تحلیل گران تکنیکال

«پول با نشستن بهدست میاد نه معاملهگری!»
تحلیل تکنیکال فارکس | آموزش تحلیل تکنیکال در فارکس
تحلیل تکنیکال کالبدی است که معامله گران، رفتار قیمت را در آن مطالعه می کنند. تئوری آن به این صورت است که هر شخصی می تواند با مشاهده رفتار تاریخی قیمت، وضعیت روند موجود و حرکات بالقوه قیمت را، مشخص کند.
تحلیل تکنیکال در یک جمله کوتاه، هنر خواندن و تفسیر کردن نمودارها است.
به شخصی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کند، تحلیل گر تکنیکال گفته می شود. به تریدرهایی که از روش تکنیکال استفاده می کنند نیز، تریدر تکنیکال می گویند.
دلیلی که تریدرها از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند این است که به صورت تئوری باور دارند تمام اطلاعات موجود مارکت در قیمت مشهود است. در حقیقت تحلیل تکنیکال، مطالعه قیمت ها با ابزار ساده ای همچون نمودار است.
مطالبی که قصد داریم در این مقاله آموزشی برای شما شرح دهیم به ترتیب زیر است: تحلیل تکنیکال در فارکس چیست، شباهت بازار فارکس و زندگی انسان، اساس تحلیل تکنیکال، پشت تحلیل های تکنیکال چه میگذرد، چگونه با تحلیل تکنیکال در فارکس سود کسب کنیم، مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در فارکس، ۳ اصل اساسی در تحلیل تکنیکال در فارکس، نتیجه گیری.
تحلیل تکنیکال در فارکس چیست؟
تحلیل تکنیکال مطالعه رفتار تاریخی قیمت برای تشخیص الگوها و تعیین احتمالی حرکات آینده مارکت از طریق مطالعه تکنیکال، اندیکاتورها و دیگر ابزارهای تحلیلی است. تحلیل تکنیکال در واقع یک نظم معاملاتی است.
تحلیل تکنیکال به زبان ساده، بررسی قیمت تاریخی یک دارایی در جهت تعیین قیمت آینده همان دارایی است. تحلیل تکنیکال دو چیز را برای ما مشخص می کند: 1- روند 2- خطوط حمایت و مقاومت از طریق نمودارهای قیمت در تایم فریم های متفاوت.
همانطور که می دانید مارکت در 3 جهت حرکت می کند: بالا، پایین و خنثی. قیمت ها به صورت زیگزاگ حرکت می کنند و رفتار قیمت در واقع فقط نشانگر دو حالت است: یا خنثی هستند و یا دارای روند هستند.
دلیل اهمیت تحلیل تکنیکال این است که نه فقط به شما نشان می دهد که چه وقت و کجا وارد مارکت شوید بلکه مهم تر اینکه، کی و کجا از مارکت خارج شوید.
شباهت بازار فارکس و زندگی انسان
زندگی هر یک از ما انسان ها تا بدین لحظه، دستخوش حوادث مختلفی شده است. این یک مسئله غیر قابل اجتناب است. چه کسی می تواند ادعا کند که در زندگی اش، روزهای بد را تجربه نکرده است.
انسان ها در سفر زمینی اشان از بدو تولد تا مرگ، لحظات خوب و بدی را تجربه می کنند. اگر نگاهی به نقاش بزرگ عالم؛ خداوند مهربان بیاندازیم، می بینیم که به خوبی این لحظات را برای ما ترسیم کرده است.
فصل ها شامل بهار، تابستان، پاییز و زمستان هستند. خود همین مسئله گویای فراز و نشیب زندگی ما انسانها است. ما رویش را تجربه می کنیم و سپس وارد فصل گرما می شویم. بعد از آن پاییز و در انتها سرمای زمستان را خواهیم دید.
زندگی شامل روز و شب، سیاه و سفید، گرما و سرما، تولد و مرگ و غیره می باشد. بازار فارکس نیز از این موضوع مستثنی نیست. کدام تریدر را می شناسید که همیشه معاملاتش سودده بوده باشد!
با نگاهی به نمودارهای بازار فارکس می بینیم که حتی خطوط درون آنها، بالا و پایین شدن را تجربه می کنند. گاهی هم بدون روند و خنثی هستند و یا دوران رکود را تجربه می کنند. چه شباهت شگفت انگیزی بین زندگی ما انسانها و بازار فارکس مشاهده می شود.
بازار فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است. این مارکت غیر متمرکز، با گردش مالی روزانه بالای 6.6 تریلیون دلار، فرصتی بی نظیر برای سود آوری در خدمت معامله گان گذاشته است.
ولی این بازار نیز مثل هر چیز دیگری، نیاز به آموزش و تمرین و تکرار دارد. در این بین درست مثل زندگی ما انسانها، فراز و نشیب هایی نیز وجود دارد. ولی موفق های این بازار کسانی هستند که آموزش صحیح می بینند. آنها اصول مدیریت سرمایه را می آموزند.
حد ضرر و حد سود را به اجرا می گذارند. آنها برای معاملاتشان، استراتژی دارند. آنها صبور هستند و از شکست ها یا ضررهایشان درس می گیرند.
اساس تحلیل تکنیکال
اساس تحلیل تکنیکال بر پایه نظریه داو است. این تئوری بین سالهای 1850 تا 1900 توسط چارلز داو، گسترش یافت. چارلز داو اولین ویراستار روزنامه وال استریت ژورنال و موسس کمپانی داو جونز بود. این قوانین تریدرها را راهنمایی می کند تا بر اساس اصول رفتار قیمت مثل نوع روند، فاز حرکات قیمت و تاثیرات اخبار معامله کنند.
تحلیل تکنیکال خلاصه می شود در تفسیر و خواندن الگوهای روی چارت ها. این خواندن، مربوط می شود به گذشته چارت تا پیش بینی آینده آن. معامله گران تکنیکال، حرکات گذشته و رفتار قیمت دارایی مورد نظرشان را به دقت رصد می کنند.
آنها بر این باورند که تاریخ تکرار می شود. این مسئله بدین مفهوم است که هر آنچه در گذشته این دارایی مشاهده می شود، می تواند در آینده هم تکرار شود. تکنیکالیست ها، باور دارند آینده می تواند در گذشته دیده شود.
آنها برای این منظور، ابزارهای خاصی دارند. این ابزارها شامل اندیکاتورها و الگوهای مشخصی می شود که روی نمودارها عیان می شود. بر خلاف تحلیلگران بنیادی که باور دارند داده های اقتصادی روی مارکت تاثیر می گذارد، معامله گران تکنیکال می گویند تمام آنچه ما نیاز داریم در قیمت لحاظ شده است، قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند و تاریخ تکرار می شود.
