فارکس فکتوری

چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌

مدیریت سرمایه

مدیریت سرمایه یعنی اینکه شما به نحوی از سرمایه تان استفاده کنید که درصد سودهایتان بیشتر از ضررهایتان باشد. استراتژی ها و تاکنیک های معاملاتی که یاد گرفتید به تنهایی نمی توانند شما را در زمینه معامله کردن موفق کنند مگر اینکه استراتژی برای مدیریت سرمایه تان داشته باشی د.

در این مقاله می خواهیم شما را با مدیریت سرمایه آشنا سازیم و اهمیت مدیریت سرمایه را به شما اثبات کنیم . در ادامه چند مثال در مورد مدیریت سرمایه برای شما ذکر کرده ایم امیدواریم که حق مطلب را ادا کرده باشیم.

آیا در مورد حجم پوزیشن اطلاعاتی دارید؟

اگر در این مورد اطلاعاتی ندارید به شدت توصیه می کنیم این بخش رو با دقت مطالعه بفرمایید چون دانستن یا ندانستن این موضوع باعث می شود یک معامله گر زیان ده و یا سود آور باشید.

حجم پوزیشن چیست؟

حجم پوزیشن میزان لات معاملاتی هست که شما وارد معامله می کنید و هیچ فرقی ندارد که حساب شما استاندارد، میکرو یا مینی باشد.

برای مثال اگر شما ۲ مینی لات ( هر مینی لات معادل ۱۰۰۰۰ واحد) در جفت ارز پوند دلار معامله می کنید این به معنی این هست که شما به ارزش ۲۰۰۰۰ دلار امریکا وارد معامله کردید و بستگی به اینکه نرخ تبدیل در بروکر شما بر روی ارز پوند دلار در جهت تمایل شما حرکت کند شما به ازای هر پیپ حرکت بازار ۲ دلار سود یا ضرر می کنید.

مدیریت سرمایه

اگر ۱۰۰ پیپ در جهت تمایل حرکت شما داشته باشیم میزان ۲۰۰ دلار سود می کنید. برای اینکه بتونید درک درستی از محاسبه پشت این اعداد داشته باشید معکوس حرکت را بررسی می کنیم.

برای مثال فرض کنید:

قیمت پوند دلار از قیمت ۱/۵۶۰۰ به ۱/۵۵۰۰ به سمت پایین حرکت کرده و این میزان ۱۰۰ پیپ حرکت هست که به معنی ۱ سنت تغییر نرخ تبادل قیمت در این ارز هست.

پس داریم : ۲۰۰دلار =۰.۰۱۰۰ *۲۰۰۰۰

هر لات استاندارد برابر چند دلار است؟

اگر شما ۱ لات استاندارد معامله کنید برابر ۱۰۰/۰۰۰ دلار معامله هست که به ازای هر ۱ پیپ حرکت ۱۰ دلار سود یا ضرر می کنید. همچنین ۱ مینی لات برابر ۱۰/۰۰۰ دلار هست و ارزش ۱ دلار در هر پیپ را دارد.

۱میکرو لات برابر با ۱۰۰۰ دلار معامله هست که برابر ۱۰ سنت سود یا ضرر در هر پیپ حرکت می باشد. اگر شما یک حساب استاندارد لات باز کنید و انتخاب کنید که مینی لات ترید کنید، ۱ مینی لات برابر با ۱۰ استاندارد لات، ۵ مینی لات برابر با ۵۰ استاندارد لات هست.

هر میکرو لات برابر چند دلار است؟

اگر شما یک حساب مینی باز کنید و انتخاب کنید چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ که میکرو لات ترید کنید پس ۱ میکرو لات برابر با ۱۰ مینی لات و ۵ میکرو لات برابر با ۵۰ مینی لات هست. پس در نتیجه سایز معاملات شما با نوع حساب شما (استاندارد یا مینی) و چه حجمی قصد ترید دارید ارتباط مستقیم دارد. بعضی از بروکرها حساب میکرو ندارند. این اطلاعات برای اینکه بدانید چه حجمی باید باز کنید بسیار مهم هست.

سیستم مدیریتی یا مدیریت سرمایه

اکثر تریدرهای تازه کار این دیدگاه را دارند که یک سیستم معاملاتی قوی تمام چیزی است که نیاز دارند که به سود برسند. اینطور افراد سال های زیادی را برای پیدا کردن یک سیستم هالی گریل صرف می کنند (سیستمی که وین ریت بسیار بالا و نزدیک صد در صد دارد) تا رویاهایشان را بسازند. اگر شما هم یکی از آنها هستید باید به شما بگویم که وین ریت سیستم معاملاتی شما هیچ ربطی به موفقیت شما در تریدهایتان ندارد.

پس نتیجه می گیریم که مدیریت سرمایه اصل بزرگ و اساسی در معامله گری می باشد. شما با وین ریت %۹۰ باز هم پول از دست می دهید حتی با وین ریت %۹۹، اگر مدیریت سرمایه ضعیفی داشته باشید ضرر خواهید کرد. و از طرف دیگه شما با وین ریت %۳۰ می تونید به سود مداوم برسید اگر مدیریت سرمایه قوی داشته باشید.

خبر خوب این هست که وقتی با استراتژی بانکی و موسسات مالی معامله می کنید اگر سیستم مدیریت سرمایه قوی داشته باشید به یکی از قویترین سیستم های معاملاتی و ترید دست پیدا می کنید و هیچ وقت برای پول در آوردن از ترید در بازارهای مالی مختلف مشکلی نخواهید داشت.

ریوارد چیست؟

ریوارد میزان پولی هست که شما قرار است در این ترید بدست بیارید. یکی از مهمترین فاکتور های مدیریت سرمایه، ریسک به ریوارد است، که به عنوان یکی از مهمترین شرایط برای تایید یک سطح عرضه و تقاضای خوب در باره ی آن در مباحث قبلی به صورت دقیق صحبت کردیم. من به شما یاد می دهم که چطور این را محاسبه کنید و این محدوده های عرضه و تقاضای جذاب را پیدا کنید.

مثال پایین را ببینید:

مدیریت سرمایه

ریسک چیست؟

همینطور که دیدید این چارت ۴ ساعته یورو به دلار هست و ما یک محدوده عرضه را مشخص کردیم. وقتی که بازار برای تست این محدوده بر می گردد متوجه می شویم که یک کندل پین بار تشکیل شده است در حقیقت خیلی شبیه کندل دوجی هست ولی چیزی که خیلی مهم هست اسم کندل ها نیست بلکه روانشناسی پشت این فرم کندلی است.

همینطور که می بینید بازار با قدرت از سطح پرتاب شده، پس برای ورود به این ترید ما نیاز داریم در بسته شدن کندل دوجی یا پین بار وارد معامله شویم و استاپ لاس را بالای محدوده کندل قرار دهیم. فاصله بین ورود شما و استاپ لاس ریسکی هست که متحمل می شوید.

نکته : باید چند پیپ بالاتر قرار بدید که قیمت اجازه حرکت داشته باشد و بخاطر اسپرد، استاپ نخورید .

و همین طور که می بینید این فاصله ۲۳ پیپ محاسبه شده، پس در این ترید ما ۲۳ پیپ استاپ یا ریسک داریم.

چگونه حد سود رو تعیین کنیم؟

اگر قیمت در جهت تحلیل شما حرکت کند برای محاسبه نسبت سود (ریوارد) باید فاصله بین ورود شما تا تارگت رو بدست بیاورید و میزان پیپ را محاسبه کنید.

به چارت پایین نگاه کنید:

مدیریت سرمایه

همینطور که در چارت بالا می بینید این همان چارت یورو دلار ۴ ساعته هست. با مشخص کردن فاصله بین ورود و تارگت، ما به ریوارد می رسیم بعد از محاسبه این فاصله دیدیم این فاصله ۱۰۷ پیپ هست که یعنی ریوارد برابر ۱۰۷ پیپ هست. پس این ترید برای ما ریسک به ریوارد ۴.۵/۱ را دارد. (یک به چهار و نیم) ( Risk/Reward = 1 / 4.5) اجازه بدهید یک مثال دیگه بزنم تا کاملا متوجه بشوید.

