الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس

چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اينگونه گفته شده است.
يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنبالهدار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.
پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معاملهگران پین بار نزولی را مشاهده ميكنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل ميكنند.
بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص ميكنند و خود را براي ريزش بازار آماده مينمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموختههاي موجود در كتابها و سايتها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معاملهگران دچار شك و ترديد در مورد دانستهها و نحوه عملكرد خود ميشوند و حتي گاهي به الگوها شك ميكنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت ميدهند.
.معاملهگر نمیدانند پینبار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معاملهگران است كه باعث شكلگيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :
ما این را میدانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج ميكنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكلگيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پینبار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معاملهگران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پینبار دریافت کردهاند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پینبار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خواندهاند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پینبار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميلهاي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل میكنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما میشوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس قیمت را درک کنند.
آنها انواع مختلف شمعها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل ميشوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »
بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر ميشوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم میتوانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها میتواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و میتوانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.
چرا الگو؟
ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهرهوري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام ميپذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريعتر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال ميكند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!
وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میلههای شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معاملهگری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.
حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها
ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:
1. اندازه
آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.
2. فتیله ها (سایه ها)
فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پینبار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایهها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.
3. بسته شدن
همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران
2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان
شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست میخورند ، جلوگیری کنید.
1. مقایسه شمعها
این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمعهای فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پینبار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پینبار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی میپوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.
2. موقعيت مكاني
مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنالهای با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.
و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.
فراموش نکنید:
شمعها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معاملهگران در بازارها است. شمعها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.
الگوهای برگشتی در بازار بورس
الگوهای برگشتی: در این الگوها همانطور که از نامش نیز پیداست، روند شکل گرفته شده تغییر جهت داده و باز خواهد گشت.
نکات مهم در الگوهای برگشتی
نیاز به روند اولیه: وجود یک روند اولیه مهمترین شرط ایجاد الگوی برگشتی است. اگر الگو به وسیله یک روند اولیه مشایعت نشده باشد، چیزی برای بازگشت وجود ندارد. و این روند اولیه الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس است که کمک می کند تا مقدار حدودی بازگشت را اندازه گیری نماییم.
شاید این پست ها هم مفید باشد!
نحوه خرید سهام به زبان ساده – سبد سهام خود را بهینه و به روز کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – نوع سفارش سهام خود را انتخاب کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – تصمیم بگیرید که چند سهام بخرید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – در مورد سهام مورد نظر برای خرید تحقیق کنید
نحوه خرید سهام به زبان ساده – یک کارگزار مناسب پیدا کنید
تکمیل الگو و شکست خط الگو: باید توجه داشت که الگو به صورت کامل شکل گرفته باشد و بعد از شکست قیمت و تایید آن اقدام به معامله نمود.
الگوهای بزرگتر پتانسیل بیشتری دارند: هر چه اندازه الگو (بزرگی نوسان و مقدار زمان شکل گیری) بزرگتر باشد، اطمینان بیشتری برای بازگشت و کامل شدن الگو وجود دارد.
مهمترین الگوهای بازگشتی
الگوی برگشتی دو قلو
الگوی برگشتی دو قلو سقف (Double Tops)
الگوی برگشتی دو قلو سقف (Double Tops)
این الگوی برگشتی به خاطر شباهتی ظاهری که به M انگلیسی دارد به الگوی M-Top نیز معروف است و بدین صورت است که اگر نوسان قیمت در یک روند صعودی نقطه اوج یا قله اولی را ایجاد نماید (A) و سپس کاهش نموده (B) و مجددا روند صعودی را پیش بگیرید و تقریبا به نقطه اوج اول برسد (C) (ایجاد قله دوم) و نتواند از سطح قبلی فراتر رود و دوباره تا نقطه قبلی نزول کند (D) و سطح نزول قبلی را قطع کند (Breakout) می توان انتظار کاهش بیشتر قیمت تا نقطه هدف (نقطه ای که انتظار داریم قیمت تا آن ادامه یابد) را نیز داشت.
این الگو به خاطر شباهتی ظاهری که به M انگلیسی دارد به الگوی M-Top نیز معروف است
نقطه هدف: به اندازه فاصله بین سطح بالایی ایجاد شده در نقطه (A) و (C) و نیز سطح پایینی در نقطه (B) شکل گرفته در این الگو یعنی به اندازه خط (H) یا در صورتی دیگر می توان نقطه هدف را به اندازه نقطه شروع روند قبلی (ابتدای شکل گیری الگو) در نظر گرفت.
همانطور که در تصویر زیر مشاهده می نمایید در الگوی شکل گرفته زیر، قیمت پس از سقوط از نقطه (C)، سطح ایجاد شده در نقطه (B) را قطع نموده و مجددا بازگشته و دوباره سطح قبلی را شکسته و تا ابتدای روند شکل گیری یا به عبارتی دیگر قاعده شکل M نزول نموده است.
حتما نباید دو قله هم ارتفاع باشد تا الگو شکل بگیرد
شرط شکست این سطح ایجاد یک بار (Bar) یا در صورت استفاده از نمودار شمعی، یک کندل (Candle) جدید زیر سطح ایجاد شده در نقطه (B) می باشد. در برخی از این الگوها همانند مثال زیر ارتفاع خط (H) کوتاه تر از سطح ایجاد شده در نقطه (B) و ابتدای روند قبلی یا به عبارتی دیگر قاعده شکل M می باشد. در این حالت قاعده شکل M معتبر تر می باشد.
در نظر داشته باشید همیشه قله دوم (C) نباید کاملا تا ارتفاع قله اول بالا بیاید تا این الگو شکل بگیرید. به شکل زیر توجه کنید. قله دوم حداقل به اندازه سه چهارم ارتفاع قله اول صعود نموده است. در این تصویر بعد از شکل گیری الگو و شکست سطح ایجاد شده در نقطه (B) معادل ارتفاع خط (H) که به اندازه قاعده شکل (M) یا شروع شکل گیری نیز است، قیمت نزول داشته است.
الگوی برگشتی دو دره (Double Bottoms)
الگوی برگشتی دو دره (Double Bottoms)
این الگوی برگشتی به خاطر شباهت ظاهری که به W انگلیسی دارد به الگوی W- Bottom نیز معروف است. این الگو دقیقا برعکس الگوی M-Top است. به تصویر زیر توجه نمایید. بعد از شکل گیری دو دره و شکست سطح ایجاد شده در نقطه (B) یا نقطه جدید (D) به اندازه معادل خط (H) قیمت به سمت بالا بازگشته و در نهایت از این مقدار نیز فراتر رفته است.
این الگو به خاطر شباهت ظاهری که به W انگلیسی دارد به الگوی W- Bottom نیز معروف است
الگو سرو شانه (Head & Shoulders)
این الگوهای برگشتی نیز به دو حالت زیر شکل می گیرد:
- الگو سر و شونه در یک روند صعودی (برگشت بعد از روند صعودی)
- الگو سر و شونه در یک روند نزولی (برگشت بعد از روند نزولی)
الگوی برگشتی سر و شونه در یک روند صعودی (برگشت بعد از روند صعودی)
الگوی برگشتی سر و شونه در یک روند صعودی (برگشت بعد از روند صعودی)
در این الگو نوسان گذشته قیمت به گونه ای است که پس از یک روند افزایشی و رسیدن به نقطه اوج نخست (A) یا اصطلاحا شانه چپ (Left Shoulder)، سپس قیمت با روند برگشتی مواجه شده و تا نقطه بازگشت نخست حرکت می نماید (B). پس از آن قیمت برای بار دوم روند صعودی به خود گرفته و تا نقطه اوج دوم (C) یا اصطلاحا سر (Head) رشد می نماید. این نقطه از نقطه اوج اول (A) بالاتر می باشد. پس از آن دوباره قیمت با روند نزولی مواجه شده و تا نقطه قعر دوم (D) حرکت می نماید. مجددا قیمت برای سومین بار تا نقطه اوج جدیدی (E) موسوم به شانه راست (Right Shoulder) که تا اندازه زیادی به شانه چپ شبیه است رشد نموده و دوباره روند برگشتی آن آغاز می شود. از بهم وصل کردن نقاط قعر اول (B) و دوم (D) خطی موسوم به خط گردن (Neck line) به دست می آید. بعد از قطع شدن یا شکسته شدن (Breakout) خط گردن (Neck Line) می توان انتظار ادامه روند فعلی یا بازگشت تا شروع روند قبلی را داشت. نوع دیگر اندازه گیری مقدار برگشت یا نقطه هدف معادل ارتفاع خط (H) می باشد. به تصویر زیر دقت نمایید.
حتما به گردن و ارتفاع شونه ها دقت کنید
الگوی برگشتی سر و شونه در یک روند نزولی (برگشت بعد از روند نزولی)
الگوی برگشتی سر و شونه در یک روند نزولی (برگشت بعد از روند نزولی)
این الگو دقیقا برعکس الگوی قبلی است. لازم به ذکر است که در برخی از مواقع این الگوهای برگشتی به صورت مایل شکل می گیریند و نباید انتظار داشت به طور مثال خط گردن (Neck Line) دقیقا به صورت افقی در الگو شکل بگیرد یا شانه راست دقیقا به اندازه شانه چپ صعود نماید. به تصویر زیر توجه نمایید.
الگوی وی (V)
در این بخش از آموزش تحلیل تکنیکال، به بررسی گونهی نادر الگوی کف، یعنی ساختار V یا در اصطلاح اسپایک (spike) میپردازیم. از ابتدای بحث خود در آموزش الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس تحلیل تکنیکال در رابطه با انواع الگوهای بازگشتی، تمامی این الگو تا اینجا بیان کردیم که پس از اینکه شکست رخ میدهد، بازار تلاش خواهد کرد تا نرخ قیمتها دوباره به روال سابق و اصلی خود برگردند. اما الگوی V چنین خصوصیتی ندارند. طبق آموزش تحلیل تکنیکال، این الگو به راحتی و بدون اینکه هشداری ارسال کنند، از روندی به روند دیگر، موقعیت خود را تغییر داده و در حین انجام این کار، طیف زیادی از معاملات را نیز با خود به همراه دارند، دلیل آن هم این است که در طی مدت زمانی که روند اصلی باید به صورت نقدی و یا کف دربیاید، موقعیتهای بسیار عالی به وجود آمدهاند.
مبتنی بر آموزش تحلیل تکنیکالل، الگوی V زمانی تکمیل میشود که خط روند شکسته شود و در این زمان میتوان وارد معاملات شد. اگر بخواهیم ویژگی این الگو را طبق آموزههای آموزش تحلیل تکنیکال بازگو کنیم میتوانیم به مواردی همچون، بازگشت ناگهانی قیمت و بازگشتهای بسیار کوتاه و موقتی داخل الگو، اشاره کنیم. البته ویژگی دیگری که در مورد این الگو بیان میکنند در رابطه با حرکت روند قبلی و شیب زیاد موج آخر در آن است و اینکه با همان زاویهای که بازار شیب حرکت اصلی را ایجاد کرده، بازگشتها نیز با همان زاویه رخ میدهند.
در شکل زیر از آموزش تحلیل تکنیکال، میتوانیم چگونگی ساختار کف V را مشاهده کنیم. خط پایین نمودار همان مینیمم نرخ روند نزولی است و میتواند نسبت به خطوط قبلی و بعدی، منحصر بفرد باشد. اینکه هر دو روند شدید هستند، قطعیت بازار را در مسیر قیمت نشان میدهد.
ارتباط V با قیمت: به سرعت قیمتها، بالا و پایین شده و امکان اینکه مقدار آن خارج از حد انتظار باشد وجود دارد. تغییر جهت یاد شده، عموما دارای اخطار قبلی نیست.
ارتباط V با حجم: معمولا حجم در الگوی V زیاد است.
وقوع V: طبق آموزش تحلیل تکنیکال، امکان مشاهدهی زیاد این الگو در سهام پرگردش، بسیار بالا است.
اهمیت تکنیکی: سرعت وقوع الگوی V آنچنان ناگهانی و زیاد است که فقط زمانی که تشکیل شد میتوان متوجه وجود آن گشت. لذا، طبق آموزش تحلیل تکنیکال، بسته به اینکه میزان تجربهی تکنسین چه میزان باشد، فرصت سود بردن از این الگو نیز متفاوت بوده و در کل، این فرصت بسیار محدود میباشد.
بررسی الگوی V در رابطه با داروسازی رازک در آموزش تحلیل تکنیکال
آموزش تحلیل تکنیکال، سرعت بالای بالا و پایین شدن قیمتها در الگوی V در رابطه با فولاد مبارکهی اصفهان
آشنایی با الگوی ستاره صبحگاهی و عصرگاهی
سلام. با یکی دیگر از سری مقالات آموزش تحلیل تکنیکالی بازار فارکس به کمک الگوهای کندلی در خدمت شما معاملهگران و دانشجویان عزیز هستیم. همانطور که از عنوان بلاگ پیداست، در این مقاله قصد داریم به بررسی دو مورد دیگر از سری الگوهای کندل استیک متداول در چارت، یعنی الگوی ستاره صبحگاهی و ستاره عصرگاهی بپردازیم و نکات کاربردی و کلیدی مرتبط با این دو الگو را نیز معرفی کنیم. پس در صورتی که قصد دارید تمامی مفاهیم مرتبط با تحلیل تکنیکال و بازار فارکس را یاد بگیرید پیشنهاد میکنیم که این مقاله را نیز از دست نداده و تا انتها با ما همراه باشید.
الگوی ستاره صبحگاهی و الگوی ستاره عصرگاهی
درست مانند مقاله قبل که دو الگوی ابر سیاه و نفوذی را مورد بررسی قرار دادیم، الگوهای ستاره صبحگاهی و ستاره عصرگاهی نیز دو الگوی بازگشتی مهم هستند که به خاطر قرینه بودن یا یکسان بودن عملکردشان، قصد داریم هر دو را در یک مقاله معرفی کرده و نحوه تحلیلشان را نیز بررسی کنیم. پیش از این که ویژگی و نکات این الگوها را عنوان کنیم بهتر است به تصویر زیر توجه کرده تا با شکل ظاهری این دو الگو آشنا شوید.
ویژگیهای کلیدی الگوی ستاره صبحگاهی
- همانطور که در تصویر فوق نیز مشاهده میکنید این الگو در پایان روند نزولی یا کف ایجاد شده و باعث بازگشت روند میشود.
- این الگو حداقل از سه کندل تشکیل شده که یکی نزولی و دوتای دیگر صعودی هستند.
- وجود گپ بین کندل اول و دوم و کندل دوم و سوم میتواند باعث افزایش قدرت الگو شود.
- این الگو نشان دهنده خستگی در روند نزولی و جذاب شدن قیمت برای خریداران میباشد.
ویژگیهای کلیدی الگوی ستاره عصرگاهی
- همانطور که گفتیم الگوی ستاره عصرگاهی درست عکس ستاره صبحگاهی میباشد و با تشکیل در انتهای روند صعودی یا سقف باعث بازگشت روند به سمت پایین میشود.
- مانند ستاره صبحگاهی این الگو نیز از سه کندل تشکیل میشود.
- وجود گپ بین کندلها میتواند اعتبار الگو را افزایش دهد.
- الن الگو نشان دهنده خستگی روند صعودی و جذاب بودن قیمت برای فروشندگان میباشد.
- گاهی ممکن است در منابع آموزشی دیگر این الگو را با نام الگوی ستاره شامگاهی نیز مشاهده کنید.
نکته: همانطور که در دیگر مقالات آموزش بازار فارکس نیز گفتیم، بهتر است برای بازگشت یا تغییر روند الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس دلایل بیشتری علاوهبر الگوهای کندلی بازگشتی داشته باشید تا دچار اشتباه در معاملات خود نشوید.
آشنایی با عملکرد الگوهای ستاره صبحگاهی و الگوی ستاره عصرگاهی
در تصاویر زیر نمونهای از نحوه عملکرد الگوهای ذکر شده را مشاهده میکنید که این الگوها چطور در انتهای روند تشکیل شده و باعث معکوس شدن روند قیمتی بازار میشوند.
در مورد نحوه عملکرد الگوهای ستارهای ذکر شده همواره چند نکته مهم را به خاطر داشته باشید:
- این الگوها به تنهایی هیچ اعتباری نداشته و باید حتما با دیگر دلایل بازگشت روند همراه باشند. در غیر این صورت ممکن است الگوی مورد نظر شما مانند تله عملکرده و شما را دچار ضرر کند.
- بهتر است اگر قصد ورود به روند جدید حاصل از الگوی بازگشتی را دارید کمی صبر کنید تا روند جدید یک اصلاح یا پولبک ایجاد کند و شما در آن پولبکها وارد روند شوید. این کار احتمال موفقیت شما را به میزان زیادی افزایش میدهد.
- اگر قصد ندارید منتظر پولبکها بمانید بهتر است پس از تشکیل الگوی بازگشتی صبر کنید تا یک یا دو کندل در جهت روند مورد نظر شما بسته شود و بعد به معامله ورود کنید.
حد سود: حد سود را در الگوهای ستاره صبحگاهی و ستاره عصرگاهی باید بر اساس وضعیت چارت معاملاتی خود و دیگر نکات مطرح شده در مقالات آکادمی دکتر رضا رضایی تعیین کنید. چرا که الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس تعیین TP تنها متناسب با الگوهای کندلی ممکن نیست.
حد ضرر: حد ضرر نیز مانند حد سود میتواند در نقاط مختلفی قرار داشته باشید که یکی از متداولترین آنها پشت کندلهای بازگشتی میباشد.
مطالب مرتبط با این بلاگ آموزشی در همین بخش به پایان میرسد. در قسمت بعدی به بررسی دیگر الگوهای کندلی خواهیم پرداخت.
به خاطر داشته باشید که ریسک انجام معامله توسط تمامی مطالب آموزشی این وبسایت تماما به عهده کاربران یا معاملهگران میباشد.
معرفی چند الگوی بازگشتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال
در این مقاله قصد داریم به معرفی چند الگوی بازگشتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال بپردازیم. همانطور که میدانید، روشهای بسیار زیاد و متنوعی برای بررسی نمودارها بر اساس تحلیل تکنیکال وجود دارد. تحلیلگران بر اساس هدف و استراتژی خود به انتخاب یکی از این روشها یا استفاده از چند روش به صورت همزمان میپردازند و بعد از کسب تجربۀ لازم، به این نتیجه میرسند که کدام یک از این روشها برای آنها مناسبتر و سوددهتر خواهد بود. طبیعی است که افراد تمایل دارند از الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس روشهایی استفاده کنند که یافتن و کسب سود از آنها راحتتر از سایر روشها باشد.
در ادامه به معرفی الگوهای بازگشتی خواهیم پرداخت که به راحتی در نمودارها قابل تشخیص هستند. همچنین طبق تجربه و تاریخچۀ معاملاتی موجود، بعد از دیده شدن این الگوها، امکان کسب سودهای خوبی به وجود میآید.
الگوهای بازگشتی (Reversal Pattern) در تحلیل الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس تکنیکال چیست؟
در بازارهای مالی همچون فارکس، بورس و ارزهای دیجیتال، به طور کلی دو دسته الگو وجود دارد: الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه دهنده. اولین لازمه برای تشخیص چنین الگوهایی وجود یک روند در نمودار قیمت و تشخیص آن است. در صورتی که در میانۀ یک روند، یک الگوی بازگشتی مشاهده شود، تحلیلگران به احتمال بازگشت روند به جهت مخالف و خارج شدن نمودار قیمت از روند موجود پی میبرند. در صورتی که در کنار مشاهدۀ این الگوها، با استفاده از دیگر ابزارها به تأییدات دیگری نیز برسند، از روند موجود خارج شده، سود دریافتی خود را ذخیره میکنند و به پوزیشن معاملاتی دیگری وارد میشوند.
همچنین اگر در میانۀ یک روند، یک الگوی ادامه دهنده دیده شود، نشاندهندۀ این است که از قدرت روند موجود کاسته نشده است و همچنان ادامه خواهد داشت.
در ادامه به معرفی برخی از مهمترین الگوهای بازگشتی میپردازیم.
الگوی بازگشتی چکش (Hammer)
الگوی چکش یک الگوی بازگشتی صعودی است و در انتهای یک روند نزولی دیده میشود. برای اینکه یک الگوی چکش ایجاد شود، باید رمزارز موردنظر شما یک کف قیمتی جدید تشکیل دهد و بعد از آن تا نزدیکی قیمت ابتدایی خود بازگشت داشته باشد.
یکی از نکات مهم و قابل توجه در این الگو این است که نقطه انتهایی کندل، نزدیک به نقطه ابتدایی باشد؛ این اتفاق به قدرتمند شدن الگوی چکش کمک میکند.
همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، الگوهای چکش معمولاً بدنههای کوچک و دمهای پایینی کشیده و بلند دارند.
الگوی بازگشتی چکش یکی از قدرتمندترین الگوهای بازگشتی است. اگر به نحوۀ شکلگیری آن دقت کنید، دلیل این امر برایتان روشن خواهد شد. با توجه به چگونگی تشکیل این الگو، چنین تحلیل میشود که روند نزولی پایان یافته است و با توجه به بسته شدن قیمت در محدودهای نزدیک به نقطه ابتدایی، کنترل بازار را گاوها به دست گرفتهاند. افزایش حجم معاملات در زمان تشکیل الگوی چکش، تأیید دیگری بر بازگشت روند است.
الگوی بازگشتی ستاره ثاقب (Shooting Star)
الگوی ستاره ثاقب یا شوتینگ استار دقیقاً نقطۀ مقابل الگوی چکش است. بر خلاف الگوی چکش، این الگو در انتهای روند صعودی شکل میگیرد و نشاندهندۀ آغاز روند نزولی در بازار است. این کندل دارای سایه یا دم بالایی بلند و کشیده و بدنۀ کوچک است.
بر خلاف الگوی چکش، با دیدن الگوی ستاره ثاقب متوجه میشویم که روند صعودی در حال پایان یافتن است و خرسها در حال به دست آوردن کنترل بازار هستند. قبل از اینکه فشار فروش به شدت افزایش بیابد و به کاهش قیمت بینجامد، یک رشد قیمتی در آن رمزارز یا دارایی اتفاق خواهد افتاد. هر چه قیمت انتهایی در این کندل پایینتر باشد، الگوی تشکیلشده قدرتمندتر خواهد بود.
بسیاری از تریدرهای باتجربه ترجیح میدهند بعد از مشاهدۀ الگوی ستاره ثاقب منتظر بمانند تا تأیید دیگری از بازگشت روند دیده شود. به عنوان مثال، بسته شدن کندل بعدی با رنگ قرمز میتواند یک تأیید به شمار برود.
افرادی که ریسکپذیری بالاتری دارند، بلافاصله بعد از مشاهدۀ الگوی ستاره ثاقب به باز کردن پوزیشن معاملاتی جدید اقدام میکنند.
الگوی بازگشتی پوشاننده (Engulfing Candlestick Pattern)
الگوهای پوشاننده صعودی و نزولی نیز جزو دستهبندی الگوهای بازگشتی به شمار میروند. این الگو به صورت دوتایی است و برای تشخیص این الگو باید تا پایان تشکیل دو کندل کنار هم، منتظر بمانید. بعد از تشکیل این دو کندل و تشکیل الگوی پوشاننده (نزولی یا صعودی) به این نتیجه میرسیم که روند موجود در حال پایان یافتن است و احتمال تغییر در روند موجود وجود دارد.
الگوی پوشاننده صعودی در انتهای یک روند نزولی دیده میشود و نشاندهندۀ تمایل بازار به بازگشت روند است. اولین کندل در این الگو، کندلی نزولی و دارای بدنه و سایههای نسبتاً کوچک است و کندل بعدی کندلی صعودی است که به طور کامل بدنه کندل قبلی را در بر میگیرد.
الگوی پوشاننده نزولی دقیقاً برعکس الگوی پوشانندۀ صعودی عمل میکند؛ بدین ترتیب در انتهای روند صعودی دیده میشود. در این الگو نیز کندل ابتدایی یک کندل صعودی با بدنه و سایههای نسبتاً بلند است و کندل نزولی بعدی باید به گونهای تشکیل شود که تمام بدنۀ این کندل را در بر بگیرد.
الگوهای بازگشتی پوشانندۀ صعودی و نزولی همچون الگوهای چکش و ستاره ثاقب عمل میکنند و نشاندهندۀ پایان روند موجود و احتمال برگشت روند هستند.
ترید با استفاده از الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال
تفاوتی ندارد که از کدام یک از الگوهای بازگشتی استفاده میکنید، روش استفاده از آنها در ترید مشابه است.
بعد از اینکه تشخیص دادید که نمودار قیمت دارای یک روند صعودی است و با توجه به اینکه سقفها از سقفهای قبلی بالاتر و کفها نیز از کفهای قبلی خود بالاتر هستند، منتظر میمانید تا نشانهای از بازگشت روند دیده شود.
بعد از مشاهدۀ یک الگوی بازگشتی، به عنوان مثال ستاره ثاقب، درمییابیم که روند صعودی در حال پایان یافتن است و امکان بازگشت روند وجود دارد. حال در این موقعیت دو روش برای باز کردن پوزیشن جدید وجود دارد.
همانطور که قبلاً نیز گفته شد، یکی از روشها این است که بلافاصله بعد از مشاهدۀ الگوی شوتینگ استار یا ستارۀ ثاقب به باز کردن یک پوزیشن اقدام نمایید؛ اما این کار ریسک بیشتری به همراه خواهد داشت.
روش دیگر این است که منتظر بمانید تا کندل بعدی تشکیل شود و بازگشت روند را تأیید نماید. علیرغم اینکه ممکن است با این روش سود حاصل کمتر باشد اما ریسک کمتری به همراه خواهد داشت.
حد ضرر در این روش، معادل بالاترین قیمت کندل قبلی در نظر گرفته میشود.
سخن پایانی
روشها و الگوهای متفاوتی برای تحلیل یک نمودار وجود دارد که تحلیلگران مختلف با توجه به تجربۀ خود بهترین و مناسبترین روش را برای معاملات خود در نظر میگیرند. الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال یکی از روشهای قدرتمند برای نشان دادن تمایل بازار به پایان یک روند و شروع حرکتی جدید در خلاف جهت روند قبلی هستند. با مشاهدۀ الگوهای بازگشتی در میانۀ یک روند، میتوانید به باز کردن یک پوزیشن جدید اقدام نمایید.
توجه داشته باشید که این شما هستید که بر اساس هدف و میزان ریسکپذیری خود تعیین میکنید که بلافاصله پس از مشاهدۀ یک الگو به یک پوزیشن وارد شوید یا تا تشکیل کندل بعدی و گرفتن تأیید برای بازگشت روند منتظر بمانید و ریسک خود را به حداقل برسانید.