پشت تحلیل های تکنیکال چه می گذرد؟
این دو کلمه (تحلیل تکنیکال) می توانند تصاویر زیادی را در ذهن شما ایجاد کنند. نمودارهای رنگی در رایانه ها، بسیاری از خطوط افقی و شیب دار و منحنی های موجود در آن نمودارها، میله های رنگارنگ بالا و پایین و نام دارایی مورد علاقه شما که قرار است آن را ترید کنید.
اما درست پشت این چارت ها، نام یک دارایی مثل ارز، طلا، سهام و غیره وجود دارد. این نمودارها به زبان خاصی صحبت می کنند که اگر آن را ندانید، متوجه چرایی آنها نخواهید شد. نام زبان خاص این دارایی ها، تحلیل تکنیکال است.
به طور عمومی، تکنیکالیست ها بر این باورند که چارت ها خودشان صحبت می کنند. دلیل این باور هم این است که آنها می توانند آینده قیمت را بر اساس گذشته آن، پیش بینی کنند. ولی بزرگان بازار توصیه می کنند قبل از هرگونه تریدی، باید تحلیل تکنیکال را با تحلیل بنیادی ترکیب کرد.
قیمتهای مارکت در واقع در روندها دیده می شوند. بر اساس نظریه داو، سه نوع حرکت در روندها دیده می شود: حرکات ابتدایی که می توانند از یک تا چند سال به طول بیانجامند.
واکنش ثانویه که بین ده روز تا یک سال می باشد و حرکات کوچک که از چند ثانیه شروع می شود و تا چند روز طول می کشد. نکته جالبی که در پشت تحلیل های تکنیکال وجود دارد، تکرار شوندگی آنها است.
تحلیلگران بازار بر این باورند که الگوهای قیمت تمایل دارند در آینده نیز تکرار شوند. به همین دلیل است که تکنیکالیست ها، گذشته قیمت را بررسی می کنند. سپس با استفاده از ابزارهای خوبی که در پلتفرم معاملاتی شان وجود دارد، زمان ورود و خروج به یک دارایی را مشخص می کنند.
چگونه با تحلیل تکنیکال در فارکس، سود کسب کنیم؟
برای کسب سود در فارکس توسط تحلیل تکنیکال، باید گامهای متفاوتی را برداریم. خود کلمات تحلیل تکنیکال بدون استفاده و به کار گیری این گامها، کاری برای شما انجام نمی دهد.
1- گام اول تشخیص روند است. شما باید با استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل خطوط روند و میانگین های متحرک، روند اصلی دارایی مد نظرتان را مشخص کنید. مثلا یک راه ساده برای تشخیص روند، استفاده از دو میانگین متحرک است. زمانی که این دو MA یکدیگر را قطع کردند، هشداری جدی مبنی بر تغییر روند است.
2- استفاده از ابزارها و اندیکاتورهای مختلف روی نمودار مثل، خطوط حمایت و مقاومت. با نصب این خطوط ساده، ما به راحتی تشخیص می دهیم که روند قرار است به کدام جهت برود. یادتان باشد تشخیص درست روند مثل پیدا کردن آب خنک بعد از یک تشنگی طولانی مدت است.
3- یادگرفتن درباره الگوهای قیمتی یکی دیگر از روشهای کسب سود از تحلیل تکنیکال است. این الگوها، شامل الگوهای شمعی-ژاپنی و یا ادامه دار و برگشتی هستند. شما با دیدن آنها متوجه می شوید که آیا بازار قرار است به مسیر خود ادامه دهد یا از همان جا باز گردد.
4- یکی دیگر از این گامها که شما را به سودآوری بیشتر نزدیک می کند، یادگیری تئوری های موجود در تحلیل تکنیکال است. یکی از این تئوری ها، موج های الیوت است.
5- ابزارهای موثر بعدی، استفاده از نوسان گرها و اندیکاتورهای مختلف است. به عنوان مثال: RSI، MA، Bollinger Bands، Stochastics و غیره است. و در انتها فاکتورهای بسیار حیاتی مثل: مدیریت ریسک، استفاده از دستورات حد ضرر و حد سود، داشتن یک سیستم معاملاتی بر پایه استراژی مناسب با روحیه و شخصیت تان و غیره.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در فارکس
روش تحلیل تکنیکال، مثل هر چیز دیگر محاسن و معایبی دارد. تحلیل تکنیکال نیز 100 درصد درست نیست. خیلی مهم است که محاسن و معایب آن را بدانیم.
محاسن تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال تصویر واضحی از دارایی مورد نظر را به ما نشان می دهد. دلیل این مسئله این است که تحلیل تکنیکال، روی حرکات قیمت از گذشته تا به حال، متمرکز است. عینی است به این معنی که داده ها را روی چارت می بینیم.
تحت تاثیر احساسات بازار است. قیمت ها در بازار فارکس به علت اینکه تحت تاثیر احساسات انسان ها می باشند، خودشان را روی چارت نشان می دهند. دارای الگو هستند. به دلیل اینکه در تحلیل تکنیکال ما با یک سری الگو سروکار داریم، کار را برای ما ساده تر کرده اند.
این الگوها ساده هستند. برای اینکه بازار را تحلیل کنید، نیازی نیست که ریاضیات، فیزیک و هندسه خوانده باشید. انعطاف پذیر هستند. تحلیل تکنیکال بر روی هر داده ای و در هر بازه زمانی، کار می کند.
معایب تحلیل تکنیکال
اولین عیب آنها این است که در روندهای طولانی ماندگار نیستند. دلیل این مسئله این است که ما وقایع سیاسی، تصمیمات بانکهای مرکزی، بحران های اقتصادی و غیره را نمی توانیم پیش بینی کنیم.
عدم قطعیت در سیگنالهایی که می دهند. معمولا در تحلیل تکنیکال، سیگنالها دارای تاخیر هستند. آنها گاها تغییر روندها را دیر به ما نشان می دهند. تحلیل تکنیکال فقط روند عمومی قیمتها را برای یک دوره مشخص در آینده، پیش بینی می کند.
عیب دیگر آنها زیاد بودن اندیکاتورها است. بعضی تریدرها نسبت به حجم زیاد اندیکاتورها، شکایت می کنند. یکی دیگر از معایب آنها، نادیده گرفتن تحلیل بنیادی است. در آخر، مهم نیست که مهارت تحلیل گر تکنیکال چه اندازه است، چرا که تحلیل تکنیکال یک کار ذهنی است و کسی که تصمیم نهایی را می گیرد نیز، یک انسان است.
اگر شما کنترل روان و ذهن خود را نداشته باشید، مدیریت سرمایه را رعایت نکنید و درباره مهارت های سرمایه گذاری چیزی ندانید، و فقط بر تحلیل تکنیکال تکیه کنید، مثل این می ماند که فقط با یک بال پرواز می کنید.
۳ اصل اساسی در تحلیل تکنیکال در فارکس
همانطور که پیشتر هم گفته شد، تحلیل تکنیکال سه اصل اساسی دارد: 1- همه چیز در قیمت لحاظ شده است 2- قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند 3- تاریخ تکرار می شود.
هر آنچه شما نیاز داشته باشید، در قیمت مارکت لحاظ شده است. در واقع به گفته برخی تحلیلگران این اصل، پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. منظور این گفته این است که تمام فاکتورهای دیگر مثل: مسائل سیاسی، بنیادی و یا ژئوپلیتیکی در قیمتی که شما روی چارت می بینید، وجود دارد.
همیشه در مارکت ما شاهد نبرد بین عرضه و تقاضا هستیم. اگر تقاضا زیاد شود، قیمت بالا می رود و بالعکس. هر اتفاقی که برای عرضه و تقاضا بیافتد، روی نمودار خودش را نشان می دهد.
یادتان باشد به عنوان یک تحلیلگر تکنیکال، مادامی که بر این باور باشید که همه چیز خودش را در قیمت نمایان می کند، موفق خواهید بود. اصل دوم نیز، نکته بسیار ضروری و حائز اهمیتی دارد.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند. یادتان باشد که دلیل ترسیم چارت های قیمتی، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت روند است. اصل آخر، تاریخ تکرار می شود. اگر به نمودارهای گذشته یک دارایی نگاهی بیاندازید، متوجه تاثیر عوامل آن ایام روی نمودار می شوید. این موضوع بیانگر روانشناسی بازار است.
اصل سوم تحلیل تکنیکال در واقع می خواهد به ما نشان دهد که همانگونه که الگوها در گذشته به خوبی عمل کرده اند، در آینده نیز به همان خوبی واکنش نشان خواهند داد. در واقع پایه و اساس این فرضیه، اصول روانشناسی است.
نتیجه گیری
یادتان باشد تحلیل تکنیکال یکی از روش های بسیار قدرتمند موجود در بازار فارکس برای پیش بینی حرکات قیمت است. در واقع خیلی ها معتقدند بهتر است به جای کلمه پیش بینی، بگوییم احتمالات آینده بازار را به ما نشان می دهد.
تحلیل تکنیکال حرف آخر را نمی زند و بهتر است برای به دست آوردن نتایج بهتر، از ترکیب تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و احساسات بازار استفاده شود. بسیاری از حرفه ای بازار، این سه روش تحلیل را مثل یک سه پایه می دانند.
دوره تحلیل تکنیکال جامع و کاربردی
سرمایهگذاری در بورس و سایر بازارهای مالی با چند سال قبل خیلی فرق کرده است. قبلاً سرمایهگذاران بعد از مدتی فعالیت در بازارهای مالی، بهصورت تجربی اطلاعاتی کسب میکردند و به کمک آن به معاملاتشان ادامه میدادند .
امروز فعالان بازار سرمایه به خوبی دریافتهاند که تجربه به تنهایی نمیتواند برایشان کارساز باشد و آموختن دانشهای اصلی نظیر تحلیل تکنیکال، تبدیل به یک الزام برای فعالیت در بورس شده است. از این رو آموزش آنلاین تحلیل تکنیکال علاوه بر داشتن آزادی عمل از جهت تنظیم وقت برای آموزش دیدن، اهمیت بالایی برای ارتقای مهارت سرمایه گذاری دارد.
مهارتی کسب کنید که همه جای دنیا کاربرد دارد!
در این دوره آموزش کاربردی تحلیل تکنیکال، تمام فعالیتهای لازم برای تبدیلشدن به یک تحلیلگر تکنیکال حرفهای را میآموزید. با روشهای جدید و روز دنیا آشنا میشوید و تبدیل به فرد بسیار ارزشمندی میشوید که با تخصصتان میتوانید در تمامی بازارهای مالی دنیا اعم از بورس تهران، فارکس، ارزهای دیجیتال (بیتکوین)، طلا، ارز و … فعالیت حرفهای داشته باشید.
تحلیل تکنیکال در هرجای دنیا طرفدارانی بسیاری دارد و دانشی بینالمللی است. در تمام دنیا میتوانید به درآمدی فوقالعاده برسید، البته بهشرطی که این علم را اصولی و کاربردی بیاموزید و بتوانید از آن در بازارهای مالی بهترین استفاده را ببرید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال دانش پیشبینی آینده قیمت در بازار به کمک بررسی نمودارها و نوسانات قیمتی در گذشته است.
تحلیلگران تکنیکال میتوانند فقط با بررسی نمودارها، با دقت قابل قبولی به پیشبینی قیمت انواع داراییها نظیر سهام، طلا، ارز و… در بازارهای مالی بپردازند و از نوسانات موجود در این بازارها بیشترین بهره را ببرند.
بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه راه بسیار خوبی برای تولید ثروت و پسانداز برای دوران بازنشستگی است. بهویژه زمانی که جوانتر و در حال کسب درآمد هستید میتوانید بخشی از درآمدتان را به سرمایهگذاری اختصاص دهید. اگر میخواهید در این بازارها سرمایهگذاری کنید مهم است که با روشهای تحلیل بازار آشنا شوید. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به شما کمک می کنند تا استراتژی خود را به تصمیمات واقعی خرید یا فروش تبدیل کنید. در این نوشتار قصد داریم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را برایتان شرح دهیم.
درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
برای آنکه بتوانیم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را بهدرستی درک کنیم، باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام بورس، ارز دیجیتال یا داراییهایی همچون طلا و ارز است.
پس بیایید پیش از هر چیز نگاهی به تعاریف آنها داشته باشیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بر پایهی بررسی ارزش ذاتی یک سهم یا دارایی استوار است. در واقع سهام هر شرکتی در هر بازهی زمانی دارای ارزشی ذاتی است. بازار دیر یا زود متوجه این ارزش ذاتی خواهد شد. اما یک تحلیل بنیادی بهدنبال درک سریعتر این موضوع و خرید یا فروش سهم در زمان مناسب است.
تحلیل بنیادی داراییها را با تمرکز بر ارزش های بنیادی شرکت ها تحلیل میکند؛ به این معنی که با نگاه کردن به سود و زیان، بدهیها و دیگر پارامترهای عملکردی شرکتها ارزش کلی شرکت و ارزش هر سهم آن ارزیابی میشود.
تحلیل بنیادی اغلب با بهکارگیری ارزش نسبی داراییهای مختلف به شما کمک میکند به ارزش واقعی سهام شرکتها پی ببرید. برای مثال اگر شرکتی 20 هزارتومان به ازای هر سهم سودآوری دارد، میتوان گفت ارزش سهام این شرکت به نسبت شرکت مشابهی که به ازای هر سهم آن 10 هزارتومان سودآوری دارد دو برابر است. اما باید بدانید که این مثال تنها برداشتی سطحی از نتایج است. درک دقیقتر ارزش یک سهم از طریق تحلیل بنیادی ممکن خواهد بود.
برای تحلیل فاندامنتال سرمایهگذاران ممکن است از داده های مختلفی از جمله درآمد شرکت، سودآوری و نرخ رشد سود سهام استفاده کنند. همچنین فرمولهایی از جمله مدل قیمتگذاری دارایی (CAPM)، جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، ارزش نسبی دارایی و بسیاری از فرمولها و مدلهای دیگر برای کمک به سرمایهگذاران در پیشبینی رفتار بازار قابل استفاده هستند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. این تحلیل بر این ایده استوار است که تغییرات قیمت اغلب از الگوهای خاصی پیروی میکنند. این الگوها با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات قابل درک هستند.
برای نمونه اگر نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در دورهای 50 روزه، از نمودار میانگین متحرک قیمت آن در دورهای طولانیتر، به عنوان مثال 200 روزه، پیشی بگیرد، تحلیلگران تکنیکال ممکن است این موقعیت را فرصتی برای خرید ببینند. بهطور مشابه اگر میانگین متحرک 50 روزه به زیر میانگین متحرک 200 روزه سقوط کند، تحلیلگران تکنیکال آن را هشداری برای فروش تلقی خواهند کرد.
حجم معاملات نیز دیگر عنصر کلیدی در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد.
لازم به ذکر است که تمرکز تحلیل تکنیکال تنها بر قیمت و حجم معاملات است. هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و … پیش از این در قیمت داراییها لحاظ شده اند.
پس تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال بسیار گسترده است. اما کدامیک از آنها اهمیت بیشتری دارد؟ میتوان گفت هرکدام از این تحلیلها طرفداران خاص خود را دارند. اما سرمایهگذاران موفق هر دو را درک کرده و هنگام ارزیابی سرمایهگذاریهایشان از آنها استفاده میکنند.
تحلیل بنیادی بر روندهای مالی بلندمدت شرکتها و عملکرد آنها در مقایسه با رقبایشان تمرکز دارد. اگر شرکتی پول زیادی در میآورد، تحلیل بنیادی افزایش قیمت سهام آن را پیشبینی میکند. اگر شرکت ضرر میدهد تحلیل بنیادی خبر از سقوط ارزش سهام آن خواهد داد. البته جنبههای تکنیکی بسیار بیشتری در پشت پردهی تحلیل بنیادی وجود دارند. اما هسته اصلی ماجرا رسیدن به قیمت هدف بر اساس دادهها و نتایج مالی شرکتهاست.
در مقابل تحلیل تکنیکال بر روندهای اخیر قیمت برای سودآوری کوتاهمدتتر نگاه میکند. تحلیلگران تکنیکال اغلب چندان نگران سودآوری شرکتها در 5 یا 10 سال آینده نیستند. آنها برای رفتار سهام در روزها و هفتههای آتی بیشترین اهمیت را قائلند.
کدام تحلیل برای شما بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال که کدامیک برای شما بهتر است، ابتدا باید اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید. گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید.
تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد کمپانیها تمرکز کنند. همچنین افرادی که تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند.
اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانیست که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند. این روش برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند بسیار کاربردی است.
مروری بر شباهتها و تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال محبوبترین روشهای تحلیل سهام و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هستند.
تحلیل بنیادی روشی بلندمدت است و بر عملکرد شرکتها و گاهی رقبایشان متمرکز است. تحلیل تکنیکال روشی برای سرمایهگذاری کوتاهمدت است و بر روند حرکت قیمتها در بازار تمرکز دارد.
هردو روش بسته به اهداف سرمایهگذاریتان میتوانند مثمرثمر واقع شوند. اما بهطور جدی توصیه میکنیم که همیشه درک مناسبی از ابزارها و روشهایی که از آنها استفاده میکنید داشته باشید.
بهیاد داشته باشید، بازارهای سرمایه میتوانند غیرقابلپیشبینی باشند و تحلیلهای بنیادی و تکنیکال تنها دو ابزار برای هدایت سرمایه گذاریهایمان هستند.
نکات سرمایهگذاری
حال که تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را میدانید، بهتر است نکات زیر را نیز به خاطر بسپارید.
اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) ارز دیجیتال دشوار است! حتی اگر برای مدت کوتاه ترید کرده باشید، میدانید که اشتباه کردن بخشی از بازی است. در واقع، هیچ معاملهگری نمیتواند از ضرر کردن اجتناب کند؛ حتی معاملهگران با تجربه که صرفا مرتکب خطاهای کمتری میشوند. بهترین معاملهگران تحلیل تکنیکال، همیشه ذهنی باز، منطقی و آرام دارند؛ آنها درک خوبی از استراتژیهای معاملاتی داشته و با استفاده از آن به خواندن روند بازار ادامه میدهند.
این همان کاری است که شما برای موفق شدن در تحلیل تکنیکال بازار باید انجام دهید! اگر این مهارتها را در خود توسعه دهید، میتوانید با مدیریت ریسک و تجزیه و تحلیل اشتباهات، بر اساس نقاط قوت خود ترید کنید و به پیشرفت ادامه دهید. همیشه سعی کنید آرام ترین فرد در اتاق باشید، به خصوص زمانی که اوضاع آشفته به نظر می رسد. در این مقاله از ارز تودی قرار است تا شما را با ۷ اشتباه رایج که تریدرهای تازه کار در تحلیل تکنیکال مرتکب میشوند، آشنا کنیم.
۷ اشتباه رایج در تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) یکی از پرکاربردترین روشها برای تحلیل بازارهای مالی است،اساسا میتوان از این تحلیل در هر بازاری، اعم از سهام، فارکس، طلا یا ارزهای دیجیتال استفاده کرد. در حالی که درک مفاهیم اولیه تحلیل تکنیکال نسبتا آسان است، تسلط بر آن کار دشواری خواهد بود. زمانی که در حال یادگیری هر مهارت جدیدی هستید، طبیعی است که در این راه اشتباهات زیادی مرتکب شوید. انجام این اشتباهات بهویژه در هنگام معامله یا سرمایه گذاری میتواند زیانبار باشد.
اگر مراقب نباشید و از اشتباهات خود درس نگیرید، بخش قابل توجهی از سرمایه خود را در بازارهای مالی بهخصوص بازار ارزهای دیجیتال از دست خواهید داد. خوب است که از اشتباهاتتان درس بگیرید، اما بهتر این است که تا حد امکان از وقوع آنها اجتناب کنید. این مقاله شما را با برخی از رایجترین اشتباهات در تحلیل تکنیکال آشنا می کند. اگر به تازگی وارد دنیای معاملهگری شدهاید، بهتر است تا ابتدا با اصول و مفاهیم تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال آشنا شوید. بنابراین، فکر میکنید ۷ اشتباهی که معاملهگران در آنالیز Technical مرتکب می شوند چیست؟
استفاده نکردن از حد ضرر
پیش از شروع، به این نقل قول از معاملهگر کالا، اد سیکوتا (Ed Seykota) توجه کنید:
«هر معامله خوب سه اصل اساسی دارد: جلوگیری از ضرر، جلوگیری از ضرر و جلوگیری از ضرر. اگر بتوانید این سه قانون را رعایت کنید، ممکن است شانسی در معاملات خود داشته باشید.»
اگرچه ممکن است ساده به نظر برسد، اما هنوز بسیاری از افراد از اهمیت این ۳ اصل مهم در زمان انجام معاملات غافل میشوند. حفظ سرمایه در بازارهای معاملاتی و سرمایهگذاری، اصلیترین چیزی که باید همیشه به یاد داشته باشید.
معامله برای اولین بار ممکن است کار ترسناکی باشد، هنگامی که تحلیل گران تکنیکال در ابتدا شروع به کار کردید، بهیاد داشته باشید که اولین قدم برنده شدن نیست، بلکه جلوگیری از باخت است؛ بههمین خاطر بهتر است تا معاملات خود را با پوزیشنهای کوچکتر شروع کنید یا حتی روی سرمایههای واقعی ریسک نکنید. شما حتی میتوانید ترید کردن را قبل از ورود، آزمایش کنید. به عنوان مثال، بخش معاملاتی فیوچر بسیاری از صرافیهای ارز دیجیتال دارای یک شبکه آزمایشی هستند که در آن میتوانید تحلیلهای تکنیکال خود را قبل از انجام معاملات واقعی آزمایش کنید. به این ترتیب، میتوانید سرمایه خود را حفظ کنید و تنها زمانی برای آن ریسک کنید که مطمئن باشید نتایج خوبی خواهید گرفت.
استفاده از حد ضرر یا Stop-Loos عاقلانهترین راه ممکن جلوگیری از از دست دادن سرمایه است. معاملات شما باید یک نقطه ابطال داشته باشد؛ این نقطه جایی است که باید بپذیرید استراتژی معاملاتی شما اشتباه بوده است. اگر این رویکرد در معاملات خود به کار نبرید، احتمالا در بلندمدت عملکرد خوبی نخواهید داشت. یک معامله بد میتواند به پرتفوی شما ضرر بسیاری بزند و ممکن است در نهایت یک کیسه بازنده در دست داشته باشید و امیدوار باشید که بازار بهبود یابد.
ترید کردن بیش از حد
وقتی یک تریدر فعال هستید، این یک اشتباه رایج است که فکر کنید همیشه باید در حال معامله باشید. ترید کردن مستلزم حجم زیادی تحلیل، آرام نشستن و صبورانه منتظر بودن است. در برخی از استراتژیهای معاملاتی، ممکن است برای دریافت یک سیگنال قابل اعتماد برای ورود به بازار، مدت زمانی طولانی صبر کنید. ممکن است برخی از معاملهگران در طول سال کمتر از سه معامله انجام دهند و همچنان بازدهی قابل توجهی داشته باشند. جسی لیورمور (Jesse Livermore)، یکی از معاملهگران روزانه شناختهشده نقل قولی دارد :
«پول با نشستن بهدست میاد نه معاملهگری!»
بنابراین سعی کنید از ترید کردن بیش از حد خودداری کنید؛ چرا که مجبور نیستید برای سود بیشتر سرمایه خود را به خطر بیاندازید. در واقع، در برخی موقعیتهای بازار، انجام هیچ کاری و انتظار فرصتی برای نشان دادن خود، بیشتر سودآور است. به این ترتیب، میتوانید پول خود را ایمن نگه دارید و زمانی که فرصتهای معاملاتی خوب دوباره ایجاد شد، آن را دوباره آماده سرمایهگذاری کنید. این مهم است که به یاد داشته باشید، فرصت همیشه خود را نشان میدهد؛ تنها کاری که باید انجام دهید این است که منتظر آنها باشید.
یک اشتباه مشابه و رایج دیگر، تاکید بر استفاده از بازههای زمانی کوتاه است. تحلیلهایی که در بازههای زمانی بیشتر انجام میشوند عموما قابل اعتمادتر از تحلیلهایی هستند که در بازههای زمانی پایینتر انجام میشوند. به این ترتیب، فریمهای زمانی پایین باعث ایجاد نویز زیادی در بازار میشود و ممکن است شما را وسوسه کند که بیشتر وارد معاملات شوید. در حالی که بسیاری از اسکالپرهای (Scalpers) موفق و معاملهگران سودآور کوتاهمدت وجود دارند، معامله در بازههای زمانی پایینتر معمولاً نسبت ریسک / سود بیشتری را به همراه دارد. به عنوان یک استراتژی معاملاتی پرخطر، مطمئنا برای مبتدیان توصیه نمیشود.
ترید برای جبران خسارت
اغلب دیده میشود که معامله گران تلاش میکنند تا ضرر خود را در اسرع وقت جبران کنند. این به عنوان «معامله انتقامی» شناخته میشود. چه تحلیلگر تکنیکال باشید و چه یک معاملهگر روزانه یا یک معاملهگر نوسانی، باید از انتخابهای احساسی خودداری کنید. وقتی همه چیز به خوبی پیش میرود، یا حتی زمانی که اشتباهات کوچکی مرتکب میشوید، حفظ خونسردی آسان است. اما آیا میتوانید خونسردی خود را هنگامی که اوضاع به طرز وحشتناکی اشتباه پیش میرود حفظ کنید؟ آیا میتوانید به استراتژی معاملاتی خود پایبند باشید حتی اگر دیگران وحشتزده باشند؟ بنابراین احساسات در بازار کریپتو نقش بسیار مهمی دارند.
شایان ذکر است که تحلیل تکنیکال شامل کلمه تحلیل میشود. بدیهی است که این امر مستلزم یک رویکرد روشمند به بازارها است، درست است؟ بنابراین، چرا میخواهید در چنین موقعیتی تصمیمات عجولانه و احساسی بگیرید؟ اگر قصد دارید به یکی از بهترین معامله گران تبدیل شوید، باید بتوانید حتی پس از مرتکب شدن فاحشترین اشتباهات، آرامش خود را حفظ کنید. از قضاوت بر اساس احساسات خودداری کنید و در عوض به سراغ یک رویکرد منطقی و تحلیلی بروید.
یه یاد داشته باشید که معامله احساسی در زمانی که شما ضرر زیادی کردهاید، نه تنها ضرر شما را جبران نمیکند، بلکه ممکن است به آن ضرر بیافزاید. در نتیجه، بعد از ضرر کردن، برخی از معامله گران ممکن است تصمیم بگیرند که برای مدتی اصلا معامله نکنند. این به آنها یک شروع تازه میدهد و به آنها اجازه میدهد تا با یک تحلیل منطقی و درستتر به معامله بازگردند.
اجتناب کردن از تغییر استراتژی
اگر میخواهید یک معاملهگر بزرگ شوید، از تغییر دیدگاه خود نترسید. شرایط بازار ممکن است به طرز چشمگیری تغییر کند، اما بازار نشان داده که به تکامل خود ادامه میدهد. به عنوان یک معاملهگر، این مسئولیت شماست که این تحولات را شناسایی کرده و به آن پاسخ دهید. در یک موقعیت بازار، تاکتیکی که بسیار خوب عمل میکند ممکن است در موقعیت دیگر اصلاً کارایی نداشته باشد. پل تودور جونز تاجر بزرگ در این مورد میگوید:
«من هر روز فرض میکنم هر دیدگاهی که دارم نادرست است.»
ایدهی خوبی است که سعی کنید طرف مقابل استدلالهای خود را ببینید تا ایرادات آنها را شناسایی کنید. در نتیجه پایاننامهها و قضاوتهای شما در سرمایهگذاری دقیقتر خواهد بود. جنبهی دیگری که باید در نظر گرفت تعصب است؛ تعصبهای الکی میتوانند تأثیر قابل توجهی بر تصمیمگیری شما داشته باشند. تعصب، قضاوت شما را مبهم کنند و تنوع گزینههایی را که میتوانید بررسی کنید محدود کنند. اطمینان حاصل کنید که تعصبی را که ممکن است بر استراتژیهای معاملاتی شما تأثیر بگذارد را درک کنید تا بهتر بتوانید اثرات آنها را کاهش دهید.
نادیده گرفتن شرایط بد بازار
بعضی اوقات مواردی پیش میآید که توانایی پیشبینی و تحلیل تکنیکال را از بین میبرد. اینها میتواند شامل رخداد قو سیاه (Black Swan Event) یا انواع دیگر موقعیتهای نامتعادل بازار باشد که توسط احساسات و روانشناسی تودهای تحریک میشود. در نهایت، بازارها توسط عرضه و تقاضا هدایت میشوند و ممکن است در برخی مواقع به شدت دچار سوگیری شدیدی شوند.
شاخص قدرت نسبی (RSI) را در نظر بگیرید که یک شاخص تکانهای است. به طور کلی، اگر مقدار آن کمتر از ۳۰ باشد، دارایی نمودار شده بیش از حد فروخته میشود. آیا این نشان میدهد که وقتی RSI به زیر ۳۰ میرسد، یک سیگنال برای خرید است؟ قطعا نه! این به سادگی نشان میدهد که حرکت بازار در حال حاضر مثبت است. به بیان دیگر، RSI کمتر از ۳۰ به این معناست که فروشندگان قدرتمندتر از خریداران هستند.
در شرایط غیر عادی بازار، RSI میتواند به مقادیر بسیار بالایی برسد. ممکن است به طور بالقوه تک رقمی شود و به کمترین مقدار قابل تصور (صفر) نزدیک شود. قضاوت فقط بر اساس تجهیزات تکنولوژیکی که به خوانشهای شدید میرسد ممکن است برای شما هزینه زیادی داشته باشد. این به ویژه در موقعیتهای قو سیاه، زمانی که تفسیر فعالیت بازار بسیار دشوار است، صادق است. در چنین لحظاتی، هیچ ابزار تحلیلی نمیتواند جلوی حرکت بازارها را در یک جهت یا جهت دیگر بگیرد. به همین دلیل است که تجزیه و تحلیل معیارهای مختلف به جای تکیه بر یک ابزار بسیار مهم است.
تحلیل تکنیکال بازی احتمالات است
تحلیل تکنیکال، بازی احتمالات است. این بدان معنی است که مهم نیست از چه تکنیکی برای ساختن استراتژی خود استفاده میکنید، بازار هرگز دقیقا همانطور که پیشبینی میکنید عمل نمیکند. مطالعهی شما ممکن است نشان دهد که بازار با احتمال زیاد بالا یا پایین خواهد رفت، اما تضمینی در رخ دادن این اتفاق نیست.
پس در زمانی که تکنیکهای معاملاتی خود را مرور میکنید به یاد داشته باشید که نباید از بازار انتظار داشته باشد تحلیل شما را دنبال کند. اگر این کار را انجام دهید، به احتمال زیاد در یک رویداد زیادهروی کرده، بیش از حد شرطبندی میکنیدو خود را در خطر ضرر مالی بزرگ قرار میدهد.
پیروی کورکورانه از سایر تریدرها
تمرین، مهمترین اصل برای مسلط شدن در هر مهارتی است. این مورد زمانی که صحبت از معامله در بازارهای مالی میشود، بیشتر صادق است. در واقع، تغییر شرایط بازار به آن نیاز دارد. پیروی از تحلیلگران ماهر و معامله گران یکی از بهترین روشها برای یادگیری است. اگرچه برای بهتر شدن، باید ابتدا استعدادهای خود را شناسایی کرده و آن را شکوفا کنید. این همان چیزی است که ما از آن به عنوان مزیت شما یاد میکنیم، یا چیزی است که شما را به عنوان یک معاملهگر متمایز میکند.
اگر در مورد تحلیلگران حرفهای اطلاعاتی خوانده باشید، میدانید که هر یک از آنها روشهای معاملاتی منحصر به فردی دارند. در واقع، تکنیکی که برای یک معاملهگر فوقالعاده کار میکند، ممکن است برای دیگری کاملا غیر قابل اجرا باشد. راههای زیادی برای بهرهمندی از بازار وجود دارد. اکنون تنها کاری که باید انجام دهید این است که بفهمید کدام یک با شخصیت و سبک معاملاتی شما مطابقت دارد.
ممکن است تا به حال با پیروی از یک تریدر دیگر سودهای زیادی کرده باشید. با این حال، پیروی کورکورانه از سایر معاملهگران بدون درک شرایط زیربنایی، تقریبا مطمئنا در بلندمدت زیانآور خواهند بود. البته این حرف را به معنی گوش نکردن به دیگران تلقی نکنید. تنها چیزی که مهم است این است که بدانید نباید بدون بررسی کرد از صحبتهای تریدرهای دیگر حتی معروفترین و ماهرترین آنها معاملهای را شروع کنید.
کلام آخر
ما برخی از رایجترین اشتباهاتی را که افراد هنگام استفاده از تحلیل تکنیکال مرتکب میشوند، بررسی کردیم. به یاد داشته باشید که ترید کردن ساده نیست و معمولا بهتر است با یک چشم انداز بلند مدت آن را امتحان کنید. فراموش نکنید که هر تریدر موفقی قبلا برای رسیدن به موفقیت، این راه را طی کرده است. تنظیم دقیق تاکتیکهای معاملاتی و یادگیری نحوه ارائه ایدههای معاملاتی، تلاش زیادی میطلبد.
تحلیل تکنیکال چیست و چه مزایایی نسبت به تحلیل بنیادی دارد؟
حتما درباره تحلیل نمودارهای قیمت یا به اصطلاح تحلیل تکنیکال چیزهایی شنیدهاید. در این مطلب قصد داریم در مورد این نوع تحلیل، مطالب جامعتری ارائه کنیم و مزایای آن را نیز بررسی نماییم. اگر بخواهیم تعریف تحلیل تکنیکال (یا تکنیکی) را در یک جمله و بصورت خلاصه بگوییم، تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیشبینی آینده روند قیمتها میباشد.
رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل میباشند. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند.
سه مبحث ابتدایی به عنوان پایه های مباحث منطقی تحلیل تکنیکال به شرح ذیل میباشند :
1ـ همه چیز در قیمت لحاظ شده است .
2ـ قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند .
3ـ تاریخ تکرار می شود .
1 – همه چیز در قیمت لحاظ شده است
شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهودهای باشد.
یک تحلیلگر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
برای اثبات عدم صحت این ادعا (که برخی تحلیلگرها نیز به آن مغرور هستند)، زمان زیادی صرف شده و نتیجه ای حاصل نشده است. همه تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.
چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت. این تغییرات پایه و اساس تمام پیش بینیهای اقتصادی و بنیادی میباشد. برداشت تکنسینها از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و علل فاندامتنالی تأثیر خود را گذاشته باشند و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شدهاند.
پس در این مبحث ما به این نتیجه میرسیم که یک تحلیلگر تکنیکال نیز به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.
قریب به اتفاق تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر می دهد برآیند تغییرات فاندامنتال و مربوط به اقتصاد بازار می باشد و همین نیرو بر قیمت ها تأثیر می گذارد. نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند.
این یک قانون است که تحلیلگر تکنیکال به هیچ وجه به دنبال یافتن دلیل تغییر جهت قیمتها نیست. بیشتر اوقات در آغاز یک روند و یا در نقطه تغییر جهت قیمت از افزایش به کاهش و یا برعکس هیچ کس به طور قطع دلیل این تغییر جهت را نمی داند. (در واقع برای تحلیلگر تکنیکال مهم نیست که چیست و فقط بر قیمت و حجم تمرکز دارد) تحلیلگر تکنیکال به سادگی و با استفاده از الگوها می تواند این تغییر را به موقع شناسایی کند و پایداری آن را بسنجد.
باید در خاطر داشت، مادامی که یک تحلیلگر تکنیکی بر این عقیده باقی بماند که همه چیز در قیمت لحاظ شده است موفق خواهد شد که از بسیاری از افراد باتجربه بازار (که از این ابزار استفاده نمیکنند) سود بیشتری کسب کند.
پذیرش جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» به عنوان اولین قدم مساوی است با پذیرش اهمیت بررسی قیمت.
یک تحلیلگر لزوماً نیاز نیست از بازار باهوشتر باشد و یا قادر باشد که پیش بینیهای متحیرانهای درباره تغییرات قیمت انجام دهد. با استفاده از بررسی روند قیمت به کمک ابزارهای تکنیکی مختلف مانند اندیکاتورها، یک تحلیل گر تکنیکال میتواند بهترین زمان برای خرید و فروش سهم را تشخیص دهد و انتخاب کند.
2 – قیمت ها براساس روندها حرکت میکنند
ضروری است تحلیل گران تکنیکال که این مفهوم را بپذیریم که قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند. در اینجا نیز تا زمانی که به باور این اصل نرسیده باشیم تلاش برای یادگیری تحلیل تکنیکال بیفایده است .
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمتهای آتی، روند آینده را مشخص کنند.
نظریه ثابت شدهای نیز وجود دارد که میگوید قیمتها بر اساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمتها به روند فعلی خود را ادامه میدهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت، آنها را متوقف کند.
این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیلگران تکنیکال میباشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تأثیر نگذاشته جهت خود را حفظ میکنند.
3 – تاریخ تکرار میشود
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسانها میباشد .
به عنوان مثال الگوهای نمودارهایی که چندسال پیش ترسیم شدهاند دقیقاً منعکس کننده تأثیر مسائل آن دوره از نظر روانشناسی در روند قیمتها هستند.
نمودارها به وضوح روانشناسی بازار را آشکار می کنند. از زمانی که الگوها به خوبی در گذشته عمل کردهاند فرض شده که در آینده نیز به همان خوبی جوابگو خواهند بود. پایه و اساس آنها اصول روانشناسی است که این امر باعث میشود که آنها را به عنوان اصل ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم.
بیان دیگری از این موضوع این است که بگوییم : تاریخ تکرار می شود و این کلیدی است برای پیش بینی آینده از طریق تحلیل گذشته و یا اینکه بگوییم آینده چیزی نیست جز تکرار گذشته …
مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟
مزیت اول- انعطافپذیری و سازگاری با همه بازارها
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.
چارتیست به راحتی میتواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورتهای مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمیتوانند از جایی که هستند دور شوند.
به طور مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، میتوانید هرزمان که خواستید بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیلگر بنیادی باید ابتدا صورتهای مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید. تحلیلگر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست میدهد ولی این تحلیلگر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با ابزاری سریع و انعطافپذیر مانند تحلیل تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.
مزیت دوم- قابل استفاده برای بازههای زمانی مختلف
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازههای زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معاملهگران روزانه چه معاملهگران چند روزه و کوتاهمدت و چه خریداران میانمدت و چه افرادی که در بازههای زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش میباشند، میتوانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمیشود و این سلیقه و روش کار معاملهگر میباشد که در چه بازهای به تحلیل بپردازد.
تحلیلگر تکنیکی با تعیین بازه زمانی موردنظرش این را مشخص میکند که قصد پیشبینی برای چه مدت زمانی را دارد. این عقیده که برخی از افراد میگویند تحلیل تکنیکال صرفاً در بازههای زمانی کوتاهمدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.
این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاهمدت هستند در واقع تحلیلگر تکنیکال برای پیشبینی بازههای زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده میکند و به دلیل همین تکنیکها میباشد که این نوع تحلیل را تکنیکال می نامند.
مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام
همان طور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر میگذارد و باعث میشود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند. یک تحلیلگر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت سهام بررسی میکند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیلگر فاندامنتال به وسیله آن نشان میدهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعاً با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیلگر فاندامنتال میگوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و برعکس.
هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیشبینی اینکه قیمتها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد میپردازند. یک تحلیل فاندامنتال علتهای تغییر قیمت را بررسی میکند حال آنکه یک تحلیلگر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش میکشاند. تحلیلگر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علتها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیلگر فاندامنتال همواره به علتها و دلایل تغییر قیمت میپردازد.
بیشتر معاملهگران خود را در یکی از دو دسته تحلیلگران فاندامنتال و یا تکنیکال طبقهبندی میکنند. در حقیقت این دو دسته نقاط مشترک زیادی دارند. خیلی از تحلیلگران فاندامنتال سعی دارند مقدماتی از تکنیکال را فرابگیرند و همین طور بسیاری از تحلیلگران تکنیکی نیز تلاش میکنند حداقل اطلاعاتی از مسائل فاندامنتال داشته باشند.
مشکل اصلی اینجاست که خیلی از اوقات علتها و نمودارها با یکدیگر درگیر هستند. در بیشتر مواقع در ابتدای حرکتهای مهم بازار، یک تحلیل گر فاندامنتال نمی تواند تعریف درستی برای تغییرات بازار ارایه دهد. در چنین لحظات بحرانی است که هر دو تحلیلگر تفاوتهای زیادی را در برداشتهایشان و روند قیمت مشاهده میکنند و اغلب نیز همزمان با هم دلیل تغییرات را درک میکنند ولی گاهاً برای انجام هر گونه عکس العمل خیلی دیر شده است.
این اختلافات ظاهری را شاید بتوان اینگونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل پایهای جدیدی میشود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث میشود تا تحلیلگر فاندامنتال و فاکتورهای سنجش او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای این تغییرات پیدا کند. در حالی که دلایل پایهای قبلاً تأثیر خود را بر قیمت گذاشتهاند و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمتها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایهای جدید هستند. خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلاً هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده است و به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملاً در مسیرش قرار گرفته است.
بعد از مدتی تحلیلگر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات را در نمودارها درک میکند و میخواند. یک تحلیل گر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد عمومی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت میبرد. او میداند که معاملهگران بازار به زودی با اطلاعات جدیدی که همان دلایل فاندامنتال جدید میباشد مواجه میشوند و شاید تنها او باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.
در تأیید تحلیل تکنیکال میتوان به وضوح دید که اعتقاد یک تحلیلگر تکنیکال به تحلیلهایش به مراتب بیشتر از یک تحلیلگر فاندامنتال میباشد. اگر یک معاملهگر مجبور باشد یکی از این دو را به عنوان روش کار انتخاب کند منطق میگوید که با تحلیل تکنیکال امکان رسیدن به موفقیتش بیشتر است. برای آنکه تحلیل تکنیکال در حقیقت تأثیر عوامل فاندامنتال را بررسی میکند و چون همیشه تأثیر فاندامنتال در روی قیمت لحاظ شده، به طور حتم بررسی فاندامنتال کاری غیرضروری است.
در واقع بررسی نمودار، میانبری است به بررسی عوامل فاندامنتال. ولی حالت عکس آن ممکن نیست. این امکان وجوددارد که بتوان در یک بازار مالی صرفاً با دانش تکنیکال خرید و فروش انجام داد ولی تقریباً بعید به نظر میآید که شخصی بتواند صرفاً بر اساس مسائلی فاندامنتالی و عدم بررسی قسمت تکنیکی بازار، خرید و فروش خیلی موفقی انجام دهد.
حتما در بورس تهران مشاهده کردهاید که گاهی اوقات بیشتر معاملهگران از گروهی خاصی به گروهی دیگر سوئیچ میکنند و اصطلاحا نقدینگی تحلیل گران تکنیکال به سمت گروهی دیگر هدایت میشود. حال در این وضعیت آیا تحلیلگر بنیادی میتواند به سرعت در گروه پیشرو بازار وارد شود؟ مسلم است که خیر، چون تحلیل بنیادی غیر از اینکه به اطلاعات زیادی در زمینه صنعت مربوطه، حسابداری و بررسی صورتهای مالی و… نیاز دارد، بسیار وقتگیرتر از تحلیل تکنیکال نیز میباشد.
ولی برای تحلیلگر تکنیکال هیچ فرقی نمیکند سهامی که میخواهد وارد آن شود در چه صنعتی قرار دارد. تحلیلگر تکنیکال فقط به نمودار قیمت توجه میکند و با استفاده از دانش نوینی که در اختیار دارد، در زمان بسیار کمتری سهم برتر گروه پیشرو را شناسایی میکند و وارد آن میشود.
با یادگیری تحلیل تکنیکال میتوانید هرزمان که خواستید بر فرض مثال بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیلگر بنیادی باید ابتدا صورتهای مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید.
تحلیلگر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست میدهد ولی این تحلیلگر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با علمی سریع و انعطافپذیر مانند تحلیل تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.
چگونه تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود: