن ۱۰ سال دیگر بسته شود، از آن استفاده کنید)).
صبر کلید موفقیت است
تماس داشتن با کسی که تند و تند در بازار سرمایه گذاری است مانند این است که فقط یک شب رمانتیک را با کسی که دوستش دارید میگذرانید.
(( بازار بورس به منظور انتقال پول از افراد عجول به افراد صبور طراحی شده است)).
در مورد پول بی قراری نکنید
سرمایه گذاری های بلند مدت را روی سرمایه گذاری های کوتاه مدت انجام دهید.
اگر به فکر مالکیت سهام برای مدت ۱۰ سال نیستید، حتی ۱۰ دقیقه هم به مالکیت آن فکر نکنید.
سرمایه گذاری، تجارت نیست و هدف بسیار متفاوتی دارد. مانند تجارت کردن، وقتی خوب انجام شود، باید ریسک آن اندازه گیری شود و میزان سود کسب شده باید مشخص شود و معمولا سرمایه گذاری دارای نوسانات شدید است. سرمایه گذاری، یعنی به حداقل رساندن ریسک برای تولید ثروت در بلند مدت است نه سود کوتاه مدت.
اگر وارن بافت مجبور میشد که مالکیت یک شرکت را برای مدت طولانی انتخاب کند، اینگونه میشد:
(( دوره ی لذت ما برای همیشه شروع شد)).
نکته ی دیگری که در این مورد میگفت:
یک سرمایه گذار باید طوری عمل کند که گویی یک کارت شانس برای تصمیم گیری تمام عمرش را دارد اما فقط بیست بار می تواند شانس خود را انتخاب کند.
اساسا این نکته بیانگر این است که هرگز نباید به قصد فروش یک شرکت آن را بخرید. اگر در تمام طول زندگی خود قرار بود ۱۰ یا ۲۰ سهام را بخرید، پس باید خیلی مراقب سرمایه گذاری خود باشید. باید زمان زیادی را صرف نگاه کردن به آن شرکت کنید و باید مطمئن شوید که واقعا آن را دوست دارید.
فقط روی شرکتهای شگفت انگیز سرمایه گذاری کنید
زمان، دوست شرکتهای شگفت انگیز و دشمن شرکت های متوسط است)).
روی شرکتهایی سرمایه گذاری کنید که با ارزش های شما مطابقت دارند.
چرا دارایی خود را در شرکت هایی که واقعا آنها را دوست دارید سرمایه گذاری نکنید؟ همانطور که مائه وست می گوید: خیلی از چیزهای خوب می توانند شگفت انگیز باشند.
به نظر می رسد مردم سرمایه گذاری های دشوار را دشوارتر از آنچه باید باشد تصور میکنند.
(( مدارس کسب و کار، به رفتارهای دشوار و پیچیده بیش از رفتارهای ساده پاداش می دهند اما رفتارهای ساده موثرترند)).
به نظر من، این یکی از بهترین گفته های وارن بافت در تمام دوره هاست. بنابراین بسیاری از استراتژی های سرمایه گذاری وی بر روی ساده کردن روند تصمیم گیری درست متمرکز است. به عنوان مثال او طرفدار استفاده از قانون نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری ۷۲ است که به شما این امکان را می دهد تا بدون استفاده از ماشین حساب سرمایه خود را دوبرابر کنید.
(( به نظر می رسد برخی ویژگی ها در انسان وجود دارد که دوست دارد چیزهای ساده را پیچیده کند)).
وارن به این نکته اشاره دارد که لازم نیست برای اینکه به یک سرمایه گذار موفق تبدیل شوید، دارای نبوغ بالا باشید، اما تلاش زیاد باعث تبدیل شدن به یک سرمایه گذار موفق می شود. برخی قوانین اساسی برای سرمایه گذاری وجود دارند که باید حتما آنها را یاد بگیرید و از آنها پیروی کنید، در این صورت موفق خواهید شد. به یاد داشته باشید وقتی ریاضیات سخت می شود می توان از یک ماشین حساب هم استفاده کرد!
پیش بینی های خود را داشته باشید
پیش بینی ها احتمالا چیز های زیادی در مورد فرد پیش بینی کننده می گویند. آنها هیچ چیزی در مورد آینده به شما نمی گویند.
فقط روی شرکتهایی که آنها را درک میکنید سرمایه گذاری کنید
سهام را به روشی که میخواهید خانه بخرید، خریداری کنید. آن را درک کنید و دوستش داشته باشید.
سرمایه گذاران بزرگ اهل تنوع نیستند
(( تنوع، محافظت در مقابل نادانی است. اگر بدانید چه کار میکنید پس منطقی عمل میکنید)).
متنوع سازی در خرید سهام فقط زمانی صورت میگیرد که سرمایه گذار نفهمد چه کار می کند.
از فرصتهای عالی استفاده کنید و کامیون خود را بارگیری کنید.
(( فرصتها به ندرت اتفاق می افتند. وقتی باران طلا می بارد، سطل خود را بردارید نه اینکه دستان خود را بالا ببرید)).
به آمریکا اعتماد کنید
ما در دنیای غیر قابل پیش بینی زندگی می کنیم. آنچه مسلم است این است که ایالات متحده به مرور زمان پیش خواهد رفت.
بارها این نکته از وارن بافت نقل شده است که می گوید آمریکا همیشه پیروز خواهد شد. آمریکا بهترین بازار سهام را برای سرمایه گذاری دارد و میتوانید مطمئن شوید که پول شما در جای امنی است. گاهی اوقات آنچه را که انتظارش را می کشید به دست می آورید فقط کمی طول میکشد.
دنبال افراد درست باشید
(( با افرادی باشید که از شما بهتر باشند. از بین همکارانتان آنهایی را انتخاب کنید که رفتارشان از شما بهتر است و در همان مسیر حرکت کنید)).
از بین میلیاردرهایی که میشناسم، پول باعث به وجود آمدن صفات اساسی در آنها شده است. شاید برخی از آنها هم قبل از پولدار شدن جزو اراذل و اوباش بوده باشند و چون تغییر نکرده اند الان فقط اراذل میلیاردر هستند.
تصور عمومی و اعتبار شما
وی میگوید: ۲۰ سال طول میکشد تا کسی به شهرت برسد اما ۵ دقیقه کافیست تا شهرتش از بین برود. اگر به این موضوع فکر کنید میبینید کارهای دیگری وجود دارد که باید انجام دهید.
خیلی مهمتر است که کارهای خوب انجام دهید
اگر به سن من رسیدید و متوجه شدید کسی به فکر شما نیست، مهم نیست که چقدر پول در حساب بانکی خود دارید، زندگی شما به یک فاجعه تبدیل شده است.
اساسا وقتی به سن من رسیدید زندگی شما را با موفقیت هایتان اندازه میگیرند و این بستگی به افرادی دارد که در کنار شما هستند و شما را دوست دارند.
خوب است که رویاهای بزرگ داشته باشید
(( من همیشه می دانستم که قرار است ثروتمند شوم، تا به حال حتی یک لحظه هم به آن شک نکرده بودم)).
همین که کارهای کوچک اما درست را انجام دهید بهتر از این است که کارهای بزرگ اما اشتباه انجام دهید.
در پی صداقت در دیگران باشید
(( صداقت هدیه ای بسیار گران قیمت است. انتظار آن را از افراد کم ارزش نداشته باشید)).
یک بار بافت گفت:
(( وال استریت تنها جایی است که مردم با ماشین هایی مثل رولز رویس میروند تا از کسانی که سوار مترو میشوند مشاوره بگیرند)).
در واقع، باید مراقب باشید که به چه کسی اعتماد می کنید. بسیاری از مشاوران مالی که در مورد سهام مشاوره می دهند تحلیل گران حرفه ای این بازار هستند عده ای هم قابل اعتماد نیستند. بافت و همسر وی، مدتهاست که با افراد با سابقه و دارای تجربه طولانی کار میکنند و به آنها اعتماد دارند. هر سرمایه گذار موفقی باید همین کار را بکند.
از کسانی که شما را به موفقیت رسانده اند قدردانی کنید
(( امروز زیر سایه درختی نشسته اید که کسی مدتها قبل بذر آن درخت را کاشته است)).
به جامعه نگاه کنید
(( اگر جزو ۱ درصد افراد خوش شانس جامعه هستید به خاطر ۹۹ درصد دیگر جامعه است)).
گاهی بهتر است فقط بگوییم: نه
(( فرق بین افراد موفق و افراد واقعا موفق این نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری است که افراد واقعا موفق به خیلی از چیزها می گویند: نه)).
شما باید خودتان زمان را کنترل کنید، و این امر امکان پذیر نیست مگر اینکه نه گفتن را یاد بگیرید. شما نمی توانید زندگی خود را بر اساس دستورات دیگران تنظیم کنید.
آنچه را دوست دارید انجام دهید
(( در دنیای تجارت، موفق ترین افراد کسانی هستند که آنچه را دوست دارند انجام می دهند)).
اقدام در مقابل نتیجه
(( آیا میدانستید همان کاری را انجام می دهید که بارها و بارها انجام داده اید و همان نتیجه را گرفته اید؟))
قهرمانان خود را عاقلانه انتخاب کنید
به من بگوید که قهرمانان چه کسانی هستند سپس من به شما می گویم شما چه کسی هستید.
(( بهترین کاری که من کردم انتخاب قهرمانان مناسب است)).
مراقب عادت های بد باشید
(( زنجیره ی عادات در ابتدا سبک هستند اما پس از مدتی آنقدر سنگین میشوند که شما را از پا در می آورند)).
صحبتهای وارن بافت در مورد پول
هیچ کاری انجام ندادن معمولا بهترین کاری است که می توان انجام داد. شما وقتی باید کاری انجام دهید که فرصتی به وجود می آید. من دوره هایی در زندگی ام داشته ام که ایده های زیادی به سراغم می آمد اما هیچ کاری انجام نمی دادم. اما حالا اگر همین هفته آینده ایده ای به سراغم بیاید برای آن کاری خواهم کرد. اگر اینطور نباشد هیچ کاری انجام نمی دهم.
تاریخ ، آینده را تضمین نمی کند
(( اگر قرار بود تاریخ تمام آنچه را که ما نیاز داریم را به ما بدهد پس باید ثروتمندترین افراد کتابدارها باشند)).
سرمایه گذار امروز از رشد دیروز سود نمی کند.
حریص نباشید
(( اگر کاری را که دوست داریم به خاطر اینکه فکر میکنیم نباید حریص باشیم انجام ندهیم ، پس مدیریت خیلی ضعیفی روی زندگی خود داریم)).
اگر سرمایه گذاری نمیکنید ، در اشتباهید
امروزه افرادی که پول نقد زیادی دارند احساس راحتی می کنند. اما نباید اینطور باشد. آنها روش بسیار وحشتناکی را انتخاب کرده اند. اقتصادی که هیچ چیزی به آنها نمی دهد و هر روز هم ارزشش پایین تر می آید.
روی خودتان سرمایه گذاری کنید
وارن بافت یکی از بزرگترین طرفداران یادگیری مداوم و خودآموزی است. او میگفت روزانه بیش از ۵۰۰ صفحه مطالعه داشته است. همیشه در حال یادگیری است و همیشه وقت خود را صرف پیشرفت شخصی می کند. بافت این نکته را در مورد سرمایه گذاری روی خود می گوید:
(( مهمترین سرمایه گذاری می تواند سرمایه گذاری روی خودتان باشد)).
و به یاد داشته باشید که :
(( من اصرار دارم که تقریبا هر روز وقت زیادی را صرف کنید تا فقط بنشینید و فکر کنید. این کار در تجارت آمریکا امری نادر است. من میخوانم و فکر میکنم. پس بیشتر وقت خود را صرف خواندن و فکر کردن میکنم و نسبت به اکثر افراد تصمیمات کمتری در تجارت میگیرم)).
امیدوارم که هیچ یک از موارد مربوط به وارن بافت را فراموش نکرده باشیم.
این نکته را هم به خاطر داشته باشید که وارن بافت با ۱۰۰ دلار شروع کرد و آن را به ۳۰ میلیارد دلار تبدیل کرد. این بدان معناست که مسئله پولی نیست که الان دارید، مسئله دانش شماست. اگر اهل کار سخت و یادگیری هستید هیج مانعی برای ثروتمند شدن شما وجود ندارد.
شرکت هلدینگ چیست و چه تفاوتی با شرکت های سرمایه گذاری دارد؟
شرکت هلدینگ (Holding Company) که گاهی در ایران – با کمی بیدقتی – به عنوان شرکت مادر هم شناخته میشود، اصطلاحی است که طی سالهای اخیر در ادبیات مدیریتی و رسانهای کشور بسیار رواج پیدا کرده است.
البته مفهوم هلدینگ و شرکت های هلدینگ به تازگی مطرح نشده و چندین دهه قدمت دارد. اما گسترش کسب و کارهای اینترنتی طی سالهای اخیر و افزایش رغبت به سرمایهگذاری در استارت آپها باعث شده که هلدینگهای جوانِ بسیاری شکل بگیرند و این اصطلاح، به گفتگوهای روزمره هم راه پیدا کند.
جالب اینجاست که افراد بسیاری، هر مجموعهای از فعالیتهای متنوع را هلدینگ فرض میکنند. مثلاً بعید نیست پای صحبت یک دوست بنشینید و او بگوید: «اخیراً در شرکت خود کارهای مختلفی انجام میدهیم و میشود گفت به یک هلدینگ تبدیل شدهایم.»
منظور از شرکت سرمایه گذاری چیست؟
برای اینکه شرکت هلدینگ را به خوبی درک کنیم، لازم است ابتدا تعریف شرکتهای سرمایه گذاری را بشناسیم. سپس به این موضوع بپردازیم که هلدینگ چه تفاوتی با یک شرکت سرمایه گذاری دارد.
تعریف شرکت سرمایه گذاری
شرکت سرمایهگذاری، یک بنگاه اقتصادی است که سرمایهی خود را با هدف کسب سود، به خرید سهام شرکتها، صندوقها و سایر داراییهای سود ده، اختصاص میدهد.
شرکت سرمایهگذاری بسته به ترجیحات سرمایهگذاران خود و میزان ریسک پذیری آنها، سبد سرمایه گذاری (پورتفوی) خود را تشکیل داده و مدیریت میکند.
ویژگی مهم شرکتهای سرمایهگذاری این است که هنگام خرید سهام شرکتها تمایل ندارند به ساختار مدیریتی و جزئیات عملیاتی آنها ورود کنند و صرفاً بر اساس ارزش سهام، سود سهام و آیندهی شرکت و سهام آن، تصمیم میگیرند که چه میزان از سبد سرمایهگذاری خود را به هر شرکت اختصاص دهند.
در شرکت های سرمایه گذاری، بیش از هر چیز، اصول مدیریت پورتفولیو بر انتخابها و تصمیمگیریها حاکم است. به عبارت دیگر، این شرکتها میکوشند ترکیبی از داراییها را تشکیل دهند که سود آنها در مقایسه با ریسکی که متحمل میشوند، بهینه باشد.
بنابر این الزاماً قرار نیست سبد یک شرکت سرمایه گذاری از نظر جنس داراییها یا جهتگیری استراتژیک، همخوان باشند. چه بسا یک شرکت سرمایه گذاری، در کنار خرید سهام چند شرکت ساختمانی، سهم یک شرکت حوزهی فناوری اطلاعات را هم خریداری کند و معتقد باشد که خریداری سهام شرکتهای این حوزه، شاخصهای کلی سود و ریسک آنها را بهبود میبخشد.
البته با همهی این توضیحات، بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری ترجیح میدهند روی حوزه های تخصصی کار کنند و سرمایهی خود را در حوزههای محدودی توزیع کنند، تا بتوانند تحلیل و سنجش وضعیت بازار را سریعتر و عمیقتر انجام دهند.
تعریف شرکت هلدینگ چیست؟
هلدینگ هم شرکتی است که سهام چند شرکت مختلف را میخرد و نگهداری میکند. اما هلدینگها با شرکت های سرمایه گذاری یک تفاوت مهم و کلیدی دارند:
تفاوت شرکت هلدینگ و شرکت سرمایه گذاری
هلدینگها بر خلاف شرکت های سرمایه گذاری، ادعای مدیریتی هم دارند و تمایل دارند با خریدن بخشی نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری از سهام شرکتها در تصمیم گیریها و سیاستگذاریهای داخلی آنها ورود کنند.
اگر یک شرکت هلدینگ خودرو بخشی از سرمایه خود را به خرید سهام در یک شرکت خودروسازی اختصاص میدهد، قاعدتاً برنامههایی برای مدیریت آن شرکت دارد یا معتقد است که اعمال نفوذ در سیاستهای داخلی آن شرکت میتواند منافع اقتصادی هلدینگ را بیشتر و بهتر تأمین کند.
با این توضیحات میتوان گفت یک شرکت هلدینگ خود را در حوزهی فعالیت شرکت های سرمایه پذیر، صاحبنظر میداند.
هلدینگها چگونه شرکتهای سرمایهپذیر را کنترل میکنند؟
وقتی یک هلدینگ، سهام قابلتوجهی از یک شرکت را خریداری کند، میتواند از طریق انتخاب یک یا چند نفر از اعضای هیأت مدیره، روی تصمیمهای شرکت تأثیر بگذارد.
اما انتخاب عضو هیأت مدیره، صرفاً یکی از روشهای کنترل و اعمال نفوذ است. هر شرکتی بسته به اساسنامه و چارت سازمانی خود، ارکان ادارهکنندهی متعددی دارد و فرایند در اختیار گرفتن هر یک از این ارکان هم، شفاف و مشخص است.
بنابراین ممکن است یک هلدینگ، با مالکان یک شرکت مذاکره کرده و توافقنامهای را تنظیم کند که بر اساس آن، به ازاء خرید بلوک مشخصی از سهام شرکت، اختیار تصمیمگیری و سیاستگذاری و حتی مدیریت عملیاتی بخشی از شرکت را در دست بگیرد.
نحوهی ورود شرکت هلدینگ در ادارهی امور شرکتهای زیرمجموعه، تابع قواعد مکانیکی و از پیشتعیینشده نیست و حد و حدود این دخالتها، تابع شکل توافق (یا چارچوبهای از پیش تعریف شدهی شرکت سرمایهپذیر) است.
اما عرف این است که برای مشخص کردن قدرت هلدینگ، از دو اصطلاح نفوذ قابل ملاحظه و کنترل استفاده میکنند.
تفاوت نفوذ و کنترل
نفوذ قابل ملاحظه (به انگلیسی: Significant Influence) به معنای توانایی مشارکت در تصمیمگیریهای مربوط به سیاستهای مالی و عملیاتی شرکت است.
اما کنترل به این معناست که ادارهی کامل سیاستهای مالی و عملیاتی یک شرکت، در اختیار هلدینگ قرار میگیرد.
بنابراین میتوانید حدس بزنید که برای کنترل یک شرکت، لازم است بلوک بزرگی از سهام آن خریداری شود.
ساختار هلدینگ چه مزیتهایی دارد؟
انگیزههای متنوعی برای استفاده از ساختار هلدینگ وجود دارد.
به عنوان مثال، ممکن است یک شرکت، به تدریج زیرمجموعههای متعددی تشکیل دهد یا بخشهای مختلفی از آن، در قالب شخصیتهای حقوقی مستقل، فعال شوند.
تأسیس یک شرکت به عنوان هلدینگ که سهام با نفوذ قابل ملاحظه (یا حتی کل سهام) شرکتهای زیرمجموعه را در اختیار دارد، کمک میکند تا ضمن راهبری کلان کل مجموعه، زمینه برای شکلگیری چابکی مطلوب در زیرمجموعهها هم فراهم شود.
چنین هلدینگهایی از دل خود شرکتها سر بر میآورند.
در این وضعیت، معمولاً شرکت هلدینگ، نگاه کلانتری به فعالیتهای کل مجموعه دارد و میتواند در جابهجایی و تخصیص منابع، نگاهی سیستمیتر و استراتژیکتر داشته باشد.
شاید یکی از بهترین نمونههای این نوع هلدینگها در سطح جهان، شرکت آلفابت باشد که در گوگل ریشه دارد؛ اما امروز مالک گوگل محسوب میشود و سایر فعالیتها را هم در قالب شرکتهای مستقل مدیریت میکند.
اما همیشهی شرکتهای هلدینگ به این شیوه شکل نمیگیرند. گاهی شرکتهای بزرگ به خاطر اهمیت استراتژیک برخی کسب و کارها، با خرید سهام، کنترل مدیریتی آن شرکتها را در اختیار میگیرند.
همچنین هلدینگهای تخصصی هم وجود دارند که تا حدی به شرکتهای سرمایه گذاری شبیهاند. آنها در یک زمینهی ویژه، دانش تخصصی دارند و اگر به نتیجه برسند که پتانسیل یک شرکت بالا و قدرت مدیریتی آن ضعیف است، آن را وارد هلدینگ خود میکنند و پس از ایجاد تحول در شرکت، سهام آن را واگذار میکنند.
البته ما به انگیزههای مشروع و اخلاقی و حرفهای اشاره کردیم. اما فرار مالیاتی، جابجایی منابع مالی و پولهای کثیف میان شرکتها و نیز اخذ تسهیلات ویژه میتوانند انگیزههای دیگری باشند که افرادی را به ثبت شرکت در قالب هلدینگ تشویق میکنند.
شرکت های هلدینگ در بازار بورس ایران
در حال حاضر شرکتهای هلدینگ متعددی در بازار بورس کشور فعال هستند که از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- توسعه سرمایه و صنعت غدیر
- سرمایه گذاری دارویی تأمین
- سرمایه گذاری صنایع پتروشیمی
- گروه سرمایه گذاری سایپا
- گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو
فهرست کامل شرکتهای هلدینگ پذیرفته شده در بورس را میتوانید در سایت سازمان بورس ببینید.
البته واضح است که قرار نیست حتماً یک شرکت هلدینگ در بازار بورس فعال باشد. اما از آنجا که شرکتهای بورسی ملزم به ارائهی گزارشهای شفافسازی متعدد هستند، پیگیری گزارشهای این نوع شرکتها میتواند نقطهی آغاز خوبی برای آشنایی بیشتر با فضای هلدینگها باشد.
ضمناً میتوانید با دانلود نمونه اساسنامه شرکت هلدینگ پیشنهادی سازمان بورس، کمی بیشتر با فضای این شرکتها آشنا شوید:
معادل فارسی هلدینگ
بسته به اینکه در چه فضایی فعالیت کنید و اصطلاح هلدینگ را برای چه مخاطبی به کار ببرید، معادل فارسی آن میتواند متفاوت باشد.
مثلاً با مراجعه به سایت سازمان بورس میبینید که این شرکت، شرکت هلدینگ و شرکت مادر را به عنوان مترادف بهکار برده است (+).
اما این را هم باید به خاطر داشته باشیم که برای شرکت مادر در زبان انگلیسی اصطلاحِ مستقلِ Parent Company وجود دارد و دقیقتر این است که شرکت مادر را برای مجموعهای به کار ببریم که تقریباً تمام مالکیت شرکت زیرمجموعه را در اختیار دارد. در چنین حالتی، به شرکت زیرمجموعه هم، شرکت تابعه یا Subsidiary Company گفته میشود.
ضمناً کسانی که اصطلاح شرکت مادر را به عنوان معادل هلدینگ به کار میبرند، برای هلدینگ تخصصی هم از اصطلاح شرکت مادر تخصصی استفاده میکنند.
استراتژیستها و علاقهمندان به مدیریت استراتژیک، گاهی از اصطلاح بنگاه (Firm) برای اشاره به هلدینگهایی که کسب و کارهای متعدد را در اختیار دارند استفاده میکنند (در واقع Firm را مجموعهای از Businessها در نظر میگیرند).
البته این را میدانیم که اقتصاددانها، بنگاه را به معنای بسیار گستردهتری بهکار میبرند و حتی کسب و کاری در مقیاس یک نانوایی کوچک را هم بنگاه اقتصادی در نظر میگیرند.
اما فراموش نکنید که همهی این نامگذاریها قراردادی هستند و معیارهای کاملاً عینی و صلب در این زمینه وجود ندارد. نه میتوانیم بین نفوذ و کنترل مرز قطعی تعریف کنیم و نه میان سرمایهگذاری و هولدینگ.
چون حتی یک شرکت سرمایهگذاری که سهامش کمتر از نفوذ مستقیم در شرکت است، میتواند با مدیریت عرضه و تقاضای سهم یک شرکت، مدیران آن را تا حدی تحت فشار قرار دهد.
بگذریم از اینکه بسیاری از شرکت هایی که خود را شرکت سرمایه گذاری مینامند، واقعاً سهامی در حد هلدینگ و کنترل در شرکتهای مختلف خریداری میکنند.
بنابراین بهترین روش این است که وقتی از این اصطلاحات استفاده میکنیم، به مخاطب بگوییم که چه تعریفی در ذهن داریم و آنها را به چه معنایی بهکار میبریم.
و البته به یاد داشته باشیم که هلدینگ همیشه به ساختاری متشکل از رابطهی چند شخصیت حقوقی مستقل اشاره دارد و یک شرکت منفرد، هر چقدر هم که فعالیتهای متنوعی را درون خود سامان داده باشد، نمیتواند خود را هلدینگ بنامد.
اگر به استراتژی و مدیریت استراتژیک علاقهمند هستید، میتوانید در ادامهی این بحث، درس سطوح مختلف استراتژی را بخوانید. از میان سه سطح استراتژی، سطح سوم یعنی Corporate Strategy (استراتژی شرکتی) به مسائل استراتژیک مورد توجه هلدینگها میپردازد.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای کارآفرینی برای اعضای ویژه متمم امکانپذیر است.
مدیریت ریسک چیست؛ آشنایی با مراحل انجام و اهمیت آن
هر پروژه در طول عمر خود (از ابتدای شروع کار تا انتهای آن و رسیدن به اهداف تعیینشده) با فرصتها و ریسکهایی روبهرو میشود. ریسکها همان عوامل خطرسازی هستند که میتوانند در اجرای پروژه اختلال ایجاد کنند و باعث شکست آن شوند. برای جلوگیری از این خطرات احتمالی، مدیریت ریسک امری کاملا ضروری است. این مقاله را بخوانید تا ببینید مدیریت ریسک چیست و چرا از اهمیت زیادی برخوردار است.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک به فرایند شناسایی، تحلیل و پاسخ به عوامل خطرساز گفته میشود که در طول عمر یک پروژه ممکن است رخ بدهند. اگر مدیریت ریسک بهدرستی انجام شود میتواند با کنترل وقایع آینده، از خطرات احتمالی پیشگیری کند.
برای روشن شدن این موضوع به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید برای انجام یک فعالیت در شبکه، به توسعهی فناوری جدیدی نیاز است. مدیر پروژه یک برنامهی زمانبندی ششماهه برای آن تنظیم میکند، اما نظر کارکنان فنی این است که این کار حداقل به ۹ ماه زمان نیاز دارد. اگر مدیر پروژه فردی پیشگام باشد و بهموقع دستبهکار شود، تیم پروژه میتواند بلافاصله یک برنامهی اضطراری تدوین کند. در اینصورت پیش از موعد مقرر، مشکل زمان حل خواهد شد. در غیر اینصورت تیم پروژه (که هیچ برنامهی اضطراریای تدوین نکرده است) نمیتواند کاری انجام بدهد. در حالیکه بسیاری از کارها ناتمام مانده است، مهلت انجام پروژه به پایان میرسد و مدیر پروژه تازه به فکر مدیریت بحران میافتد. به این ترتیب وقت ارزشمند اعضای تیم بهسادگی هدر میرود.
مدیریت صحیح ریسک نهتنها احتمال رخ دادن آن، بلکه دامنهی تأثیرات آن را نیز کاهش خواهد داد.
سیستمهای مدیریت ریسک
سیستمهای مدیریت ریسک علاوه بر شناسایی ریسکها و تعیین کیفیتشان، میتوانند تأثیراتی را که بر پروژه میگذارند نیز پیشبینی کنند. پذیرش یا عدم پذیرش ریسک معمولا به سطح تابآوری (tolerance level) مدیر پروژه بستگی دارد.
اگر مدیریت ریسک بهطور منظم برای شناسایی مشکلات احتمالی و یافتن راهحل آنها انجام شود، بهراحتی فرایندهای دیگر ازجمله سازماندهی، برنامهریزی، بودجه و کنترل هزینه را کامل خواهد کرد. مدیر پروژهای که در این زمینه پیشگام نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری باشد، میتواند تا حد زیادی از وقوع اتفاقات غیرمنتظره در طول عمر پروژه پیشگیری کند.
مدیریت ریسک یک فرایند مستمر است
مدیریت ریسک نهتنها در ابتدای پروژه، که باید در سراسر طول عمر پروژه انجام شود. بهعنوان مثال اگر مدت زمانی که برای انجام یک پروژه برآورد شده سه ماه است، ارزیابی ریسک حداقل باید در پایان ماه اول و پایان ماه دوم صورت گیرد. در هر مرحله از عمر پروژه باید ریسکهای جدید را پس از شناسایی و تعیین کیفیت، ارزیابی و مدیریت کرد.
پس از آنکه تیم پروژه تمام ریسکهای احتمالی را که ممکن است موفقیت پروژه را به خطر بیندازد، شناسایی کردند، حال باید ریسکهایی را که احتمال رخ دادن آنها بیشتر است انتخاب کنند. این انتخاب باید بر اساس تجربیات گذشته، آموختهها، اطلاعات موجود و نظایر آنها صورت گیرد.
معمولا اوایل کار یک پروژه ریسکهای زیادی وجود دارد و هرچه پروژه جلوتر میرود به آن ریسکها نزدیکتر میشود. بنابراین مدیریت ریسک باید از همان ابتدای کار آغاز شود و پابهپای پروژه پیش برود.
نکتهی مهمی که در اینجا وجود دارد این است که بهطورکلی فرصت و ریسک در طی برنامهریزی پروژه (ابتدای چرخهی عمر پروژه)، در سطح نسبتا بالایی باقی میمانند. اما به دلیل اینکه میزان سرمایهگذاری در این مرحله پایین است، مقدار مخاطرهی مالی اندک خواهد بود. در مقابل در طی اجرای پروژه، سطوح ریسک بهتدریج به کمترین میزان خود میرسد؛ چراکه موارد ابهامآمیز کمکم شناسایی میشوند. اما از آنجا که منابع سرمایهگذاری شدهی موردِنیاز برای تکمیل پروژه افزایش مییابد، میزان مخاطرهی مالی نیز افزایش مییابد.
پاسخ به ریسک
پاسخ به ریسک بهطورکلی شامل موارد زیر است:
- اجتناب: از بین بردن ریسک یا تهدیدی خاص با از بین بردن علت آن؛
- تعدیل: کاهش ارزش مالی مورد انتظار یک ریسک از طریق کاهش امکان وقوع آن؛
- پذیرش: پذیرش عواقب ناشی از ریسک؛ این کار اغلب از طریق توسعهی یک برنامهی اضطراری برای رویدادی که ممکن است رخ بدهد صورت میگیرد.
برنامهی اضطراری
برنامهای است که در آن اعضای تیم روی فرایند حل مشکل احتمالی کار میکنند. نتیجهی نهایی طرحی است که درست در لحظهی وقوع ریسک چارهساز خواهد بود.
هدفی که تیم پروژه برای دستیابی به آن تلاش میکند، توانایی مقابله با موانع و محدودیتهایی است که اجازه نمیدهند کار پروژه (به دلیل اتمام زمان یا بودجه) با موفقیت انجام شود. برنامهی اضطراری به تیم اطمینان میدهد که اگر در مسیر پیشرو با مشکلاتی مواجه شدند، بتوانند بهسرعت راهحلی برای آن بیابند و بدون مشکل به کار خود ادامه بدهند.
چرا مدیریت ریسک انجام میشود؟
مدیریت ریسک ۴ هدف اصلی را دنبال میکند:
- شناسایی ریسکهای احتمالی؛
- کاهش یا تعدیل ریسکها؛
- فراهم کردن اصول منطقی برای تصمیمگیری بهتر در رابطه با ریسکها؛
- برنامهریزی.
ارزیابی و مدیریت ریسکها بهترین راه مبارزه با حوادث ناگوار سر راه پروژه است. با ارزیابی برنامه برای مشکلات بالقوه و راهبردهایی برای رفع آنها، شانس موفقیت تیم بهبود خواهد یافت.
با مدیریت صحیح، ریسکهای با اولویت بالاتر شناسایی میشوند و هزینههای احتمالی ناشی از آنها در طول اجرای پروژه مدیریت خواهند شد.
مدیریت ریسک چگونه انجام میشود؟
برای چگونگی مدیریت ریسک، ابتدا باید تمام منابع مختلف ریسک را در نظر گرفت. این منابع بسیار زیادند و نمیتوان بهسادگی فهرست جامعی از آنها تهیه کرد. اما همین فهرست میتواند یک راهنمای ذهنی اولیه برای تیم پروژه باشد تا با نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری مراجعه به آن بتوانند بخش عمدهای از خطرات ممکن بر سر راه پروژه را شناسایی کنند.
منابع مختلف ریسک شامل موارد زیر هستند:
بخشی که به مدیریت پروژه مربوط است
- مدیر ارشد، فعالیت مربوطه را بهعنوان یک پروژه به رسمیت نمیشناسد؛
- پروژههای زیادی همزمان در دست اقدام هستند؛
- تعهدات برنامه غیرممکن است؛
- ورودیهای عملی در مرحلهی برنامهریزی وجود ندارد؛
- هیچکس مسئول کلی اجرای پروژه نیست؛
- کنترل ضعیف نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری تغییرات طراحی؛
- کنترل ضعیف تغییرات مشتری؛
- درک ضعیف از کار مدیر پروژه؛
- انتصاب نادرست مدیر پروژه؛
- عدم برنامهریزی و کنترل یکپارچهی پروژه؛
- سازمان قادر به فراهم کردن منابع نیست؛
- برنامهریزی پروژه واقعگرایانه نیست؛
- ناتوانی در رسیدگی به هزینههای پروژه؛
- وجود تضاد در اولویتهای پروژه؛
- دفتر سازماندهی ضعیف پروژه.
منابع خارجی
۱. منابع خارجی غیرقابل پیشبینی
- الزامات قانونی پیشبینی نشده؛
- بلایای طبیعی؛
- خرابکاری، کارشکنی و اثرات جانبی پیشبینی نشده.
۲. منابع خارجی قابل پیشبینی
- ریسک بازار یا ریسک عملیاتی؛
- ریسک اجتماعی؛
- ریسک محیطی؛ ؛
- نوسانات نرخ ارز؛
- رسانهها.
۳. منابع خارجی فنی
- تغییرات فناوری؛
- ریسکهای ناشی از فرایند طراحی.
۴. منابع خارجی قانونی
- تخلف در علائم تجاری و مجوزها؛
- شکایت به دلیل نقض قرارداد؛
- مشکلات کارگر یا محل کار؛
- دعوی قضایی به دلیل قانون مسئولیتهای مدنی؛
- قانونگذاری.
فرایند تجزیه و تحلیل ریسک
فرایند تجزیه و تحلیل ریسک اساسا به فرایند حل مشکل گفته میشود. ابزار کیفیت و ارزیابی برای تعیین و اولویتبندی ریسکها، به منظور ارزشیابی و حلوفصل آنها بهکار میروند.
2000 تست مدیریت سرمایه گذاری و ریسک نگاه دانش
معرفی کتاب 2000 تست مدیریت سرمایه گذاری و ریسک نگاه دانش
کتاب 2000 تست مدیریت سرمایه گذاری و ریسک از مجموعه کتاب های 2000 انتشارات نگاه دانش است. که از سال 92 پیوسته تجدید چاپ شده و مورد توجه علاقه مندان قرار گرفته است.
با توجه به سابقه این انتشارات در تدوین کتب دانشگاهی مدیریت در مقاطع مختلف، این کتاب نیز با هدف پر کردن خلاء های آموزشی در این بخش و کمک به داوطلبین ارشد و دکترا و علاقه مندان به شرکت در آزمون گواهی نامه های حرفه ای بازار سرمایه منتشر شده است.
کتاب 2000 سوال چهارگزینه ای مدیریت سرمایه گذاری و ریسک در 6 بخش و 15 فصل طراحی و تدوین شده است. با توجه به اینکه درس مدیریت سرمایه گذاری و ریسک در سال های اخیر وارد کنکور شده، از اهمیت زیادی میان داوطلبین برخوردار است.
شیوه طراحی تست در کتاب 2000 سوال چهار گزینه ای مدیریت سرمایه گذاری و ریسک
تست های این مجموعه با شبیه سازی از سوالات آزمون سراسری در مقاطع ارشد و دکترا، آزمون های سطح یک و دو بین المللی CFA و آزمون های گواهی نامه های حرفه ای بازار سرمایه گردآوری و تالیف گردیده است.
تست ها در کتاب 2000 سوال چهارگزینه ای مدیریت سرمایه گذاری و ریسک با توجه به استاندارد های بین المللی طراحی تست، ریتم تکرار و تغییر مناسب برای جا افتادن مطالب در ذهن دانشجو و با توجه به تغییرات منابع در سال نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری های اخیر بررسی و بروزرسانی شده اند.
جامع بودن پاسخ های تشریحی در کتاب 2000 تست مدیریت سرمایه گذاری و ریسک نگاه دانش
پاسخ به سوالات در این کتاب به صورت کاملا تشریحی برای هر سوال بیان شده و هر سوال مورد تحلیل مولفان کتاب قرار گرفته است. ذیل پاسخ ها به نکات مهم هر مبحث نیز پرداخته شده است.
در بسیاری از کتاب ها و منابع درسی مربوط به گرایش های رشته مدیریت، پاسخ ها در بخش محاسبات و یا تحلیل، دارای اشتباه و اشکالات رایج است. در کتاب 2000 سوال چهارگزینه ای مدیریت سرمایه گذاری و ریسک توجه مولفین بر این بوده تا این اشکالات به حداقل برسد. همچنین پاسخ ها با توجه به منابع اصلی بین المللی و روابط ریاضی صحیح و متناسب و در عین حال ساده بیان شده است.
با توجه به جامع و کامل بودن پاسخ ها و در برداشتن نکات مهم حتی در گزینه های منفی، توصیه می شود دانشجویان محترم پس از تست زنی پاسخ ها را به شکل دقیق مطالعه نمایند.
مولفین کتاب
دکتر رضا مناجاتی با بیش از 10 سال سابقه تدریس رشته مدیریت، مبتکر روش های خودآموز حل تست در این زمینه نیز هست. تاکنون چندین عنوان کتاب در زمینه مدیریت از استاد مناجاتی به چاپ رسیده است. و ایشان هم اکنون مشغول تدریس این رشته در دانشگاه و موسسات معتبر می باشند.
کلاس درس استاد مناجاتی از مولفین کتاب
دکتر محمد گرجی آرا نیز از مدرسین و مولفین به نام بازار سرمایه و همکار دکتر مناجاتی در تالیف کتاب 2000 سوال چهارگزینه ای مدیریت سرمایه گذاری و ریسک هستند. تاکنون کتاب های زیادی در این عرصه از ایشان به چاپ رسیده است. همچنین دکتر گرجی سابقه فعالیت مستمر در بازارهای سرمایه را نیز دارا هستند.
کتاب 2000 تست مدیریت سرمایه گذاری و ریسک مناجاتی-گرجی آرا مناسب چه آزمون هایی است؟
پیش از این گفتیم کتاب در 7 بخش و 15 فصل تدوین شده است و 532 صفحه را به خود اختصاص داده است. پاسخ های هر فصل در انتهای همان فصل به صورت کامل و جدول خلاصه ارائه شده است.
سرفصل های مطالعاتی با توجه به نیاز هر آزمون در کتاب معرفی شده اند و کتاب 2000 سوال چهارگزینه ای مدیریت سرمایه گذاری و ریسک مناسب برای داوطلبین آزمون های زیر است.
- آزمون کارشناسی ارشد سراسری مالی
- آزمون کارشناسی ارشد آزاد مالی و حسابداری
- آزمون اصول بازار سرمایه
- آزمون معامله گری اوراق تامین مالی
- آزمون معامله گری اوراق مشتقه
- آزمون تحلیل گری نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری بازار سرمایه
- آزمون مدیریت سبد سرمایه گذاری
- آزمون ارزشیابی اوراق بهادار
- آزمون دکتری مالی
راهنمای خرید کتاب دانشگاهی
برای خرید کتاب دانشگاهی دیگر نیازی به مراجعه به فروشگاه ها و یا جستجو در مراکز مختلف نیست. با مراجعه به بانک کتاب مارکا می توانید. ضمن مطالعه خصوصیات و توضیحات مربوط به هر کتاب، آن را سفارش داده و با بهترین کیفیت و کمترین قیمت درب منزل خود تحویل بگیرید.