تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟

در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟
تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال یک سهم یا یک محصول ، در واقع برسی ارزش ذاتی آن سهم و یا محصول میباشد . یک تحلیلگر بنیادی پس از انجام تحلیل بنیادی روی یک سهم میتواند تشخیص دهد ارزش ذاتی آن سهم ( بر اساس دارایی ها و میزان سود عملیاتی و فاکتور های دیگر ) چقدر است و پس از محاسبه ی این عدد و مقایسه ی آن با ارزش بازاری آن سهم به این نتیجه خواهد رسید که آیا آن سهم برای ورود مناسب میباشد یا خیر .
البته تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بدون تحلیل تکنیکال نمیتواند ابزاری برای ترید کردن در فارکس یا حتی بورس باشد و فقط در کنار تحلیل تکنیکال میتواند نقش موثری را در موفقیت معاملات یک تریدر ایفا نماید .
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در بورس و فارکس :
ماهیت تحلیل بنیادی فارکس با ماهیت تحلیل بنیادی بورس اوراق بهادار ایران بسیار متفاوت میباشد چراکه در بورس فقط سهام شرکتها خرید و فروش میشود ولی در فارکس اکثر معامله گران خود را روی معامله روی جفت ارز ها متمرکز میکنند . بررسی بنیادی جفت ارزها به معنای بررسی ارزش ذاتی یک ارز نسبت به یک ارز دیگر کاری بسیار دشوار و حتی برای بسیاری از تحلیلگران غیر ممکن میباشد و اصولا در بحث تحلیل بنیادی فارکس این موضوع مطرح نمیباشد .
در این آموزش تصویری تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در فارکس ، شما با سایتهای اطلاع رسانی خبری و تقویم اقتصادی در بازار فارکس آشنا خواهید شد که رویدادهای اقتصادی دنیا را با مشخص نمودن شدت تاثیر آن بر روی یک ارز یا یک محصول ، همزمان با وقوع ، اطلاع رسانی میکنند و همین موضوع باعث میشود که شما به راحتی از جریان تحولات بنیادی فارکس مطلع شده و فاکتور تحلیل بنیادی یا فاندامنتال را نیز در معاملات خود لحاظ نمایید.
سرفصل های آموزش تحلیل بنیادی در فارکس :
در این بخش مواردی همچون آشنایی با منابع خبری اقتصادی و سایتهای معتبر اقتصادی ، آشنایی با تقویم اقتصادی فارکس و همینطور روش تنظیم زمان سایت های اقتصادی با زمان کشورمان ایران آموزش داده خواهد شد .
جهت مطالعه محتوای کل دوره ( 12 قسمت ) و دانلود آن میتوانید به این صفحه مراجعه نمایید .
جهت مشاهده آموزشهای تحلیل تکنیکال به صورت رایگان ، کانال (( آموزه های مالی رضا گلشاهیان )) را در یوتیوب سابسکرایب نموده و در قسمت آموزش تحلیل تکنیکال میتوانید کلیه فیلم های آموزشی ایشان را مشاهده نمایید.
بازار فارکس و انواع تحلیل مؤثر در آن/ تحلیل تکنیکال یا اخبار؛ مسئله این است؟
کارشناس بازارهای مالی درباره نحوه تحلیل در بازار فارکس توضیحاتی را ارائه کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از تحلیل بازار؛ کارشناس بازارهای مالی درباره نحوه تحلیل در بازار فارکس توضیحاتی را ارائه کرد.
در گفتگوی تفصیلی با آسو اشنویی معامله گر و تحلیلگر بازار فارکس و انس جهانی به ویژگی ترید پرداختیم:
*یک تریدر موفق در بازار فارکس باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
ابتدا باید بررسی کرد که بازار فارکس چیست. بازار فارکس، بزرگترین بازار مالی نیاست و همانگونه که از نام آن پیداست، بزرگان سرمایه دنیا در آن حضور دارند و به همین دلیل، ترید کردن و افزایش سرمایه در آن سخت است و همین مسئله سبب شده است بالای ۹۰ درصد افرادی که وارد بازار مالی سنگینی میشوند، متضرر باشند و درصد خیلی کمی بعد از چندین سال، سرمایه اصلی خود را خارج کنند بنابراین، اینکه یک تریدر و یا یک تحلیلگر میخواهد در این بازار باشد، باید چند اصل را داشته باشد.
تحلیلگری کمی سادهتر از تریدر بودن است چراکه وی مطالب را بررسی و ارائه میکند، ولی در نهایت، کسی که در این بازار استرس میکشد و هیجانات را در آن حس میکند و میتواند متضرر باشد، یک معاملهگر است. ما باید در بازار فارکس که مانند همه بازارهای کوچک شده دیگر است، حساستر و وسواسگونهتر نگاه کنیم. برخی از معاملهگران ادعا میکنند که با تحلیلهای تکنیکال و بنیادی سود خوبی به دست میآورند، اما این ادعا درست نیست. قبل از هر چیزی، معاملهگران باید تحلیل تکنیکال را به خوبی بلد باشند، در کنار آن مدیریت سرمایه و روانشناسی بازار را فرا بگیرند. این سه اصل، «لبه» نامیده میشوند و اگر آنها را با دایرههایی رسم کنیم که فضای مشترکی با یکدیگر داشته باشند، فضای مشترک بین این سه دایره، همان لبه معاملاتی است.
بین این سه اصل تحلیل تکنیکال بسیار مهم است چراکه شما با توجه به این نوع تحلیل میتوانید نقاط مورد نظر برای خرید و فروش را به دست آورید گرچه این کار به آسانی گفتن آن نیست و بسیار سخت است. حتما همه ما شنیدهایم که هر فردی که در این بازار بوده و یا در آن کار کرده است، واژه مدیریت سرمایه را شنیده است، اما به صورت ریز اگر بخواهیم در این باره حرف بزنیم، مدیریت سرمایه شامل چند بخش میشود که یکی از آنها شامل استراتژی معاملاتی میشود؛ اینکه ما بخواهیم با چه روش معاملاتی وارد یک معامله شویم، چگونه حجم معاملاتی خود را تعیین کنیم، حد ضررمان را کجا بگذاریم و . ، ما باید برای همه این مسائل یک سیستم معاملاتی تعیین کنیم و سیستم معاملاتی ما تحلیل تکنیکال است که سرمایهگذاران با توجه به آن سیستمی که قصد دارند در آن ترید کنند، آن را مورد آزمایش قرار دهند و این آزمایش به تریدرها خواهد گفت که این سیستم آیا آنها را متضرر خواهد کرد یا سود برای آنها رقم خواهد زد. این آزمایش تعداد معامله متضرر شده پشت سر هم، تعداد معاملات سودده، ریسکهای هفتهای و دیگر موارد را نشان خواهد داد.
نکته حائز اهمیت این است که برای هر سیستمی تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ مشکلاتی پیش خواهد آمد و سیستم در مقطعی از بازار برای سرمایهگذاران ضرر به همراه خواهد داشت. اگر کسی که سیستم را پایهریزی کرده است، میتواند آن سیستم سرمایهگذاری را تغییرات کوچکی دهد که به موفقیت وی کمک کند.
*به نظر شما بهترین استراتژی سرمایهگذاری در بازار فارکس چیست؟
ما هیچوقت نمیتوانیم بگوییم که یک استراتژی سرمایهگذاری بهترین روش است. یک تحلیلگر خوب، تحلیلگری است که نسبت به بیشترین سیستمهای معاملاتی و استراتژیهای سرمایهگذاری آگاه باشد. به عنوان مثال، ما میتوانیم از پرایس اکشن استفاده کنیم، اما پرایساکشن هیچ سیگنالی برای سرمایهگذاری ندارد یا در کنار آن از روش الیوت استفاده میکنیم و باز هم میبینیم پاسخی نمیبینیم بنابراین، از اندیکاتورها استفاده میکنیم. اندیکاتورها هم به دروغهای بازار مشهور هستند چراکه اگر تحلیلگر یا تریدر هوشیار نباشد، این اندیکاتورها میتوانند فریبشان بدهند بنابراین، نمیتوان گفت بهترین سیستم، یک سیستم منحصر به فرد است.
بنا بر تجربه شخصی خودم که بیشترین سیستمها را امتحان کردهام، میتوانم بگویم که اندیکاتور ایچیموتو میتواند به سرمایهگذارانی که صرفا تکنیکالیست هستند، کمک کند. نکته مهمی که وجود دارد این است که ۹۰ درصد تحلیلگران داخلی حالت استاندارد چارت را بلد نیستند و نمیتوانند مقیاس درست را به دست آورند و نکتهای که در استفاده از الگوها بسیار مهم است، حالت استاندارد چارت است.
*منظورتان از حالت استاندارد چیست؟
نموداری که ما از آن در معاملات فارکس استفاده میکنیم، زوم و آنزوم میشود که کشیدگی دارد و در همه این موارد، میتوان یک الگو را به دست آورد و متأسفانه، بیشتر تحلیلگران آن چیزی را که در چارت معاملاتی میخواهند میبینند؛ نه آن چیزی که واقعا چارت نشان میدهد چراکه نمیتوانند حالت استاندارد چارت را به دست آورند. این حالت استاندارد از فرمولهای ریاضی به دست میآید. اگر بخواهم شخصی چارت معاملات فارکس را از نظر تکنیکال بررسی کنم، تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ از روش ایچیموکو استفاده میکنم که از زمان یک ثانیه تا هفتگی پاسخگوی تحلیل از بازار فارکس است.
*ترکیب ایچیموکو با کدام استراتژی بیشتر جوابگوست؟
ترکیب ایچیموکو با پرایس اکشن، ترکیب خوبی است که همراه با آن باید واگراییها مورد استفاده قرار گیرد مانند واگرایی مخفی که حالت بازگشتی دارد. روشهای زیادی وجود دارد که هر کسی میتواند با روحیات خود از آنها استفاده کند و در این میان، برخی از معاملهگران در بازار هستند که مدام علاقه به خرید و فروش هستند، اما برخی هم منتظر یک پوزیشن خوب هستند تا به جای سود یک و دو دلاری، به دنبال سودهای کلان هستند که ایچیموکو میتواند تمامی این سود و زیانها را پوشش دهد.
جیمز سیمونز، یکی از ریاضیدانان برجسته هاروارد به این نتیجه رسیده است که ریاضیات میتواند در این مدل معاملات کمک کند و دریافت که با تابعسازی و مشتقگیری و همچنین، زیرمجموعهها میتوان این کار را انجام داد که بهتر از تحلیل تکنیکال بتواند جوابگو باشد، اما ممکن است چندین روز و یا حتی چندین ماه صبر کرد تا یک سود چشمگیر از این روش به دست آورد.
*آیا نئوویوها بهترین ابزاری است که میتوان این روزها از آن استفاده کرد؟
هر کسی که ادعای بهترین بودن یک ابزار را در معاملات میکند، ممکن است نشانگر این باشد که چیزی از آن نمیداند زیرا اگر کسی به بازار واقف باشد، میداند که هیچ بهترینی وجود ندارد و این ابزار میتواند برای یک نفر بهترین باشد؛ نه برای دیگران.
*آیا حجم پول استفاده شده در انس بیشتر از سایر دیگر جفتارزهاست؟
این مقوله هم به سیستمها مربوط است که آزمایشهای پشتیبانی میتواند تعیین کند که آینده میتواند تا چه میزان شبیه به آن آزمایش باشد. وقتی جفتارزها نوسان میدهند، سود و زیان کمتری دارند و وقتی نوسان دارد، یک تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ پیپ نوسان این جفتارز نسبت به انس سود و ضرر کمتری دارد و به همین دلیل، نمیتوان گفت که برای معامله حتما باید n دلار داشت چراکه همه این مسائل به میزان سود و ضرر آن بازمیگردد.
مشکلی که پولهای کوچک دارند، این است که راحتتر کال میشوند و ترید با آنها سختتر است. چون سودهای این نوع پولها کم است، معاملهگر وسوسه میشود تا بیشتر ریسک کند و نتواند سرمایه خود را مدیریت کند و ریسک بیشتر با از دست دادن پول برابر است. ۹۰ درصد مواقع پول بیشتری از معاملهگران گرفته میشود، اما گاهی اوقات میتوان ریسک را بالا برد.
وقتی یک سیستم موجود است که دراو داون آن عدد بزرگی نیست، و تعداد معاملاتی که ضررده میشوند به صورت متوالی زیاد نیست، در این مواقع میتوانیم ریسک را بالا ببریم و همیشه به این صورت نیست که ریسک بالاتر منجر به ضرر بیشتر تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ شود.
*راهکار شما برای افرادی که ضرر آنها بیشتر از سودشان است، چیست؟
وقتی ما وارد یک ترید میشویم، سه گزینه داریم که حتما باید رعایت شوند: حد ضرر، حد سود و حد زمانی. وقتی شما وارد یک ترید میشوید، با توجه به ریسک و ریواردی که در نظر گرفتهاید، تصمیمگیری کنید. به عنوان مثال وقتی انس را با هزار و ۸۰۰ دلار خریداری میکنید، برای چه عددی آن را خریداری میکنید و حد ضرر آن چه عددی است؟ به عنوان مثال حد سود آن را هزار و ۸۰۲ میگذاریم وحد ضرر آن را هزار و ۷۹۹ میگذاریم. زمانی که این ترید به میزان ضرر در نظر گرفته رسید، شما باید از آن خارج شوید. حد ضرر مهمترین دوست یک تریدر است و اگر این دوست را در بازار نداشته باشیم، نابود خواهیم شد.
معاملهگران قرار نیست بعد از یک ضرر با بازار فارکس خداحافظی کنند و به معامله خواهند پرداخت بنابراین، صبر کردن برای جبران شدن ضرر جایز نیست. البته، هیچ تریدی به ترید دیگر ربطی ندارد و نمیتوان هر ضرر را با تریدهای بعدی جبران کرد. میزان سود ما در آینده برآیندی است که به دست میآوریم.
*کسانی که با پول کم وارد بازار فارکس میشوند، تا چند دلار ضرر با مشکل مواجه نخواهند شد؟
وقتی ما وارد یک میزان ریسک میشویم، میزان ریسک و ریوارد در نظر گرفته شده را برای تعداد معاملاتی مشخص در نظر میگیریم. وقتی ما این کار را میکنیم، یکی از مزایای آن این است که میزان مشخصی سرمایه گذاشتهایم و قرار نیست بیشتر از آن میزان ضرر کنیم و مزیت بعدی آن این است که ما مدیریت سرمایه درستی برای بازدهی داشتهایم. این مدیریت سرمایه سبب میشود سرمایهگذاران در هر معامله ریسک خود را خیلی پایین بیاورند و اگر آن معامله ضرر داشت، در معامله بعدی میتوان آن ضرر را جبران کرد.
به عنوان مثال، ما ۵۰ دلار را در ۲۰ معامله تقسیم میکنیم که در هر معامله حدود ۲.۵ دلار ضرر میکنیم بنابراین برای جبران ضررها تقریبا باید ۳.۵ دلار سود کنیم و زمانی که نزدیک به حد ضرر هستیم، میتوانیم حجم بیشتری را بگذاریمف اما وقتی ۲.۵ دلار با حد ضرر فاصله داریم، نمیتوانیم کاری از پیش ببریم یعنی یک واحد را میتوان معامله کرد، اما هنگامی که فاصله با حد ضرر بسیار کم است، تعداد واحدهای بیشتری میتوان معامله کرد. در این روش حد ضرر مشخص است و معاملهگر با توجه به فاصلهای که تا حد ضرر دارد، میتواند حجم را مچ کرد.
*آیا باید بعد از اینکه دقیقا به حد ضرر رسیدیم، معاملات خود را ببندیم؟
در اینجا توصیه به بستن معاملات نمیشود چون هم حد ضرر و هم حد سود داریم، وقتی به تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ عنوان مثال حد ضرر من نیم دلار و حد سود من یک یا سه دلار است، ترجیح میدهم حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد تریدم را ببندم ۲۰ درصد باقی برای حد سود باقی بماند و ایرادی ندارد.
*یک نوع استراتژی وجود دارد که در کف و سقفهای قله خرید و فروش میکند و در این استراتژی بالای خط روند کیجون و تنکان قرار بگیرد. آیا در این روش بازار صعودی میشود؟
اگر روند بالای تنکان و یا بالای چیکو قرار بگیرد، صعودی میشود اما این استراتژی برای تشخیص روند استفاده میشود و نمیتوان از آن سیگنال گرفت. برای تشخیص سیگنال در اندیکاتور ایچیموکو راههای دیگری وجود دارد.
*چند راه از راههای دریافت سیگنال توسط اندیکاتور ایچیموکو چیست؟
وقتی بتوان تشخیص داد که ارزها در این روش به کدام سمت حرکت میکند، میتوان سیگنالهای به موقع دریافت کرد.
همه اندیکاتورها با کندلها حرکت میکنند و پرایس اکشن هم یک نوع بررسی قیمتی است؛ به عبارت دیگر، همه چیز با قیمت پیشبینی میشود چراکه همه چیز در قیمتها خلاصه میشود پس تنها دانستن قیمت کافی است، اما اندیکاتورها بررسی را برای ما راحتتر میکنند و اندیکاتورها میتوانند مشخص کنند که یک سهم قرار است به کجا حرکت کند. داو هم گفته است قیمتها تا زمانی که اخطار قطعی برگشت دریافت نکنند، به مسیر خودشان ادامه میدهند و با توجه به همین اصل، ما دنبال اخطارها در بازار هستیم.
*به نظر ترکیب خط روند کانال در ایچیموکو و پرایس اکشن ترکیب خوبی است؟
خط روند مهمترین جزو تحلیل است که نشاندهنده روند است.
*برای خرید و فروش آبشده جهانی راهکارها چیست؟
آبشده طلای عیار ۱۷ یا ۷۰۵ است که مختص ایران است و بین خود طلافروشان مرسوم است و چند سالی است که مردم عادی هم وارد این بازار شدهاند و آن را به عنوان پسانداز و یا سرمایه، معامله میکنند. اخیرا، این مسئله هم قانونی شده است و هر کسی میتواند آبشده طلا را خرید و فروش کند. به تازگی خبرهایی منتشر شده است که به طلافروشان اجازه داده میشود تا این کالا از طریق سایتهای اینترنتی در دسترس افراد قرار گیرد، اما کسی که این کار را انجام میدهد، طلا را برای ترید کردن معامله میکند؛ نه به منظور سرمایهگذاری.
*قیمت طلای داخلی را در سالهای آینده چگونه پیشبینی میکنید؟
بهتر است طلای داخلی را پیشبینی نکنیم چراکه این کالا متأثر از برخی فعالیتهای سیاسی است که در حال حاضر هم قرار نیست پایینتر بیاید. طلای داخلی ما دو عامل دارد که یکی دلار و دیگری انس طلای جهانی است، اما انس جهانی کمی متفاوت است و میتواند سقف قبلی خودش را بزند و از جهتی کف ۵۴۰ را دارد که در سالهای آینده میتواند به میزان زیادی رشد قیمت داشته باشد و تا ۲ هزار و ۵۰۰ دلار و تا ۴ هزار دلار میتواند صعود داشته باشد.
*طلای جهانی بیشتر تابع چه مسائلی است؟
طلای جهانی بیشتر تابع اقتصاد آمریکاست چون بزرگترین حامی آن بانک فدرال رزرو آمریکاست؛ البته، این کالا تابع بسیاری مسائل دیگر از جمله جنگ نیز هست چراکه یک کالای امن محسوب میشود و اوضاع جهانی اگر به سمتی کشیده شود که جنگی در آن اتفاق بیفتد و یا باعث شیوع بیماری جدیدی باشد، میتواند قیمت انس را تا حد زیادی بالا ببرد.
*تفاوت تحلیل فاندامنتال و اخبار چیست؟
تحلیل فاندامنتال، تحلیل بنیادی است، اما اخبار متفاوت است. اخبار همیشه روی همه بازارها تأثیر میگذارند و اگر کسی بتواند اخبار را پیشبینی کند، میتواند از اخبار هم استفاده کند، اما اگر ما به سرعت قبلی خودمان بازگردیم بازار بازاری است که بزرگان جهان در آن حضور دارند و ای بزرگان بازار قبل از اینکه اخبار منتشر شوند، معامله خود را انجام میدهند. به نظر من، تحلیلگری که به اخبار توجهی نداشته باشد و از سه عامل حد سود، حد ضرر و حد زمانی را انظیم کند، در زمان پخش اخبار هم ضرر نمیکند. کسی که حد ضرر نداشته باشد، در زمان پخش اخبار بیشترین ضرر را میبیند.
اخبار باعث ایجاد هیجانات در بازار میشود و در زمان این هیجانات هم سود و هم ضرر کردهایم، اما ۹۰ درصد از معاملهگران در زمان هیجان ضرر کردهایم.
اخبار اغلب مواقع پیشخور میشوند. کسانی که میتوانند اخبار را تحلیل کنند، تأثیراتی را روی چارت میبینند و در نهایت با توجه به چارت به معامله میپردازند و با اخبار این کار را انجام نمیدهند. معمولا، اخبار پشت قیمت است، اما دلیل اینکه خیلی به این اخبار توجه میشود و تحلیل تکنیکال نادیده گرفته میشود، این است که معاملهگران نمیدانند چگونه تکنیکال تحلیل کنند.
تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل فاندامنتال در فارکس و بازارهای مالی
در طول اردوی آموزشی خود و مطالعه مجموعه مقالات آموزش فارکس، احتمالا با گالیور، ارباب حلقه ها، میتی کومان و مبحث تحلیل بنیادی یا همان فاندامنتال برخورد داشتید.
یک دقیقه صبر کنید…
ما قبلاً در دروس ابتدایی یک تیزر تبلیغاتی از تحلیل فاندامنتال را به شما نشان دادیم! پس حالا بیایید به مبانی بپردازیم!
تحلیل فاندامنتال دقیقاً چیست و آیا استفاده از آن لازم است؟ خوب، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی مطالعه اصول و مبادی بنیادین است!
آسان بود، نبود؟ آهان! گرفتم.
واقعیت را بگوییم جریان خیلی بیشتر و پیچیده تر از این حرفهاست.. خیلی خیلی پیچیده تر.
اگر شنیدید که مردم از فاند یا مباحث بنیادی صحبت می کنند، آنها واقعاً در مورد اصول بنیادین اقتصادی کشور میزبان ارز صحبت می کنند.
اصول بنیادین اقتصادی شامل مجموعه وسیعی از اطلاعات می شود – که به صورت گزارش های اقتصادی، سیاسی یا محیطی، داده ها، اطلاعیه ها و یا به صورت رویدادهای خبری انتشار می یابند.
حتی پایین آمدن رتبه اعتباری، در دسته داده های بنیادین قرار می گیرد و بعدها خواهید دید که دوستان “پیپ گیر” ما چگونه این خبر را تبدیل به یک فرصت کرده و با فروش روی EUR / USD سودی خوبی کرده اند.
تحلیل بنیادی استفاده و مطالعه این عوامل است.
تحلیل فاندامنتال مطالعه این است که منظر اقتصادی و مالی جهان و محیط اطراف ما چگونه است و تمرکز آن بر این است که چگونه عناصر کلان اقتصادی (مانند رشد اقتصادی، تورم، بیکاری) بر هر آنچه معامله می کنیم تأثیر گذار است.
آمار بنیادی و شکل های مختلف آن
تحلیل فاندامنتال شامل مطالعه روند های اقتصادی و رویدادهای ژئوپولیتیکی است که بر قیمت ارز تأثیر گذار است. به عبارت دیگر، تحلیل بنیادی، مطالعه اخبار مالی و آمار اقتصادی است.
آن دسته از آمار اقتصادی که رصد آنها مهم تر از سایرین است عبارتند از:
- نرخ بهره
- تورم
- تولید ناخالص ملی (GDP)
- آمار اشتغال
هنگامی که یک آمار اقتصادی منتشر می شود، تحلیل بنیادی یک دید کلی در اختیار ما می گذارد که قیمت در برابر یک رویداد اقتصادی خاص چگونه “باید” یا “ممکن” است واکنش نشان دهد.
داده های بنیادی در اشکال گوناگون نمود می یابند.
می تواند به شکل گزارشی باشد که توسط بانک فدرال رزرو در مورد فروش خانه های موجود در امریکا منتشر شده است. و یا می تواند با توجه به این احتمال که بانک مرکزی اروپا سیاست پولی خود را تغییر می دهد یا نمی دهد، خود را نشان دهد.
انتشار این آمار برای عموم مردم اغلب باعث تغییر فضای اقتصادی (یا بهتر بگوییم ذهنیت اقتصادی) شده و واکنش سرمایه گذاران و نوسان گیران را به دنبال دارد.
حتی تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ مواردی وجود دارد که گزارش خاصی منتشر نمی شود، اما انتظار انتشار چنین گزارشی، خود نمونه دیگری از اصول بنیادین است.
گمانه زنی ها درباره افزایش نرخ بهره می تواند ساعت ها یا حتی چندین روز پیش از اعلام واقعی نرخ بهره مورد ارزیابی قرار گرفته و “سبک و سنگین شود”.
در حقیقت، بسیار دیده می شود که جفت ارزها لحظاتی پیش از اخبار مهم اقتصادی، گاهی تا حتی 100 پیپ جابجا می شوند، که آنها را تبدیل به فرصتی سودآور برای یک تریدر شجاع می سازد.
به همین دلیل است که بسیاری از معامله گران فارکس اغلب پیش از انتشار آمار و وقایع اقتصادی پشت سیستم بوده و آماده و هوشیار هستند و شما نیز باید چنین باشید!
به طور کلی، بخش عمده ای از داده های مورد استفاده در تحلیل فاندامنتال را آمار ها و شاخص های اقتصادی تشکیل می دهند. همچون به صدا درآمدن آژیر آتش بمحض کشف دود، شاخص های اقتصادی نیز یک دید کلی از سلامت اقتصاد کشور در اختیار ما می گذارند.
گرچه دانستن مقدار عددی یک شاخص مهم است، اما انتظار بازار از این مقدار نیز مهم است.
درک صحیح تأثیر حاصل از رقم واقعی نسبت به رقم پیش بینی شده مهمترین بخش کار است. باید به همگی این عوامل هنگام تصمیم گیری برای معامله توجه کرد.
نگران نباشید. ساده تر از آنچه فکر می کنید است و برای استنباط و درک آن نیاز نیست دانشمند هسته ای باشید.
پیشنهاد می کنم هر روز از صفحات تقویم اقتصادی بازدید کنید تا بتوانید در جریان انتشار اخبار اقتصادی آتی باشید.
تحلیل بنیادی ابزاری ارزشمند در ارزیابی شرایط آینده اقتصاد است، اما استفاده از آن برای پیش بینی جهت قیمت ارز چندان کارساز نیست.
این نوع تحلیل دارای مناطق خاکستری زیادی است. زیرا اطلاعات بنیادین که به صورت گزارش، آمار اقتصادی یا بیانیه تغییر سیاست های پولی منتشر می گردند در مقایسه با اندیکاتورها و شاخص های تکنیکالِ واقعی، ابهام بیشتری دارند.
تجزیه و تحلیل آمار اقتصادی انتشار یافته و گزارش داده های بنیادی معمولاً چیزی شبیه به این است:
“افزایش نرخ بهره با این مقدار درصد ممکن است باعث بالا رفتن یورو شود.”
“دلار آمریکا با عدد شاخص در فلان محدوده باید پایین رود.”
“اعتماد مصرف کننده 2 درصد نسبت به آخرین گزارش کاهش یافته است.”
آیا قطعیتی در تحلیل فاندامنتال وجود دارد؟
بازار تمایل دارد که بر اساس احساس مردم واکنش نشان دهد. این احساسات می تواند براساس واکنش آنها به گزارش های اقتصادی، یا براساس ارزیابی آنها از شرایط فعلی بازار باشد.
و همانطور که احتمالا حدس می زنید – هزاران هزار نفر، با احساسات و ایده های مختلف وجود دارند.
احتمالاً با خود می گویید: “پناه بر خدا پس هیچ قطعیتی در تحلیل فاندامنتال وجود ندارد!”
در واقع کاملا درست می گویید.
به هیچ وجه نمی توان بر اساس یک سری آمار جدید بنیادی، صد در صد دانست که جفت ارز به کجا خواهد رفت.
این بدین معنا نیست که تحلیل فاندامنتال را باید کنار گذاشت.
به دلیل حجم سنگین داده های بنیادین موجود، اکثر مردم به سختی می توانند همه آنها را کنار هم قرار دهند.
آنها یک گزارش خاص را درک می کنند، اما نمی توانند آن را در تصویر کلی اقتصادی قرار دهند. این کار به زمان و درک عمیق تری از داده ها نیاز دارد.
همچنین ، بیشتر داده های بنیادین فقط برای یک ارز گزارش می شوند، در حالیکه به داده های بنیادی برای ارز دیگر در یک جفت ارز نیز نیاز است تا بتوان آنها را قیاس کرد و تصویری دقیق بدست آورد.
همانطور که در ابتدای کار گفتیم، موضوع سر این است که یک ارز قوی با یک ارز ضعیف جفت شود.
تحلیل فاندامنتال بهتر است یا تحلیل تکنیکال ؟
در این مرحله، شما احتمالاً همچنان منتظر پاسخ به این سوال هستید: “آیا برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق فارکس نیاز است که حتما از تحلیل بنیادی استفاده کنم؟”
کاملاً متوجهیم که هر جناح طرفداران و عاشقان خود را دارد.
به نظر می رسد تحلیل تکنیکال، روش ترجیحی معامله گران کوتاه مدت فارکس است که تمرکز اصلی آنان بر نمودار و قیمت است.
معامله گران میان مدت و برخی از معامله گران بلند مدت علاوه بر آن دوست دارند روی تحلیل بنیادی نیز تمرکز کنند زیرا این امر به ارزش گذاری و قیمت گذاری ارز کمک می کند.
ما دوست داریم با گفتن اینکه باید از هر دو استفاده کنید کمی جالب تر شویم!
استراتژی های متمرکز بر تحلیل تکنیکال، هنگامی که یک رویداد کلیدی بنیادین رخ می دهد، چیزی جز نابودی حساب نیستند.
به همین ترتیب، معامله گران صرفا بنیادی فرصت های کوتاه مدتی را که الگو ها و آرایش های نموداری و سطوح تکنیکال نشان می دهند را از دست می دهند.
ترکیبی از تحلیل تکنیکال و بنیادی همه نقاط و زوایا را پوشش می دهد. شما از انتشار برنامه ریزی شده یک رویداد خبری اقتصادی آگاهی دارید، اما در کنار آن می توانید ابزارها و الگوهای تکنیکالی مختلف که بازیگران درشت بازار روی آنها تمرکز کرده اند را شناسایی و از آنها استفاده کنید.
در دروس بعدی چند مثال معاملاتی برای شما داریم که نشان می دهند چگونه ترکیب مناسب تحلیل بنیادی و تکنیکال منجر به سودهای کلان می گردد.
و در ادامه، در مورد عمده عوامل بینادی که ارزها را تحت تأثیر قرار می دهند بحث خواهیم کرد.
عواملی نظیر نرخ بهره، سیاست های پولی و گزارش های اقتصادی که تکان دهنده بازار هستند.
بررسی تحلیل دوگانه تکنیکال_بنیادی و تفاوت آن در بازار بورس ایران، فارکس و رمزارزها
تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در بازارهای مالی متفاوت رفتار خواهند کرد.
بازار؛ گروه بورس: همانطور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تاثیر گذاشته و باعث می شود قیمت بالا یا پایین برود یا ثابت بماند، یک تحلیلگر بنیادی یا فاندامنتال تاثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهم را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیلگر بنیادی به وسیله آن نشان می دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعا با آن قیمت ارزش دارد یا خیرو اگر ارزش ذاتی چیزی زیر قیمت باشد آن سهم در بازار سهام یا آن جفت ارز در بازار فارکس، ارزان بوده و برای خرید مناسب است.
هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش بینی درست قیمت و شناسایی روند بازار. یک تحلیلگر بنیادی علت های تغییر قیمت را بررسی می کند و حال آنکه یک تحلیلکر تکنیکال تاثیرهای آن را به چالش می کند.
در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است
تحلیلگر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت این تغییرات مهم نیست، در مقابل تحلیلگر بنیادی می خواهد دلیل هر چیز را بداند، پس با یک نگاه کلان، تحلیلگر تکنیکال به دنبال فلسفه تغییرات بوده و خود را به اصول فلسفه تغییرات پایبند دانسته و همیشه در مواقع حساس می تواند علت ها را پیش بینی کند.
معامله گران در جهان خود را در یکی از دو دسته تکنیکال و فاندامنتال طبقه بندی می کنند در حقیقت این دو معامله گر نقاط مشترک زیادی نیز دارند که کسی به آن توجه نمی کند. بسیاری از تحلیلگران فاندامنتال سعی می کنند تا تکنیکال را یاد گرفته تا در بهترین زمان وارد یک سهم شده و در بهترین زمان نیز از آن خارج شوند، این واقعیت در تحلیگران تکنیکال نیز واقعیت دارد، این نوع تحلیلگران می دانند که بر خلاف گفته بسیاری از فعالان بازار که همه چیز در قیمت است، اما پیش بینی در قیمت در بسیاری از موارد رخ نمی دهد و تغییرات بازار کاملا وابسته به تحلیل بنیادی و عوامل فاندامنتال اقتصاد است. به عنوان نمونه تحلیلگران فاندامنتال فارکس همیشه منتظر خبر جلسه فدرال رزرو بوده و بر اساس آن می توانند کلیت بازار را به درستی پیش بینی نکنند و اسیر هیجان های لحظه ای بازار نشوند.
بگذارید یک نمونه برای شما تعریف کنم، درست چندین ماه پیش زمانی که خبر موفقیت واکسن فایزر در آمریکا منتشر شد، افرادی که توانسته بودند این خبر را درست تحلیل کنند به یک سود شگفت انگیز رسیده و برخی از معامله گران فارکس سود چند برابری از یک پوزیشن بای گرفته و توانستند سود بسیار خوبی را کسب کنند.
این واقعیت در بورس ایران نیز صادق است، زمانی که بازار ایران در رکود خود بود برخی از معامله گران حرفه ای که توانسته بودند افزایش قیمت دلار در ایران را پیش بینی کنند بر روی سهام دلاری تمرکز کرده و سودهای چندصد درصدی کسب کردند.
اما اختلافات ظاهری بین برخی معامله گران تکنیکال و فاندامنتال وجود دارد، این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل بنیادی جدید می شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می شود تا تحلیلگر فاندامنتال و فاکتورسنج های او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای تغییرات پیدا می کند. در حالی که دلایل فاندامنتال قبلا تاثیر خود را بر روی قیمت گذاشته و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه ای جدید هستند.
خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلا هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملا در مسیرش قرار گرفته است.
بعد از مدتی تحلیلگر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات در نمودارها را درک کرده و می خواند، یک تحلیلگر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد جمعی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می برد، او می داند که معامله گران بازار به زودی با اطلاعات جدید که همان دلایل فاندامنتال جدید است مواجه شده و شاید تحلیگر تکنیکال تنها فردی باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.
برای موفقیت در بازارهای مالی باید دانست که بر هر دو دانش تکنیکال و فاندامنتال باید مسلط بود اما اگر یک معامله گر مجبور باشد یکی از این دو تحلیل را انتخاب کند باید طبق بازار مالی آن را انتخاب کند، به عنوان مثال در بازار بورس ایران به علت عمق کم بازار و دخالت دولت در قیمت گذاری و بودن دامنه نوسان و حجم مبنا و شناوری پایین سهام الگوهای تکنیکال در نیمه راه نابود می شوند و یک فعال بازار بورس ایران باید بیشتر به عوامل بنیادی و اقتصاد کلان و زوم کردن بر رفتار دولت و حاکمیت به ویژه بانک مرکزی و تعیین نرخ بهره و سیاست های مالی توجه کند.
اما در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است. بررسی نمودار میانبری است که فاندامنتال هم در آن لحاظ شده و معامله گر با واگرایی ها و همگرایی های نموداری می تواند به درستی وضعیت لحظه ای را پیش بینی کرده و ترید بسیار خوبی را انجام دهد.
در بازار رمزارزها نیز معامله گر با تحلیل تکنیکال می تواند کار خود را راه بیندازد اما باید توجه داشت ، بازار رمزارزها نیز مانند بورس ایران تابع دستکاری قیمتی فعالان بزرگ بوده که به آنان نهنگ های رمزارزها می گویند و این دخالت در بسیاری از موارد نمودارها را نیمه کاره می گذارد، اما اگر این بازار در آینده به سمت بزرگتر شدن برود می توان گفت صرفا تحلیل تکنیکال در آن جوابگو خواهد بود.
در بازارهای جهانی این امکان وجود دارد که بتوان در یک بازار مالی صرفا با دانش تکنیکالی خرید و فروش انجام داد ولی تقریبا بعید به نظر می آید که شخصی بتواند صرفا بر اساس دانش فاندامنتالی و عدم بررسی قیمت و نمودار تکنیکالی، خرید و فروش موفقی انجام دهد، به همین علت است که فعالان بازارهای مالی در جهان ابتدا تکنیکال را آموزش دیده و با آن معامله می کنند و برای اینکه بتوانند معاملات موفقتری داشته باشند در سال هایی که با تجربه شده اند عوامل بنیادی را نیز بررسی کرده و همه عوامل را در یک معامله لحاظ می تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ کنند.
برگفته از بخش هایی از کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه نوشته استاد جان مورفی
تحلیل فاندامنتال چیست و چه کاربردهایی دارد؟
تحلیل فاندامنتال یا Fundamental Analysis در کنار تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) از روش های مهم پیش بینی قیمت سهام و اوراق بهادار است که مورد استفاده فعالان حوزه بورس قرار می گیرد. امروز قصد داریم در داناپ تحلیل فاندامنتال را مورد بررسی قرار دهیم، پس با ما همراه باشید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
برخلاف تحلیل تکنیکال که تاریخچه قیمت یک سهام را ارزیابی می کند، تحلیل فاندامنتال به منظور تعیین سلامت مالی، میزان رشد پروژه های آتی و بهای فعلی یا آینده سهام یک شرکت، تمام عملیات تجاری آن را مورد بررسی قرار می دهد. تحلیل فاندامنتال را می توان در کنار ابزارهای مالی بسیاری مورد استفاده قرار داد، همچنین سرمایه گذاران با توجه به زمان و تلاشی که به کار می گیرند می توانند این ابزار تحلیلی را گسترش دهند.
نحوه کارکرد تحلیل فاندامنتال
کیمیسیون اوراق بهادار و بورس (SEC) اغلب برای ارزیابی دقیق دارایی های یک شرکت، اطلاعاتی را افشا می کند و تحلیل گران بنیادی نیز این اطلاعات که در دسترس عموم قرار دارد را مورد استفاده قرار می دهند. اعتقاد تحلیل گران بر این است که اصول بنیادی یک شرکت در حقیقت محرک اصلی تحرکات قیمت سهام آن در یک بازه زمانی بلند مدت به شمار می رود. اگرچه نوسانات کوتاه مدت بازار بر روی قیمت فوری یک سهام تاثیر می گذارد اما خود بازار در آینده، آن سهام را به درستی قیمت گذاری خواهد کرد.
در برخی اوقات بازار یک سهام بیشتر یا کمتر از حد واقعی قیمت گذاری می شود، اما تجزیه و تحلیل فاندامنتال یک ارزیابی منصفانه از ارزش سهام یک شرکت ارائه می دهد تا سرمایه گذاران قیمت واقعی سهام را شناسایی کنند.
مولفه های تجزیه و تحلیل فاندامنتال
مولفه های گوناگونی نظیر گزارش درآمد، استراتژی یا مدل کسب و کار، عوامل شتاب دهنده، عوامل مالی نظیر دارایی و بدهی، تعهدات و تامین مالی، تسهیلات اعتباری، شایعات و اخبار مربوط به یک کمپانی توسط تجزیه و تحلیل فاندامنتال مورد ارزیابی قرار می گیرند. علاوه بر این تحقیقات تکمیلی بر روی بخش ها و شرکای مختلف یک کمپانی نیز توسط همین روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته می شود.
برای مثال هرگونه تغییر در بخش مدیریتی یا هیئت مدیره را می توان به عنوان یکی از مولفه های تحلیل فاندامنتال در نظر گرفت. البته به خاطر داشته باشید که اجرای چنین تحلیل فاندامنتال همه جانبه ای برای یک سرمایه گذار بسیار وقت گیر و خسته کننده خواهد بود.
بخش پژوهشی
شرکت های کارگزاری بزرگ به منظور جذب یا حفظ مشتریان، مسئولیت امور سنگین پژوهشی را بر عهده تحلیگران مالی می گذارند. هر کدام از این تحلیل گران داخلی در بخش، صنعت یا شرکت خاصی تخصص دارند. سامانه های کارگزاری آنلاین نیز برای جلب رضایت مشتریان، بخش های پژوهشی خود را تقویت کرده اند.
اکثر تحلیلگران برای پیش بینی وضعیت درآمد یک شرکت در آینده، مدل های کمی و کیفی گوناگونی را تحلیل می کنند که آن را برآورد اجماع تحلیل گران نام گذاری کرده اند. محقق شدن یا از دست رفتن این برآوردها تاثیرات فوری زیادی بر روی قیمت سهام می گذارد.
تجزیه و تحلیل فاندامنتال برای چه اشخاصی مناسب است؟
تجزیه و تحلیل فاندامنتال بهترین گزینه برای افرادی است که به دنبال سرمایه گذاری بلند مدت هستند چرا که ارزش پیش بینی شده و قیمت سهام در یک بازه زمانی طولانی مدت در نهایت به یک توازن نسبی خواهند رسید.
معامله گران نوسان گیر (Swing Traders) با توجه به بازه زمانی و مکان دارایی خود سود دریافت می کنند، در حقیقت شایعه را می خرند و اخبار را می فروشند! اخبار، شایعات و رخدادهایی که باعث بی ثباتی قیمت یا تحرک حجم سهام می شود، معامله گران روزانه را تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر قرار خواهند داد که اغلب منجر به ایجاد شکاف قیمتی قبل یا بعد از ساعات معامله در بازار بورس می شود.
افشای گزارشات مربوط به درآمد یک شرکت باعث می شود که قیمت و حجم سهام به بیشترین میزان خود برسد بنابراین معامله گران معمولا منتظر انتشار این اطلاعات خواهند ماند. برای مثال اطلاعات کارآزمایی بالینی در کمپانی های بیوتکنولوژی بیشترین میزان نوسان قیمت سهام را ایجاد می کند.
مبانی تحلیل فاندامنتال
ترسیم آینده یک کسب و کار مستلزم تجزیه و تحلیل اطلاعات ارائه شده توسط آن کسب و کار است. فاکتورهای دیگری در پیش بینی آینده سهام یک کسب و کار موثر هستند که در ادامه آنها را بررسی خواهیم کرد.
1- ارزش واقعی سهام یک کمپانی
ادراک در ارزیابی بازارهای مالی بسیار حائز اهمیت است. سرمایه گذاران یا تحلیلگران مختلف نگرش متفاوتی از عملکرد یک شرکت دارند؛ به عبارت دیگر یک سرمایه گذار شاید یک کمپانی را رو به افول تلقی کند اما یک تحلیلگر دیگر ممکن است سهام آن را به عنوان یک دارایی کم ارزش گذاری شده (Undervalued) در نظر بگیرد.
برای مثال زمانی که فروشگاه های فروش جعبه با کاهش فروش مواجه شدند، بخش سهام خصوصی تمرکز خود را بر روی تجدید ارزیابی دارایی های مربوط به املاک خود گذاشت. این موضوع در اصل با ایجاد یک بینش جدید باعث افزایش تجمع معامله گران در این بخش شد. با این حال این بخش به علت پیش بینی روند نزولی فروش دوباره سقوط کرد. به عبارت دیگر افشای گزارشات مالی که کاهش درآمد یک شرکت را نشان می دهند باعث می شود دیدگاه سرمایه گذاران نسبت به آن شرکت منفی شود.
2- تاثیر احساسات بر روی ادارک
بازار بورس تعیین کننده قیمت نهایی یک سهام است. اما احساسات بر روی ادارک تاثیر می گذارند و به همین دلیل سهام یک شرکت در بازارهای سرسخت بیشتر ارزش گذاری می شود ولی در بازار ضعیف و نزولی ارزش خود را پایین تر از حد واقعی نشان می دهد. تحلیلگران باهوش مدل ارزش گذاری خود را توسعه می دهند و با استفاده از معیارهای تخصصی آن را با هرگونه عامل شتاب دهنده موجود در بازار نیز سازگار خواهند کرد.
علاوه بر این شما می توانید بر اساس معیارهای مالی و دارایی های که به شکل مطلوبی قیمت گذاری نشده اند، یک کمپانی را مورد ارزیابی قرار دهید. یکی از توجیهات رایج ارزش گذاری سهام در حقیقت ارجحیت جزء به کل است که بر اساس آن یک کمپانی به منظور بهبود حقوق صاحبان سهام شاید بخشی از دارایی خود را به فروش برساند.
البته در برخی از مواقع یک بخش از شرکت به اسپین آف (Spinoff) تبدیل می شود؛ به عبارت دیگر شرکت بخشی از دارایی خود را به یک کسب و کار مجزا اختصاص می دهد و سهام داران می توانند به صورت مستقل سهام آن را خرید و فروش کنند.
3- مطالعه گزارشات مالی
شرکت های بازرگانی عمومی باید گزارشات مالی خود را در اختیار کمیسیون و اوراق بهادار و بورس قرار دهند. سرمایه گذاران می توانند این اطلاعات را به راحتی در وبسایت کمیسیون اوراق بهادار و بورس مطالعه کنند، در حقیقت سرمایه گذاران باید با گزارشات سه ماهه نخست (10-K)، سالیانه و پرونده های 8-K آشنایی کامل داشته باشند.
در آمد سه ماهه نخست یک شرکت ابتدا در بیانیه مطبوعاتی افشا می شود و سپس به عنوان سند 10-K ثبت می شوند. شرکت ها معمولا چند ساعت بعد از انتشار گزارش درآمد، کنفرانس اطلاع رسانی برگزار می کنند. کنفرانس اطلاع رسانی ناشر مسائل زیادی را آشکار می کند و تحلیل گران سوالات خود را در آن جلسه مطرح می کنند.
حتی در برخی اوقات ناشر اطلاعات بسیار مهمی از قبیل هدایت نقدینگی، مسائل نظارتی، دعاوی علیه شرکت و سود یا ضرر در یک قرارداد تجاری را در اختیار عموم قرار می دهد که باعث نوسان قیمت سهام خواهد شد.
4- آگاهی از روند صنعت
سهام بورس براساس بخش و صنعت تقسیم بندی می شود بنابراین برای تعیین عملکرد حقیقی یک سهام باید آن را در بین رقبای صنعتی دیگر مورد ارزیابی قرار دهید. زمانی که یک بخش یا صنعت قدرتمند باشد، اکثر شرکت های مربوط به آن نیز پیشرفت می کنند، به عبارت دیگر شرکت های قدرتمند در یک صنعت خاص معمولا روند قیمت سهام آن صنعت تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ را مشخص می کنند. بنابراین بهتر است که همواره از روند صنعت مربوط به سهام خود آگاهی داشته باشید.
برای این کار می توانید 3 شرکت قدرتمند یک صنعت را همواره زیر نظر داشته باشید چرا که عملکرد آنها تا حدودی نشان دهنده عملکرد شرکت های دیگر آن حوزه است. برای مثال وقتی یک شرکت پیشرو در بخش خودروسازی، هدایت نقدینگی خود در بورس را کاهش دهد، آنگاه تاثیرات موجی خود را بر روی سهام دیگر شرکت ها نیز خواهد گذاشت. این موضوع برای بورس ناخوشایند است و در صورت وقوع اقدام به تعدیل قیمت سهام خواهد کرد.
5- حسابرسی رشد شرکت
دو مدل حسابرسی برای بررسی گزارشات درآمد شرکت ها وجود دارد. در مدل اول، تمام ارقام رسمی از طریق اصول حسابداری پذیرفته شده همگانی (GAAP) گزارش می شود که در آن کلیه هزینه های مربوطه نظیر پاداش های غیر نقدی (سهام و آپشن های محدود) در نظر گرفته می شوند.
برخی از شرکت ها همچنین از اصول حسابداری غیر از GAAP نیز استفاده می کنند که در آن هزینه های غیر نقدی حذف می شود. در این روش سرمایه گذاران بدون توجه به عوامل غیرتاثیرگذار بر روی جریان نقدی، می توانند میزان رشد شرکت را مورد ارزیابی قرار دهند؛ اما با این حال برخی از منتقدان این روش را فریب دهنده و فاقد ثبات می دانند.
استفاده از نسبت های مالی
نسبت های مالی بسیاری وجود دارد که سرمایه گذاران از طریق آنها می توانند ارزش گذاری و برتری سهام یک شرکت را مورد ارزیابی قرار دهند. در تحلیل فاندامنتال نیز همانند تحلیل تکنیکال، برای اینکه عملکرد یک شرکت را به صورت شفاف مشاهده کنید باید چندین نسبت مالی را مورد استفاده قرار دهید.
نسبت قیمت-درآمد هر سهم (P/E)
نسبت قیمت-درآمد یا همان نسبت P/E رایج ترین نسبت مالی در بازار بورس به شمار می رود که سودآوری یک شرکت را در مقایسه با قیمت سهام اندازه گیری می کند. تمام بخش های تجاری دارای یک میانگین P/E هستند و شما می توانید در صندوق های قابل معامله ای (ETF) که از یک شاخص خاص تبعیت می کنند به راحتی آن را شناسایی کنید.
این نسبت مالی برای مقایسه یک شرکت خاص با صنعت، شرکت های هم ردیف یا شاخص های معیار مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال اگر بخش مصرف کنندگان صاحب اختیار دارای نسبت مالی P/E معادل 20 باشد اما سهام شما نسبتی برابر با 55 داشته باشد، می توان نتیجه گرفت که سهام بیش از حد واقعی ارزش گذاری شده است. برخی از بخش های تجاری نظیر تکنولوژی اغلب از نسبت مالی بیشتری در مقایسه با صنایع دیگر نظیر خدمات رفاهی برخوردار هستند.
نسبت قیمت-فروش (P/S) یا قیمت-ارزش دفتری هر سهم (P/B)
نسبت های ارزش گذاری مقایسه ای هستند که در حقیقت مشخص می کنند که سهام یک شرکت به نسبت صنعت و شرکت های هم ردیف خود چه مزایایی (پاداش و تخفیف) دارد. برای مثال اگر سهام یک شرکت با تخفیف زیاد ( P/S 0.3) در مقایسه با میانگین صنعت (P/S 2.5) معامله شود، آنگاه باعث ایجاد یک مشکل عمیق در ساختار کسب و کار خواهد شد یا اینکه بدون در نظر گرفتن بازار بورس قادر است یک سرمایه گذاری کم ارزش ارائه دهد که در این صورت باید تحقیقات بیشتری درباره آن صورت گیرد.
نسبت نقدینگی هر سهم (CPS) یا ارزش دفتری هر سهم (BV)
زمانی که نسبت نقدینگی سهام یک شرکت پایین تر از حد معمول باشد، عملکرد تجاری آن به صفر نزدیک خواهد شد و ورشکستگی بالقوه برای آن اتفاق می افتد و در این حالت باید هزینه های مازاد و بدهی شرکت مورد ارزیابی قرار گیرد. این دو نسبت مالی به علت مقررات و شکل ترازنامه برای موسسات بانکی و بیمه صدق نمی کند اما معمولا در سهام صنایع دیگری نظیر بیوتک لحاظ می شوند.
هر صنعت دارای یک نسبت مالی است که می توان از آن به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده کرد اما به خاطر داشته باشید که نسبت مالی بالای یک سهام لزوما به معنی گران قیمت بودن آن نیست.