چارت پایین را ببینید:

مدیریت سرمایه

همینطور که می بینید این چارت ۴ ساعته دلار به فرانک هست و ما یک محدوده تقاضای خیلی خوب داریم. زمانیکه بازار به محدوده ما برگشت، یک کندل پین بار خوب تشکیل داده و این یک نشانه برای برگشت قیمت می تواند باشد. ورود شما با بسته شدن این کندل پین بار هست و استاپ لاس شما باید زیر محدوده تقاضا قرار بگیرید. با محاسبه بین نقطه ورود و استاپ، ما ریسک را بدست می آوریم که برابر ۲۱۳ پیپ هست.

همینطور که همیشه گفتیم محدوده سود ما سطح بعدی هست و در این مثال یک محدوده تقاضا داریم پس هدف ما مقاومت بعدی هست. همینطور که می بینید با محاسبه سود به راحتی نسبت سود را بدست می آوریم که این مقادیر از ورود تا سطح مقاومتی برابر ۶۲۳ پیپ هست. پس می توانیم بگوییم که این ترید، ریسک به ریواردی برابر با ۲.۵/۱ برای ما دارد.

سایز پوزیشن و ریسک به ریوارد

در حقیقت درک اینکه ریسک به ریوارد نقش اصلی در حجم پوزیشن شما دارد، برترین دلیل برای رسیدن به سود مستمر است. قبل از ورود به یک معامله شما نیاز دارید که بدانید دقیقا چه مقادر پول را قرار است ریسک کنید و دقیقا چقدر قرار است از این ترید سود ببرید. به زودی متوجه می شوید چرا وقتی مقدار دقیق دلاری را مشخص کردید، سپس باید حجم پوزیشن را مشخص کنید تا به آن عدد برسید. اگر شما دارید میکرو ترید می کنید و می خواهید ۵۰ دلار ریسک کنید در یک ترید با حجم ۱۰۰ پیپ استاپ لاس شما ۵ خواهد بود.

۰.۵*۱۰۰=۵۰ Dollar

ریسک به ریوارد ۱:۲

شما پوزیشنی دارید با سایز ۵ مینی لات (۵ میکرو لات) که ۵ دلار ریسک می کنید با علم به اینکه هر پیپ برای شما ۵۰ سنت ارزش دارد . درک دیدگاه ریسک به ریوارد بسیار مهم هست که بدانید اگر شما دارید ۱۰۰ دلار در یک ترید ریسک می کنید و تارگت را برابر ۲۰۰ دلار قرار می دهید در حقیقت شما دارید سودتان را دو برابر می کنید و ریسک به ریوارد ۱:۲ دارید.

دلیل اهمیت ریسک به ریوارد در معاملات

شما اگر ۵۰% تریدهایتان استاپ بخورد باز هم به مرور زمان سود می کنید. اگر شما ۶۵% تریدهایتان ضررده باشد با ریسک به ریوارد ۱:۲ باز هم سود می کنید. در یک بازه ۱۰ تریدی اگر شما فقط ۳۱% وین ریت داشته باشید و ریسک به ریواردتان ۱:۲ باشد و در هر ترید ۱۰۰ دلار ریسک کنید بعد از ۱۰ترید باز هم ۵۰ دلار سود کردید. این قدرت ریسک به ریوارد هست وقتی آن را بکار بگیرید.

وین ریت بالا یا وین ریت پایین

خیلی از تریدرها به اشتباه باور دارند که باید درصد بالایی از وین ریت رو داشته باشند تا بتوانید در این بازار سود کند که در حقیقت یک دیدگاه اشتباه هست. اگر شما ریسک به ریوارد ۱:۳ داشته باشید این به معنی این هست که اگر شما ۷ترید از ۱۰ تریدشما استاپ بخورد و در هر ترید ۱۰۰ دلار ریسک کنید، شما ۷۰۰ دلار از دست می دهید ولی ۹۰۰ دلار بدست می آورید که در نتیجه شما بعد از ۱۰ ترید ۲۰۰ دلار سود کردید، با اینکه ۷۰% تریدهایتان ضررده بوده است. الان باید متوجه شده باشید چرا تاکید داشتیم که حداقل باید ریسک به ریوارد ۱:۲ داشته باشید. دلیل این است که با وین ریت پایین باز هم می تونید سود کنید.

ریسک بر چه اساس معامله می شود؟

ریسک بر اساس دلار محاسبه می شود نه پیپ، حجم پوزیشن به شما این اجازه را می دهد که بتوانید مقداری که قرار هست ریسک کنید در هر ترید را مشخص کنید. این به شما کمک می کند که در عین حالی که شما استاپ لاس بزرگی دارید، بتوانید ریسک دلاری حسابتان را ثابت نگه دارید. خیلی از تریدرها اشتباها این تصور را دارند که استاپ لاس بزرگ در حقیقت ضرر سنگین تری به شما می زند. اگر شما قرار هست استاپی برابر با ۲۰۰ پیپ داشته باشید باید ۱۰۰ دلار را ریسک کنید که به راحتی می تونید با حجم پوزیشن این مقدار را مدیریت کنید.

برای مثال فرض کنید: شما پوند دلار مینی را ترید می کنید و قرار هست ۱۰۰ دلار برای ۲۰۰ پیپ استاپ را ریسک کنید. در اینصورت حجم پوزیشن شما برابر با ۵ (یا ۵ میکرو لات) هست. در حقیقت شما دارید تریدی می کنید که به ازای هر ۱ پیپ حرکت ۵۰ سنت ضرر می کنید.

۱۰۰$= ۵۰*۲۰۰

پس صرفا بخاطر اینکه استاپ لاس شما بزرگ هست به این معنی نیست که باید ریسک زیادی انجام بدهید. خیلی از تریدر ها استاپ را قرار می دهند ولی حجم پوزیشن رو محاسبه نمی کنند که باعث می شود حساب معاملاتی شان از بین برود!

اشتباهات رایج تریدرها

اگر شما در ابتدا ریسک معاملاتی خود را رو برای ۱۰۰ پیپ و ۱۰۰ دلار قرار بدهید و در وسط راه تصمیم بگیرید استاپ رو ۱۰۰ پیپ بیشتر کنید و ۲۰۰ پیپ استاپ داشته باشید، در حقیقت شما ۲۰۰ دلار دارید ریسک می چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ کنید(۱ دلار به ازای هر پیپ * ۲۰۰ پیپ = ۲۰۰ دلار) این اصلی ترین اشتباه در ترید کردن هست که می توانید مرتکب شوید.

شما باید قبل از ورود به معامله ریسک دلاری تان را بر اساس استاپ دلخواه تان و هرجایی که هست مشخص کنید (هیچ وقت استاپ را جابه جا نکنید. وقتی وارد محدوده ضرر می شوید، ترس از دست دادن پول باعث میشود شما ریسک خود را بیشتر کنید و به مرور زمان حساب تان را کلا از بین ببرید) . بصورت مشابه خیلی از تریدرها فکر می کنند استاپ لاس کوچکتر به معنی ریسک دلاری کمتر اسست. این همیشه صادق نیست و حجم پوزیشن این را تعیین می کند.

اگردوست شما یک تریدر باشد با یک استاپ ۵۰ پیپی اما ۵ دلار در هر پیپ ریسک کند ( ۵ مینی لات) پس در حقیقت ۲۵۰ دلار در این ترید ریسک کردهاست. اگر شما استاپ لاسی برابر با ۱۰۰ پیپ داشته باشید ولی ۲ دلار در هر ترید ریسک کرده باشید ( ۲ میلی لات) پس ریسک شما در ترید برابر ۲۰۰ دلار است. پس می بینید که استاپ کوچکتر لزوما به معنی ضرر کمتر نیست. اینجا شما حجم کمتری با استاپ بزرگتری داشته اید ولی ضرر کمتری کرده اید.

خلاصه مقاله

ما در این مقاله به زبان ساده به شما بگوییم که هر چه قدر در این بازار حرفه ای شوید و دوره های زیادی ببینید و مقالات آموزشی بخوانید و همچنین استراتژی ها و تاکتیک های معاملاتی زیادی را یاد بگیرید به تنهایی نمی توانند شما را در زمینه معامله گری موفق کنند، مگر اینکه استراتژی مدیریت سرمایه خود راداشته باشید.

بهترین ریسک برای معامله نیم تا یک درصد است. برای افزایش این ریسک به مهارت بالایی نیاز دارید و تا زمانی که مهارت تان را به مرحله قابل قبولی نرسانده اید، بهتر است اهرم های کوچک استفاده کنید و رویای یک شبه پول دار شدن را از ذهنتان بیرون کنید.

سپاس گزاریم از اینکه این مقاله را تا انتها مطالعه کرده اید و موفقیت شما در معامله‌گری و تمام مراحل زندگی را خواستاریم.

15 توصیه کلیدی از 15 نفر معامله گر حرفه ای

باینری آپشن

در این مقاله توصیه ها و نکاتی مهم منتشر کردیم از 15 نفر که در دنیای معامله گری حرفی برای گرفتند دارند.
حتما به این نکات توجه کنید چرا که میتوانند در یکی معامله و فعالیت یک فرد تاثیر زیادی داشته باشند.

ویلیام اکهارت
بیشتر پیشرفتی که در دانش حاصل شده، از تلاش برای رد نظریات مان به دست آمده نه اثبات آن ها بنابراین باید بکوشید تا سیستم معاملاتی خود را نابود کنید یعنی به هر جای آن که مشکوک هستید فکر کنید. در این دنیا بدون درد نمی شود زندگی کرد اگر درد ضرر کردن را حس نمیکنید احتمال بقای شما بسیار کم خواهد بود. اگر معامله گری نمی داند چرا زیان میکند تلاش برای تغییر بی فایده است. (فراچارت: منظور این است که به دنبال عوامل بیرونی برای توجیه ضرر نباشید و عوامل درونی را بیابید) دل نبستن به سود های کلان خیلی مهم است، هنگامی که پشت سر هم موفق میشوید وسوسه میشوید که فکر کنید کار خاصی انجام میدهید که به شما امکان می دهد خیلی سریع پیشرفت کنید و به تدریج فکر میکنید می توانید با دقت کم، تصمیم گیری کنید. و به عنوان یک قاعده کلی ضررها شما را قدرتمند و سودها شما را تضعیف میکنند.

بیل لیپ شات
از دست دادن یک فرصت به اندازه معامله در خلاف جهت بازار، بد است. خیلی پر حجم معامله نمیکنم و به تدریج به حجم معامله اضافه میکنم. باید راهی را بیابید که تنها با 20 تا 30 درصد تحلیل درست، بتوانید سود کنید. هنگامی که نمیدانید چه چیزی در حال رخ دادن است اصلا عاقلانه نیست که بخواهید معامله تان را باز بگذارید. بهترین معامله گرانی که من میشنایم واقعا باهوش اند و همگی سخت کوش اند، وقتی از سخت کوشی سخن میگویم منظورم تعهد در کار و تمرکز است و اصلا ربطی به این ندارد که چند ساعت کار میکنید. بسیاری از مردم فکر میکنند داد و ستد را میتوان در چند قاعده خلاصه کرد. از نظر من در داد و ستد، همیشه نداریم بلکه بسته به شرایط باید تصمیمات متفاوت گرفت.

رندی مک لین
فلسفه معاملاتی من گرفتن بخش های آسان است و بخش میانی حرکت همان بخش آسان است. اگرهنگامی که بازار شدیدا در خلاف جهت پیش بینی شما عمل میکند، معطل نکنید، دیر یا زود بازنده خواهید شد. هر معامله گر موفقی باید سرانجام به شیوه معاملاتی دست یابد که با ویژگی های شخصیتی اش سازگار است. فراچارت: آشنایی کامال با رندی در این لینک موجود است.

اگر برای ارضای هیجانات خود وارد بازار شوید محکوم به شکست خواهید بود زیرا چیزی که به نظر خوشایند می آید معمولا اشتباه است. اکثر مردم حتی از کسی هم که کاملا تصادفی معامله میکند بدتر معامله میکنند. نخستین گام برای اینکه یک معامله گر موفق شویم این است که رفتارمان را از نو بررسی کنیم تا بتوانیم کارهای درست را انجام دهیم نه کارهایی که احساس خوبی را به ارمغان می آورند.

هوارد سایدلر
اگر با اندازه حجمی معامله کنید که شما را بترساند موفق نخواهید شد. تفاوت میان ترس و احتیاط در برابر بازار، بسیار اهمیت دارد اگر از ضرر کردن بترسید موفق نخواهید شد زیرا ترس شما را از تصمیم های درست باز میدارد.

مونرو تراوت
هر چه بهتر عمل کنم با حجم بیشتر معامله میکنم و هر چه وضعیتم بدتر شود باحجم کمتر. مردم فکر میکنند با کار خیلی کم می توان پول پارو کرد. فکر میکنند با اندکی تحقیق در تعطیلات آخر هفته میتوانند سالانه 100درصد بازگشت داشته باشند و این واقعا مسخره است. کسی که ایده خوبی برای معامله داشته باشد هنگامی که برای اولین بار میخواهد آن را آزمایش کند باید با حجم خیلی کم معامله کند در غیر اینصورت ورشکست میشود. برای اینکه معامله گر موفقی باشید باید تمام وقت کار کنید.

آموزش معامله در باینری آپشن

استنلی دراکن میلر
در روشی که برای تحلیل تکنیکال به کار میگیرم عامل کاتالیزگر را که همان نقدینگی است در نظر میگیرم. مهم نیست پیش بینی درست باشد یا غلط ، بلکه مهم این است که هنگام پیش بینی درست چقدر سود کسب میکنید و هنگام پیش بینی نادرست چقد پول از دست میدهید.
برای اینکه واقعا عملکرد خوبی داشته باشید باید از موقعیتهای بسیار سودمند حداکثر استفاده را ببرید و این به این معناست که در شرایط نادری که اعتقاد زیادی به یک معامله دارید روی آن حجم زیاد اعمال کنید. توجه داشته باشید که اگر مجبور باشید که ببرید نمیتوانید ببرید.

ریچارد دریهاوس
سرمایه گذاری طولانی مدت مزایا وآرامش بیشتری نسبت به سرمایه گذاری کوتاه مدت دارد. تحلیل تکنیکال در بازاری که کاملا احساسی است دیدی نسبتا غیراحساسی به تحلیلگرارائه میدهد. خرید سهامی که P/E آنها متوسط یا زیر متوسط است خود به خود بسیاری از سهامی را که عملکرد خوبی دارد حذف میکند. هنگامی که اعتماد بالایی به یک معامله دارید با حجم بالاتری معامله کنید و این معاملات را به اندازه ای باز نگه دارید که بتوانید بیشترین سود را به دست آورید. اگر شرایط بنیادی و تکنیکال هنوز به نرخ های بالاتر اشاره دارند و سود سهام دوبرابر یا حتی سه برابر شده، نباید سود خود را بگیرید و باید با این میل مبارزه کنید.

گیل بلیک
هر بار که معامله ای را باز میکنم ترجیح می دهم که تصور کنم که در بدترین حالت چه اتفاقی می افتددر اینصورت کمتر دستپاچه میشوم. اگر قاعده سیستم معاملاتی را یک بار نادیده بگیرید بار دیگر تخلف از آن آسان تر خواهد بود همانند شکستن رژیم غذایی. داد و ستد روی نقطه ضعف انسان ها فشار می آورد . گویی که پاشنه آشیل هر فرد را پیدا می کند. باید ایده های معاملاتی خود را به قواعد خشک معاملاتی تبدیل کنید وآنها را به کار بگیرید. بر استراتژی ها، ابزار و بازه هایی تمرکز کنید که چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ با ویژگی های فردی تان هم خوانی دارد.

ویکتور اسپراندیو
تعیین نقطه خروج پیش از باز کردن معامله راهی برای ایجاد انضباط هیجانی است. وقتی با بزرگترین حجم ممکن خود معامله میکنید باید معامله تان فورا سودآور باشد چون در اینصورت میزان ضرر بسیار زیاد خواهد بود. کلید موفقیت در داد و ستد انضباط هیجانی است. پول درآوردن به هوش ربط ندارد. در داد و ستد کسی که به سادگی می پذیرد اشتباه کرده موفق خواهد شد. برای یک معامله گر توجیه کاری مسیری است که بی برو برگرد به شکست منتهی می شود. اگر خسته و کلافه شده اید کار درستی نیست که به معامله کردن ادامه دهید. عامل اصلی در کسب ثروت حفظ سرمایه و انتظار کشیدن تا زمان مناسب برای به دست آوردن سودهای استثنایی است.

تام باسو
اگر یک معامله خاص ضرر ده باشد یا سود ده چه اهمیتی دارد؟ معامله دیگری هم وجود دارد. اگر از یک معامله ضرر ده چیزی یاد بگیرید دیگر به آن ضرر گفته نمی شود.

جو ریچی
بهتر است احمق باشیم و سود بگیریم تا اینکه تیز باشیم و ضرر کنیم. تحلیلی ترین افراد، بدترین معامله گرها هستند چرا که باعث می شود بیشتر ویژگی های فردی، ذاتی و توانایی هایشان پوشیده بماند.

جف یاس
با مفهوم بتا آشنا شوید. هر چیزی که آشکار به چشم می آید باید دوباره بررسی شود. احتمال ورشکستگی همیشه بالاتر از احتمال افزایش ناگهانی و امید یک شبه است.

چالرز فاکنر
ذهن ما نمی تواند چیزی را که به شکل منفی گفته می شود بفهمد برای اینکه بفهمد به چه چیزی نباید بیاندیشد، نخست مجبور است به آن بیاندیشد. مثلا به جای گفتن جمله به پول فکر نکن از عبارت روی این تمرکز کن که روشت را دنبال کنی استفاده کنید. هدف باید با جملات مثبت بیان شود مثلا اینگونه نباشد که بگویید من نمی خواهم پول را از دست بدهم.

الیشر اسمانوف
در سرمایه‌گذاری اول از همه من از غریزه‌ام پیروی می‌کنم، تجربیاتی که طی سالیان بدست آوردم و احساسی که می‌گوید چه زمانی، وقت خرید سهام است، همان چیزی است که شم اقتصادی می‌نامم.

راب بوکر
هرگز بیشتر از 10% سبدتان را به یک سهام اختصاص ندهید. هرگز بطور احساسی وارد بازار نشوید. همیشه پیش از گرفتن پوزیشن حدود پانزده دقیقه تا یک ساعت بازار را زیر نظر داشته باشید تا توان روحی ترید کردن در شما بوجود بیاید. عجله برای گرفتن پوزیشن معمولاً به ترید احساسی و ضرردهی منجر میشود. فراموش نکنید که بازار همیشه هست.

خلاصه کتاب ترید برای زندگی – قسمت چهارم

ترید برای زندگی

میکنند. مانند مودکان که وقتی میترسند از دیگران می پرسند که چه بکنند .

قیمت رهبر یک جمع ترید است. اکثر تریدرها فکر میکنند که مستقل عمل میکنند. اما تعداد کمی هستند که میدانند که

ما چقدر وابسته به رفتارهای رهبر گروهیم .

ترندی که در جهت دلخواه شما پیش میرود، مثل پدر مهربانی است که از شما میخواهد سر میز شام بروید والا غذایی

نخواهید داشت. از طرف دیگر روندی که خلاف جهت شما حرکت میکند، مثل پدری عصبانی است که قصد تنبیه شما را

دارد.و زمانی که شما تحت تاثیر این احساسات هستید به سادگی سیگنالهایی که به شما آلارم خروج میدهند را

استقلال

لازم است که برنامه تریدتان را به خوبی بریزید و تحت تاثیر حرکت قیمت وارد ترید نشوید. باید از قبل بدانید دقیقًاً در چه

شرایطی وارد ترید خواهید شد .

تنها زمانی در ترید موفق میشوید که به تنهایی فکر و عمل کنید .نقطه ضعف هر سیستم تریدی، تریدر است. دلایل

ورود و خروج خود را با ذکر مدیریت سرمایه مکتوب کنید و هرگز زمانی که پوزیشن باز دارید اقدام به تغییر سیستم

سیرنها موجودات افسانه ای یونان باستان بودند که در اقیانوس زندگی میکردند .صدایشان آنقدر جذاب بود که ملوانان از

فرط سرخوشی به آب می پریدند و غرق میشدند .ادیسه میخواست صدای آنها را بشنود. پس به مردانش دستور داد

او را به دکل کشتی بستند و در گوشهای خودشان هم پنبه فرو کردند. وقتی کشتی به محل سیرن ها رسید، ادیسه

صدای آنها را شنید اما چون به دکل بسته شده بود نمیتوانست به درون آب بپرد. برای نجات یافتن در ترید هم شما باید

خود را به دکل قوانین سیستم ترید و مدیریت سرمایه ببندید.

روانشناسی ترند

هر میله یا کندلی در نمودار نشاندهنده جنگی میان گاوها و خرسهاست. وقتی گاوها احساس قدرت میکنند با اشتیاق

می خرند و این قیمت را بالا می برد. و زمانی که خرسها قدرتمند شدند، با اشتیاق می فروشند و قیمت پایین میرود .

نمودارها پنجره ای به روانشناسی جمعی هستند. با تحلیل هر نمودار، شما روفتار تریدرها را تحلیل میکنید.

اندیکاتورهای تکنیکی به این تحلیل عینیت می بخشند .

تحلیل تکنیکی روانشناسی اجتماعی عملی است. هدف آن تشخیص روندها و تغییراتی است که در رفتار جمع برای

اتخاذ تصمیمات هوشمندانه رخ میدهد .

احساسات قوی

اگر از اکثر تریدرها بپرسید چرا قیمتها بالا میروند میگویند چون تعداد بیشتری خریدار نسبت به فروشنده وجود دارد. این

اشتباه است. تعداد خریدها و فروشها در بازارهای مالی همیشه برابر است .

اگر بخواهید یک لات یورو-دلار خرید کنید، باید یک نفر باشد تا آنرا به شما بفروشد و بالعکس. پس تعداد معاملات در دو

طرف برابر است. دلیل حرکت قیمت در بازارهای مالی تغییر در میزان طمع و ترس خریداران و فروشندگان است .

وقتی بازار صعودی است، گاوها خوش بینند و حاضرند برای جفت ارز کمی بیشتر از قیمت فعلی بپردازند و همین

پرداختهای بیشتر از قیمت فعلی نرخ را بالا و بالاتر میبرد. از طرف دیگر خرسها هم ناراحتند و فقط در قیمتهای بالاتر به

فروش راضی میشوند. طمع و خوش بینی گاوها همراه با ناراحتی خرسها یک رالی (حرکت صعودی (درست میکند.

هرچه اشتیاق این دو دسته قویتر باشد، قیمت با شیب بیشتری بالا میرود .وقتی گاوها اشتیاقشان را از دست

میدهند، رالی به پایان میرسد. با بروز این اتفاق خرسها شروع میکنند به فروش در قیمتهای کمتر. گاوها هراسان

میشوند و با قیمتهای کمتر موافقت میکنند. خرسها تا جایی که احساس برنده شدن کنند، با قیمتهای کمترمی

فروشند و افت قیمتی و روند نزولی ادامه می یابد .

یکی دیگر از نکات موثر در حرکت قیمتها، خروجهای با حد ضرر است. در یک رالی صعودی وقتی تعداد زیادی خروج با حد

ضرر در یک محل جمع شده باشد، به محض رسیدن قیمت به آن حد، همه آنها میخورد و این استاپها مانند سوخت تازه

ای که به لوکومتیو گاوها برسد، باعث حرکت آن میشود .

صعود و سقوط

تریدرهای محدودی هستند که کاملاً منطقی عمل کنند .بسیاری از حرکتهای بازار احساسی است. خریدارها معمولاً

میخواهند در قیمتهای پایین خرید کنند اما وقتی طمع به آنها غلبه میکند یا خیلی کله شق میشوند و احساس میکنند

قیمت بالا خواهد رفت، بیشتر توجه شان را به این میدهند که از این قطار صعودی جا نمانند و به همین دلیل هم حاضر

میشوند قیمتهای بالاتری را بپردازند. رالی هم تا آنجا میرود که گاوها تقاضای قیمتی خرسها را پاسخ بدهند .

شیب روند صعودی به میزان طمع خریداران بستگی دارد. اگر خریداران کمی قویتر از فروشندگان باشند، قیمتها آهسته

بالا میرود. اما اگر بسیار قویتر باشند، قیمت سریع بالا میرود. یک تحلیلگر تکنیکی باید بتواند دریابد که از این دو دسته

کدام قویترند و در چه زمانی قطار روند دسته قوی از حرکت باز خواهد ایستاد .

با صعود قیمت، فروشندگان احساس زیان میکنند و شروع به بستن پوزیشنهای سل خود میکنند و این سرعت صعود را

بیشتر میکند. ترس از طمع قویتر است و همیشه روندهایی که براثر بستن پوزیشنهای سل ایجاد میشوند قویترند .

رهبران روند

وفاداری یک جمعیت را بهم پیوسته نگه میدارد. اعضاء انتظار دارند وقتی کار خوبی میکنند توسط رهبر تشویق شوند و

تا کار بدی مرتکب نشده اند انتظار تنبیه ندارند .

تریدرها با توجه زیاد به قیمت، آنرا رهبر یک روند میکنند. همانطور که در بالا گفته شد، در یک روند صعودی گاوها با طمع

میخرند و خرسها با ترس می فروشند تا جاییکه برای عرضه خرسها دیگر تقاضایی وجود ندارد و آنجاست که روند بر

میگردد. گاوها مثل کودکانی که از پدرشان کتک خورده اند، احساس میکنند با آنها بد رفتار شده و خرسها شادمانهستند .

تعداد زیادی اندیکاتور تکنیکی برای تشخیص این رخداد که به آن واگرایی منفی (bearish divergence) گفته میشود

وجود دارد) به بخش آموزش تحلیل تکنیکال رجوع کنید). واگرایی منفی زمانی رخ میدهد که قیمت بالا و بالاتر میرود اما

اندیکاتور پایین می آید که به این معناست که انرژی قطار صعودی درحال کاهش است و افت نزدیک است. واگرایی

منفی یکی از بهترین سیگنالهای فروش است که البته باید با سیگنالهای دیگر تایید شود .

روانشناسی اجتماعی

بنا به دلایل روانشناسی امکان بررسی رفتار یک فرد سختتر از رفتار یک جمع است. در تحلیل بازار ما رفتار جمعی را

تحلیل میکنیم. در تحلیل بازار لازم است بدانیم که گروه از کدام جهت میرود و کی تغییر جهت میدهد .

هرچه یک رالی ادامه می یابد، تحلیلگران تکنیکی بیشتری مجذوب حرکت آن میشوند و سیگنالهای نزولی که پایان

رالی را نشان میدهد فراموش میکنند. همین اصل در حرکت نزولی هم صادق است. به همین دلیل است که بعنوان یک

تحلیلگر باید برنامه و سیستمی مکتوب برای ترید داشته باشیم والا سیگنالها را نمی بینیم و ضرر میدهیم. باید در این

برنامه بدانیم که چه اندیکاتورهایی را استفاده خواهیم کرد و رفتار اندیکاتورها را به خوبی بشناسیم. در اینجا لازم است

به تفاوت اندیکاتور و اسیلاتور اشاره کنم. اندیکاتور به هر نشانه ای در تحلیل تکنیکی می گویند. بر فرض خطوط ساپورت

و رزیستنس و میانگین متحرک اندیکاتوراند. بعضی اندیکاتورها اسیلاتور هستند مثل RSI وstochastics.

.مدیریت در مقابل پیش بینی

زمانی در یک سمینار جراح چاقی را دیدم که میگفت من در سه سال گذشته نیم میلیون دلار در بازار ضرر دادم. وقتی

از او پرسیدم چگونه ترید میکند، شکمش را نشانم داد! دو آلترناتیو دیگر برای “ترید شکمی” تحلیل تکنیکی و تحلیل

عوامل فاندامنتال (بنیادی) با تاثیرشان بر عرضه و تقاضا باعث حرکت بازار میشوند. در تحلیل بنیادی، تحلیلگر این عوامل

را بررسی میکند .حتی اگر بتوانید تمام این عوامل بنیادی را بدانید، تا روندهای کوتاه و میان مدت را که مبتنی بر

احساسات جمعی نشناسید، ضرر خواهید داد .

تحلیلگران تکنیکی معتقدند که قیمت نشانگر تمام اتفاقاتی است که در بازار رخ میدهد از جمله عوامل بنیادی .تحلیل

تکنیکی شناخت روانشناسی جمعی است. تحلیل تکنیکی ترکیبی از علم و هنر است .تحلیلگران تکنیکی از روشهای

علمی برای مثل تئوری بازیها، احتمالات و غیره استفاده میکنند. از طرف دیگر قیمت در نمودار الگوهایی می سازد که

به تحلیلگر احساسی در مورد چگونه ترید کردن میدهد. تحلیلگران تکنیکی زمانی ترید میکنند که الگویی را تشخیصبدهند.

نظرسنجی

تحلیلگران تکنیکی مانند نظرسنجانی هستند که سعی میکنند فکر مردم را بخوانند. در عالم سیاست نظرسنجان به

یکی از احزاب وابسته اند اما نظرسنجان تکنیکی باید مستقل عمل کنند. یک گاو به نمودار مینگرد و میگوید کجا باید

بخرم؟ یک خرس هم همان نمودار را می بیند و میگوید: کجا باید بفروشم؟ اما یک تحلیلگر تکنیکی بیطرف همان نمودار

را که می بیند میگوید: چه باید بکنم؟

راه حلی برای جلوگیری از پیش داوری دارم. اگر نموداری را دیدید و خواستید بخرید، نمودار را برعکس بگیرید و ببینید آیا

نمودار شبیه فروش است؟ اگر بازهم مثل خرید بود، شما در قضاوتتان پیش داوری میکنید و باید خودتان را اصلاح کنید.

گوی بلورین

اکثر تریدرها به تنهایی کار میکنند. با آنها صحبت که میکنی از سودهایشان میگویند و سعی میکنند ضررهایشان را

پنهان کنند. اما میتوانی از ظاهرشان به ضررهایشان پی ببری .

اکثر تریدرها فکر میکنند وظیفه تحلیل بازار پیش بینی قیمت آینده است. آماتورها بدنبال پیش چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ بینی میروند اما حرفه ای

ها با جمع کردن و مدیریت اطلاعات، به بررسی احتمالات می پردازند .

مثالی میزنم: خاوناده ای مریضشان را که چاقویی در شکمش فرو رفته به اورژانس میرسانند. آنها دو سوال میکنند :

“زنده می ماند؟” و “کی مرخص میشود؟” آنها پیش بینی میخواهند. اما دکتر شروع میکند به بررسی اوضاع بیمار. دادن

مسکن، انتی بیوتیک، تزریق خون، عمل جراحی و … او شرایط را مدیریت میکند و احتمال هر اتفاقی را بررسی میکند .

برای سود کردن در بازارهای مالی لازم نیست که شما آینده را پیش بینی کنید. بلکه باید تنها با توجه به شرایط دریابید

که گاوها یا خرسها کدامیک کنترل بازار را دارند. قدرت دو گروه را بسنجید و با اصول مدیریت سرمایه هدفتان را بقاء در

بازار قرار دهید. به خودتان مسلط باشید و به گرداب طمع و ترس نیفتید. تریدری که چنین کند از هر پیشگویی موفقترخواهد بود.

بازار را بخوان، خودت را مدیریت کن

مقادیر بسیار زیادی داده دایمًاً به بازار سرازیر میشود. وظیفه شما تحلیل این داده ها و تصمیم گیری بر اساسآنهاست .

زمانی که بازار را بررسی میکنید از عقل سلیم کمک بگیرید. اتفاقات بازار را با اتفاقات بیرون مقایسه کنید. فرض کنید

سیستم شما برای دو جفت ارز سیگنال خرید میدهد. یکی از ایندو جفت قبل از سیگنال افت شدیدی داشته است و

دیگری افت کمی. کدام را میخرید؟ این را با مثالی از بیرون جواب دهید: فرض کنید دو نفر در حال دویدن هستند. یکی از

ایندو از ٢ پله می افتد و دیگری از ٣ طبقه. کدام زودتر بر میخیزند و به راهشان ادامه میدهند؟ آنکه از ارتفاع کمتری

افتاده. دیگری مدتی طول میکشد تا به راه بیافتد .

ترید موفق بر سه پایه استوار است. باید بتوانید بالانس میان گاوها و خرسها را بیابید .مدیریت سرمایه خوبی داشته

باشید. و در نهایت با کمک دیسیپلین برنامه ترید خود را پیاده کنید و دست به ریسک بیهوده نزنید.

تمرکز

کلید موفقیت در فارکس و سایر بازارهای مالی تمرکز است .روی یک جفت ارز یا حداکثر دو جفت کار کنید. سیستم

تست شده تان را استفاده کنید و به قواعد سیستمتان پایبند باشید. بزرگترین مشکل آماتورها از این شاخه به آن

شاخه پریدن است. دنیا (و بخصوص اینترنت) پر است از سیستمهایی که برای بعضی کار میکنند و برای بعضی کار

نمیکنند. اگر شما سیستمی را تهیه کرده اید که برایتان کار میکند چرا باز هم دنبال سیستمهای جدید میگردید؟

آماتورها فقط روی سیستم ترید تمرکز میکنند و نقش مدیریت سرمایه و روانشناسی را فراموش میکنند و به سرعت

مارجین کال میشوند. اکثر حرفه ای با یک یا حداکثر ٢ سیستم ترید میکنند. به جای دایمًاً بدنبال سیستم بهتر گشتن

بهتر است سیستم خودتان را بهتر بشناسید. ببینید در کدام تایم فریم و با کدام ارز بهتر جواب میدهد. ضمن اینکه

میتوانید در وقت اضافه خود یک سیستم دیگر طراحی کنید. اما هرگز با بیشتر از یک یا دو سیستم با حساب واقعی

خود کار نکنید. روی کارتان تمرکز کنید و مطمئن باشید همین سیستم بک تست شده ای که الان دارید را اگر درست

پیاده کنید، بهترین سیستم دنیاست و اگر بهترین سیستم دنیا را که میلیونها پیپس در ماه سود میدهد را داشته

باشید اما روی آن تمرکز نکنید، چیزی جز ضرر نصیبتان نمیکند .

تحلیلگر تکنیکی روانشناسی اجتماعی عملی است که به کامپیوتر، چارت و اندیکاتورها مسلح است و با آنها رفتار جمعرا بررسی میکند.

ج) مدیریت ریسک

.1احساسات و احتمالات

ترید به آماتورها احساس فوق العاده ای میدهد. آماتورها با ترید کردن سرخوش میشوند. اما فراموش نکنید که نمیتوان

در آن واحد هم سرخوش بود و هم سود کرد. تریدری که از سود متزلزل میشود و دیسیپلین را فراموش میکند، مثل

وکیلی است که در وسط دادگاه حق الوکالتش را شمارش میکند .تریدری که با دیدن ضرر روحیه اش را می بازد مثل

جراحی است که هنگام عمل با دیدن خون غش میکند. تریدر حرفه ای هیچگاه با دیدن سود یا زیانش احساساتینمیشود .

هدف هر کسی در هر حرفه ای رسیدن به بهترین افتخارات است – بهترین دکتر شدن، بهترین وکیل شدن یا بهترین

تریدر شدن. وقتی بهترین شدی، پول خودش سرازیر میشود. لازم است بر ترید تمرکز داشته باشی، نه بر پول. با هر

ترید باید مثل عمل جراحی رفتار کرد: دقیق، با سلامت، بدون شلختگی و میان بر زدن.

چرا داود نمیتواند پوزیشنش را ببندد؟

بازنده نمیتواند ضررش را ببندد. وقتی اوضاع یک ترید خراب میشود، او امیدوار است که بازار برمیگردد. او با امید اینکه

بازار برمیگردد مارجین کال میشود. به محض مارجین کال شدن، بازار بر میگردد .

همه بازنده ها مثل هم هستند. آنها به عوض اینکه بر مبنای منطق و سیستم عمل کنند، بر اساس احساسات

شکمیشان عمل میکنند و می بازند. این هیچ ربطی به نژاد و قومیت و سطح سواد ندارد .همه آنها با دستانی عرق

کرده در حالی که قلبشان به شدت می تپد به مانیتور خیره شده اند و از بین رفتن سرمایه شان را می بینند .

خیال پردازی در بازار غیر قابل تحمل است. اگر بر اساس خیال پردازی ترید میکنید، بهتر است پولتان را خرج یک روانکاوخوب بکنید !

یکی از روانشناسان امریکایی دو پیشنهاد به گروهی از مردم داد: ۵٧% شانس بردن ١٠٠٠ دلار در مقابل ۵٢% شانس

نبردن هیچ پولی یا گرفتن ٧٠٠ دلار و بیرون رفتن از بازی. از هر ۵ نفر ۴ نفر به ٧٠٠ دلار راضی میشدند حتی بعد از

اینکه به آنها توضیح داده میشد در صورت ماندن در بازی حداقل ٠۵٧ دلار نصیبشان خواهد شد. اکثر مردم احساسیعمل میکنند .

تست دوم این بود: ۵٧% شانس باختن ١٠٠٠ دلار در مقابل ۵٢ %شانس نباختن و یا باخت ٧٠٠ دلار و بیرون رفتن از

بازی. و جالب اینجاست که سه چهارم شرکت کنندگان گزینه اول را انتخاب میکردند یعنی در طول زمان ٠۵ دلار ضرر

بیشتر .آنها برای کاهش ریسک ضررشان را افزایش میدادند .

تریدرهای احساسی به سود ثابت قانع هستند و از هرگونه مساله ای که پای احتمالات را به میان بکشد ناراضی

میشوند .از طرف دیگر آنها به جای پذیرش ضر ثابت به قمار روی می آورند. این چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ ذات انسان است که سود را بر میدارد و

ضرر را به تاخیر می اندازد .

ترید احساسی نابود کننده است .اگر به روزنگار تریدتان نگاه کنید میبیند که آنچه حسابتان را نابود کرده چند ترید بسیار

ضررده بوده و یا یک سری ترید ضررده ای که هدف از گرفتنشان کسب سودهای بزرگ برای نجات از چاه زیان بوده

چگونه به یک تریدر موفق تبدیل شویم؟

تریدر شدن ، علارغم افکار خیلی از افراد کاره زیاد ساده ای نیست ولی هر کاری را میتوان با تلاش و پشت کار به ثمر رساند.

توانایی تمرکز بالا ، به ویژه در یک محیط آشفته و سریع ، یک مهارت کم ارزش اما حیاتی برای تریدرها است.

خویشتنداری و همچنین توانایی تنظیم احساسات علی رغم تحولاتی که می تواند ناراحت کننده باشد ، بسیار مهم است.

ثبت دقیق وقایق ، معاملات و یادگیری و بهبود آن مهم است.

بسیاری از معامله گران هستند که نمیدانند در روز چند معامله انجام داده اند و یا میزان سود و ضرر خود چه مقدار بوده . نکنته جالب تر حتی ان ها نمیدانند که میخواهند در روز چقدر سود کنند.

ولی نکنته اصلی اینجاست که تفاوت معامله گران موفق و شکست خورده در نظم و دیسیبرین کاری ان هاست و نداشتن استعداد و هوش پایین فقط در موارد خیلی کمی باعث شکست شده است.

نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود .

بیتکوین همان پول نقد است تریدر ها خوب میدانند

حال میخاهیم برایتان نکاتی را روشن کنیم تا شما علاقمندان به ارزهای دیجیتال و معامله گری بتوانید با قدرت درک و تفکر خود برای خود استراتژی هرچند ساده ای را ترتیب دهید.

بیایید قبول کنیم هر کاری را باید از جایی شروع کرد.1

در هر کاری این که شما به سمت ان حرکت کنید باعث میشود تا به ان هدف نزدیک تر شوید.

هیچ شخصی در جهان تکنسین ، مهندس ، پزشک یا حتی معامله گر متولد نشده است .

همه ما با اولین گام شروع کرده ایم .

مهم ترین اصل طرز تفکر و نگاه شما به هر کاریست.

شاید شما تا به امروز از معامله گری چیزی نمیدانستید ولی با خواندن چند مقاله میتوانید ان را درک کنید.

و یا شما شاید تا به امروز رانندگی نکرده باشین ولی از امروز با شرکت در کلاس های اموزش و تعلیم رانندگی میتوانید مهارت رانندگی را کسب کنید .

کاملا میتوان گفت که شما با تمرین ، تمرکز ، استمرار ، برنامه ریزی و تلاش میتوانید هر نشدنی را شدنی کنید.

شخصی که تا 2 ماه قبل از تعلیم رانندگی از پس راندن خودرو برنمیامد امروز با سرعتی سر سام اور در حال رانندگی زیک زال در اتوبان های کشور میتواند بر روی همبرگر خود سس کچاب بریزد .

این همان قدرت کسب مهارت انسان از طریق ضمیر ناخودآگاه است که در بخش خود به صورت کامل توضیح خواهیم داد چگونه میتوانیم با قدرت تمرکز و ضمیر ناخود اگاه ، موفقیت های خود را بیشتر کنید.

2.افتادن در دام های از پیش تعیین شده.

لازم به ذکر است بازارهای مالی میتوانند تفاوت های زیادی را نسبت به دیگر حوزه های کسب مهارت داشته باشند .

بسیاری از معامله گران گرفتار اشتباهات کلیشه ای هستند که گاها با ان دست و پنجه نرم میکنند .

دقیقا به این علت است که ما شدیدا تاکیید داریم که داشتن اطلاعات و سرمایه و همچنین گذراندن چند دوره ضمانت کننده موفقیت شما نیست و تنها ضامن موفقیت شخص خودتان هستید.

اغلب برای شما پیش می اید که خود را باهوش تر از تمام معامله گران و بازار دانسته و تصمیمات احساسی را میگیرید .

چه بسیار سرمایه ها که فقط برای رعایت نکردن چند قانون ساده به هیچ تبدیل شدند.

این قوانین بسیار ساده هستند و باعث میشوند معامله گر با خود فکر کند قوانین برای ان صدق نمیکند .

شاید شما هر روز قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت نکنید و کسی شما را جریمه نکند ولی همان قوانین ضامن سلامتی شما هستند نه هیچ چیز دیگری .

تریدر های تازه وارد به بازارهای مالی نمیدانند که قوانین برای حفاظت از ان ها ایجاد شده است و اغلب ناخاسته از ان سرپیچی میکنند.

ولی میتوان این را به جرات گفت که در این ضمینه هیچ کس این حق را ندارد که خود را برای اشتباهات خود سرزنش کند زیرا این اشتباهات برای معامله گران طراحی شده ، تا ان ها به چالش کشیده شوند .

حال با هم قوانینی از این قبیل را چک میکنیم :

۱. بیش از اندازه ترید نکنید.

۲. میزان سرمایه‌ گذاری‌تان روی دارایی‌های مختلف را کم نگه دارید.

۳. نقاط توقف ضرر در نظر بگیرید.

۴. تصمیات لحظه‌ای نگیرید.

۵. خیلی زیاد یا خیلی کم دچار احساسات نشوید.

و .

اینها تعدادی قوانین است که میتواند تا حدی جلو ضرر های پیش پا افتاده شمارا بگیرد.

با این حال هر معامله گری چک لیستی از قوانین خود قطعا دارد که خود برای خود تنظیم کرده است.

این حرفه شما را از شر هر رییس و فرمانده ای خلاص میکند اما خود شما از هر رییس و فرماندهی باید سخت گیر تر باشید تا به موفقیت برسید.

چه بسیار معامله گرانی بوده اند که با رعایت قوانین خود و استمرار به کسب سود های خوبی رسیده اند و فقط در یک معامله اشتباه و یک سرپیچی از قوانین ، در خوش بینانه ترین حالت سرمایه ان ها نصف شده است .

3.ضرر بزرگ و یا از دست دادن سرمایه

تقریبا میتوان گفت هر تریدری یک معامله بد داشته است و در ان ضرر سنگینی متحمل شده و یا کل سرمایه اش را از دست داده است .

حس افسرگی ، سرگیجه ، نداشتن اشتها به غذا ، پرخاشگری و . داستان هایی است که میتوان از معامله گران بعد از شکست سنگینی که تجربه کرده اند نقل کرد.

و از همه بدرتر کسانی که در روند صعودی ، سود خود را برنداشته و به امید سود بیشتر متضرر شده اند.

در چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ اینجا دقیقا معامله گران به دو گروه تقسیم میشوند .

ان هایی که از تجربیات درس گرفته و قدم بعدی را بر میدارند و ان هایی که برای همیشه از بازارهای مالی خداحافظی میکنند.

4.شروع دوباره با برنامه ای نو و تفکری نو

جالب است که اکثر معامله گران پس از پشت سر گذراندن سقوطی بزرگ نگاهی نو به بازارهای مالی پیدا میکنند.

اغلب ان ها بزرگ ترین درس خود را از بازار میگیرند و تمامی عقاید کهنه خود را دور میریزند.

ان ها به طور چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ معمول از قابلیت تغییر پذیری بالایی برخوردار میشوند که میتوانن در هر لحظه تفکرات اشتباه را با تفکرات درست و نو جایگزین کنند.

ضرر واقعی باعث ایجاد نگرش واقعی در شما می شود و بسیاری از نکاتی را که شاید تا قبل به ان ها توجه نمیکردین بسیار ریز بینانه تر مورد بررسی قرار می دهید .

بازارهای مالی با همه صادق هستند و این هیچ استثنایی ندارد .

5.با خود صادق باشید و قبل از این که بازار چیزی را به شما بقبولاند ان را بپذیرید.

ضرر باعث ایجاد نگرش منفی در شما میشود ولی این که شما ان را قبول کنید و جلوی ان را بگیرید بسیار مهم است .

گاهی معامله گران از ریزش بازار اگاه هستند ولی قدرت تصمیم گیری ندارند که باید سهم خود را بفروشند یا منتظر بمانند بلکه شاید ضرر ان ها جبران شود.

تحمل این فشار به میزان دارایی و سرمایه ای است که شما ان را درگیر کرده اید .

همیشه سعی در این داشته باشید میزان سرمایه گذاری خود را جوری برنامه ریزی کنید که در هنگام معاملات احساسات بر شما غالب نشوند .

همیشه این را بدانید که توقف ضرر بهتر از این است که شما بخواهید بار روانی معامله ضرر ده را تحمل کنید .

6.برنامه خود را بریزید و ان را بروز رسانی کنید .

وقتی به سرگذشت تمام مشاهیر دوران سرک میکشیم میبینیم آن ها طبق برنامه خود پیش رفته اند .

آنها تا پای مرگ به طرح ، ایده و برنامه خود ایمان داشته اند .

همیشه برنامه ریزی و فکر به هدف بسیار کمک کرده است .

اغلب معامله گران چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ از چندین استراتژی برای رسیدن به سود استفاده میکنند ولی این نکته قابل توجه است که همه آن ها به دنبال ساده ترین استراتژی ها هستند.

توصیه اکثر معامله گران موفق این است که برای معاملات خود برنامه ریزی کنید و به ان پایبند باشید.

ساعات معامله نقش بسیار مهمی در موفقیت شما در سود گرفتن از بازار دارد

تعیین نقاط ورود و خروج

میزان سرمایه گذاری شما

تعیین میزان ضرر

اشتباهات و نقاط قوت را یاداشت کنید

درفترچه معاملاتی داشته باشید

میتوانید هر برنامه ای که به سود دهی برای شما خطم شود را تعیین کنید و از ان تابعیت کنید .

شما باید همیشه در حال ابداع راه های جدید برای خود باشید تا به سود برسید این است که شما را از دیگران متمایز میکند .

معاملات خود را طرح ریزی و طرح خود را معامله کنید .

7.تا جایی که میتوان باید میزان ریسک خود را پایین بیاورید

در بازار ارزهای دیجیتال شما میتوانید به صورت 24 ساعته فعالیت داشته باشید و از موقعیت های بیشماری برای کسب سود استفاده کنید ولی مسله اصلی سرمایه شما است.

مهم ترین و کلیدی ترین اصل برای تمام تریدر هایی موفق مدیریت سرمایه خود است .

موفقیت شما به میزان اطلاعات شما و یا این که شما چه تعداد معامله انجام میدهید نیست.

مهم ترین شاخصی که برای بدست اوردن نمره موفقیت شما لازم است ، میزان موفقیت شما در حفظ سرمایتان است .

با این حال بدست اوردن موفقیت های بزرگ در گروی ریسک پذیر بودن شماست ولی همیشه برنامه ریزی شخص شماست که میتواند یک ریسک را تبدیل به پیروزی کند یا یک شکست تلخ .

معاملاگران همیشه سعی دارند که تعداد معاملات موفق بیشتری در کارنامه معامله خود داشته باشند تا معاملات شکست خورده .

درست است که ضرر ها باعث میشود که شما درس های خوبی برای معاملات بعدی خود داشته باشید ولی این نکته را به یاد داشته باشید که لازمه اصلی شروع یک معامله داشتن سرمایه است .

8.ابزار های تحلیلی گاهی اوقات شما را به اشتباه می اندازند و از تحلیلات فاندامنتال غافل نباشید

در دنیای معامله گری امروز ابزارهای بسیاری برای تحلیلگران و معامله گران فراهم شده که میتوانن به راحتی در هرجایی از این کره خاکی معاملات خود را به سادگی انجام دهند.

نکته مهم این است که مهم ترین شاخص ، دید گاه شما نسبت به بازار است و اغلب بسیاری از ابزارهای تحلیلی شمارا به اشتباه می اندازند .

تحلیلگران فاندامنتال از اخبار و شایعات به سود خود استفاده کرده و روند بازار را پیش بینی میکنند .

اخبار فاندا منتال میتواند کمک های بزرگی به تمام معامله گران بکند زیرا میزان تاثیر پذیری بازارهای مالی از اخبار و اتافاقات هیجانی روانی بسیار بالاست .

تحلیل گران مدرن به تازگی به طور معمول برای تحلیل های خود بیشتر از سبک price action استفاده میکنند و سعی در این دارند که روند بازار را از روی گردش قیمتی بازار و واکنش قیمت به سطوح مقاومت و حمایت پیش بینی کنند .

روش price action علاقمندان زیادی را به سمت خود جلب کرده است .

این سبک از تحلیل به سادگی و صداقت بیین معامله گران شهرت دارد .

بسیاری از اندیکاتور ها و اوسیلاتور نیز وجود دارند که بسیاری از معامله گران از ان ها استفاده میکنند .

نکته قابل توجه این است که معامله گران موفق هیچ زمان به هیچ ابزاری اعتماد نمیکنند و تمامی نکات قابل توجه که مدنظر دارند را چک میکنند ، سپس وارد معامله میشوند .

معامله گران موفق به طور معمول سعی دارند تا موقعیت های مورد نظر خود را در بازار بیابند تا با برنامه از پیش تعیین شده با ان رو به رو شوند و دائما در حال وقف دادن خود با ، بازار هستند .

همیشه به نقشه راه خود وفا دار باشید .

9.احساسات خود را تحت کنترل بگیرید و عاشقانه کارکنید .

اغلب معامله گران وارد موقیت هایی می شوند که در مدت زمانی به سود خود می رسد ولی از آنجایی که شخص معامله گر صبر کافی و اطمینان کافی به انتخاب خود ندارد دچار تصمیمات احساسی می شود و از موقعیت خود زود تر از زمان سود دهی خارج می شود .

و یا برعکس ، معامله گری که با یک تصمیم احساسی وارد موقعیتی اشتباه شده و با التماس از بزرگان مذهب سعی در بازگرداندن روند چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ بازار دارد و نمیتواند معامله خود را در حدضرر خود ببندد.

با بازار نجنگید ، سعی در انتقام گرفتن از او نباشید .

بلکه اورا دوست خود بدانید ، ان را زیر نظر داشته باشید ، خود را به آن مطابقت دهید و پاداش بگیرید .

اگه شما فقط به دنبال پول ، ماشین ، خانه های چند طبقه به این بازار ها امده اید قطعا در طولانی مدت به نتیجه ای نمیرسید .

معامله گران موفق خود را وقف کار خود میکنند .

دائما در حال کشف راه های جدید برای کسب سود هستند .

دائما برای اهداف خود برنامه ریزی میکنند و برای رسیدن به ان ها تلاش میکنند .

آن ها برای ساعات استراحت ، معامله ، تفریح ، سفر و حفظ سلامت روانی و جسمی خود زمان زیادی را صرف میکنند .

تا زمانی که شما معامله گری را به عنوان شغلی حرفه ای قبول نکنید نمیتوانید با ان حرفه ای رو به رو شوید .

در پایان

اگه شما تصمیم گرفته اید که وارد دنیای معامله گری شوید همین حالا برای همیشه باید بدانید که چیزی در این حرفه به شما نمیتواند کمک کند به غیر از شخص خود شما .

تمامی افرادی که در رتبه های خوبی از جامعه قرار دارند خود به آن موقعیت رسیده اند و کسی برای ان ها بلیط خوش شانسی نیاورده است .

روانشناسی معامله گری

اکثر معامله گرانی که در بازارهای مالی فعالیت می کنند با چالش های معامله گری مواجه بوده­اند، چالش هایی نظیر ازدست رفتن معاملات سودده، حال سهمی سیگنال خرید داشته و معامله گر دچار تردید خرید بوده یا سهامی که می توانست بازدهی عالی چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌ داشته باشد را با کمترین سود ممکن از آن خارج شویم و یا افزایش ضرر در معاملاتی که منجر به زیان می شود.

این اتفاق می تواند برای هر معامله گری رخ دهد حال ممکن است به دلیل رفتار بازار باشد که در بازه های زمانی مختلف قیمت تغییر جهت می دهد که معامله گر انتظار آن را نداشته یا نداشتن استراتژی معاملاتی که منجر به سردرگمی در بین روشها و ابزار های معاملاتی است که دائما در حال تغییر دادن آن است.

یک استراتژی عالی با معامله گری که اصول روانشناسی معامله گری را رعایت نمی کند می تواند کاملا تبدیل به یک روش معاملاتی ضرر ده شود. احساساتمان فرآیند تصمیم‌گیری را برای معامله گری مختل می‌کند. بزرگ‌ترین اشتباهی که یک معامله‌گردر بازارهای مالی می‌تواند انجام دهد این است که اجازه دهد احساساتش تصمیمات مربوط به معاملاتش را کنترل کند.

تجربه ضررهای متوالی بسیار، ازلحاظ احساسی دشوار است و می‌تواند استقامت وانعطاف‌پذیری معامله‌گر را محک بزند. ترس ، طمع، نامیدی، اضطراب، هیجان می‌تواند منجر به کاهش معاملات سودده و از کنترل خارج شدن معاملات زیان ده شود. به یاد داشته باشید، نبرد واقعی بین شما و بازار نیست، بلکه در یادگیری نحوه کنترل احساسات شدید است. هیچ‌کس ضرر کردن را دوست ندارد. و ترس از ضرر کردن به مراتب از حرص کسب سود بیشتر است.

جهت مشاهده بخش های رایگان آموزش بورس دوره سهامدار موفق بر روی دکمه آموزش رایگان بورس کلیک نمایید.

آیا به امید بازگشت یک معامله ی ضرر ده به سود در یک معامله مانده اید؟

چرا از حد ضرر در معاملات فرار می کنیم آن هم چیزی که اینقدر برای ما مفید است و به ما کمک می کند؟

آیا تاکنون با باز نگه داشتن یک معامله در یک روند که به صورت مشخص و واضحی تمام شده است ضرر کرده اید؟

آیا تا به حال به قصد اینکه در یک معامله دچار زیان شده اید برای بازپسگیری این زیان معامله انتقام جویانه انجام داده اید؟

چرا بیشتر معامله گران معامله سودده خود را که می تواند بازدهی بالایی داشته باشد با کمترین سود ممکن می بندند؟

شما هیچگاه نمی توانید احساسات را از معاملات خود حذف کنید ولی می توانید یاد بگیرید که نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید و سبک معامله گری که مناسب خودتان است را انتخاب کنید.

برای رسیدن به این موفقیت باید یاد بگیرید چگونه احساساتتان را کنترل و یا حذف کنید. اگر موفق به درک روانشناسی معامله گری شده‌اید و اینکه چه چیزی به تصمیم‌گیری در خریدوفروش انگیزه می‌دهد و یا بهتر است بگوییم در تصمیم‌گیری اثرگذار است، قادر خواهید بود که خود را در موقعیتی جلوتر از اقدام قرار دهید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا