تحلیل بین بازارها

تحلیل بین بازارها
مجموعه نوشته های کوتاه از بازارهای مالی به نقل از مانتره :
روش های تحلیل – بین بازاری
22 آذر 1393 ساعت 22:02
در دروس بنیادی اشاره شد که اصل این روش تحلیلی در جمله زیر خلاصه می شود:
همه بازارهای مالی و غیر مالی به یکدیگر گره خورده اند
روشی برای پی بردن به انتظارات و تغییرات آینده قیمت ، تحلیل روابط و واکنش بازارهای مختلف و مرتبط با هم هست.ما چهار بازار مختلف به صورت کلی داریم ( بازار سهام ، کالا ، اوراق قرضه و ارز ) که ارتباط و اثر متقابل آنها مبنای برای انجام تحلیل به حساب می آید که در واقع پیوند انها ما را از آینده زودتر باخبر میکنند. به طور مثال بازار سهام و اوراق قرضه از یکدیگر اثر پذیر هستند و بازارهای کالا و ارز رابطه نزدیکی دارند که به طور کلی میشه گفت بازارهای مالی از یکدیگر جدا نیستند و حرکت های آنها در یک فضای ایزوله انجام نمی شود
یکی از رویکردهای تحلیل بین بازاری این هست که از دیدگاه زمانی ، زودتر از شرایط آینده باخبر شویم. شما وقتی از تحلیل تکنیکال برای تحلیل بهره می برید ، در واقع از داده های موثر بر روی یک بازار ( قیمت …) مد نظر است و از اطلاعات درونی بازار بهره می برید ، اما هنگامی که تحلیل بین بازاری استفاده کنید به نوعی از داده های بیرون از بازار هدف برای انجام تحلیل استفاده کرده اید.
پس تحلیل بین بازارها هشدارهای لازم را در اختیار ما قرار می دهند ، چون تحلیل تکنیکی نمودارهای قیمت ، ممکن است همه زوایای بازار را به ما نشان ندهد ، با این حال باید دقت شود که این روش باید آگاهی ما را افزایش دهد و به خودی خود نمی تواند جایگزین تحلیل تکنیکی شود
پس در نتیجه برای تعریف تحلیل بین بازاری می توانیم بگوییم ، به شاخه ای از بررسی بازار گفته می شود که بر اساس تحلیل ، بررسی و استفاده از داده های بازارهای جانبی به پیش بینی بازار هدف پرداخته می شود همانطور که از تعریف این مدل از تحلیل مشخص هست در تحلیل بین بازاری از روش های مختلف مانند تکنیکال یا فاندامنتال استفاده می شود. در واقع این تحلیل رابطه بسیار نزدیکی با تحلیل بنیادی دارد رابطه بین بازارهای مختلف و رفتار معامله گران در بازارهای مختلف را زیر نظر می گیرد و از طریق بازارهای دیگر رفتار جریان عرضه و تقاضا در بازار هدف را پیش بینی می کند
تحلیل بین بازار ها
در این نوع تحلیل باید به روابط میان بازار های مختلف کالا ، اوراق مشارکت سهام و ارز توجه نمود و در این میان پارامتر های کلان اقتصادی مانند نرخ های بهره ، تورم و سیاست های بانک مرکزی و دولت ها در کشور های مختلف نیز مهم و اثر گذار می باشند.
0 پاسخ به "تحلیل بین بازار ها"
ارسال یک پیام لغو پاسخ
جستجو در سایت
آموزش های رایگان
آموزش رایگان بورس – قسمت پنجم
آموزش رایگان بورس – قسمت سی و ششم
آموزش آربیتراژ
ابزارهای مالی بازارهای ثانویه
جبران ضرر در معاملات چقدر است
دوره های برگزیده
آخرین تحلیل بین بازارها های VIP
- نخبگان سرمایه
- اساتید مجرب
- پشتیبانی حرفه ای
- آموزش های کاربردی
- کد معاملاتی
درباره ما
بنیاد علمی آموزشی تدبیر با بیش از 2دهه فعالیت آموزشی، آموزشهای نوین کاربردی و مهارتی را در زمینههای مدیریتی، مالی، سرمایهگذاری، بازار کار و… برگزار مینماید. در راستای اعتلای دانش و توانمندسازی آحاد جامعه، سعی کردهایم بالاترین کیفیت خدمات آموزشی را بر بسترهای نوین فناوری اطلاعات ارائه نماییم تا گامی در جهت عدالت آموزشی و بهرهمندی همگان از دانش روز، برداریم.
تحلیل بین بازارها
تحلیل بین بازاری چیست؟
انجام تحلیل های بین بازاری در پی توسعه و یکپارچگی بازار های مالی جهان به سرعت به امری بدیهی برای فعالان این بازار ها تبدیل شده است. امروزه دیگر بدون در نظر گرفتن سایر بازار ها نمی توان به فعالیت در بازاری پرداخت. به نقل از بورس نیوز، شنیدن خبر تصمیمی از سوی بانک مرکزی کشوری مانند چین می تواند تمام بازار های بزرگ مالی و اقتصادی جهان را تحت تأثیر قرار دهد.
با این حال این مسائل همه بیانگر یک چیز هستند و آن جهانی شدن است . در حقیقت معامله در یک بازار بدون در نظر گرفتن تحلیل بین بازاری و عدم توجه به بازار های دیگر مشابه رانندگی بدون نگاه کردن به اطراف و آیینه عقب است. بدیهی است خطرات ناشی از این اقدام می تواند بسیار شدید باشد.
در این نوع تحلیل باید به روابط میان بازار های مختلف کالا ، اوراق مشارکت، سهام و ارز توجه نمود و در این میان پارامتر های کلان اقتصادی مانند نرخ های بهره، تورم و سیاست های بانک مرکزی و دولت نیز مهم و اثرگذار می باشند.
الف ) تحلیل بین بازاری در آمریکا
در کشور آمریکا شاخص CRB مهم ترین شاخص برای اندازه گیری جهت حرکت بازار های کالا به شمار می رود. این شاخص مشتمل بر 21 کالا است و کالاهایی نظیر نفت و طلا از موثرترین کالاهای این شاخص هستند.
در تحلیل بین بازاری در مورد قیمت نفت در بازار آمریکا داریم:
اگر قیمت نفت کاهش یابد، تقاضای سفته بازی نفت نیز کاهش می یابد و شاخص CRB نیز کاهش خواهد یافت.
با کاهش شاخص CRB، ارزش دلار افزایش می یابد. افزایش دلار باعث کاهش تورم خواهد گردید و کاهش تورم کاهش نرخ بهره را در پی خواهد داشت.
با کاهش نرخ بهره قیمت اوراق قرضه افزایش یافته و قیمت ها در بازار سهام نیز افزایش خواهند یافت. البته تأثیر کاهش نرخ بهره بر رونق بازار سهام با یک تأخیر 4 تا 6 ماهه خواهد بود.
در کشور آمریکا بازار اوراق قرضه و سهام معمولا هم جهت هستند و واگرایی بین اوراق قرضه و سهام هشداری برای تغییر جهت در بازار سهام است. (بازار اوراق قرضه بازار پیشرو نسبت به بازار سهام است.)
در مورد دلار با اینکه هر دو بازار بورس و اوراق قرضه ، تحت تأثیر دلار قرار دارند باید دقت کرد که تغییرات دلار از طریق اثر بر بازار های کالا به این دو بازار منتقل خواهد شد. تغییرات دلار ابتدا بر بازار کالا اثر می گذارد و بازار های کالا نیز بر اوراق قرضه و بازار های اوراق قرضه بازار سهام را تحت تأثیر قرار خواهند داد .
ب) تحلیل بین بازاری در ایران با تاکید بر اثر کاهش قیمت نفت
در مورد کشور ما نیز با کاهش قیمت نفت بسیاری از کالا ها با کاهش قیمت مواجه گردیدند و در مقابل کاهش تورم به وقوع پیوست. با توجه به این کاهش نرخ تورم، نرخ بهره نیز تنزل یافت. اما نکته اینجاست که نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد نتوانسته است به زیر 20% کاهش یابد. بهره واقعی بازار نرخی است که در بازار کالا و در بخش واقعی اقتصاد کشور شکل می گیرد و در این نرخ خریدار و فروشنده حاضر هستند عرضه و تقاضای خود را تعدیل نمایند.
نرخ بهره در کشور ما توسط بانک مرکزی تعیین می شود. اتفاقی که افتاده است آن است که به دلیل کاهش نرخ تورم، نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد کاهش یافته است اما همچنان بسیار بالاتر از عددی است که از سوی بانک مرکزی اعلام می شود و کاهش نرخ بهره به 20% با وجود بانکداری سایه در کشور، کمکی را به صنعت بانکداری و بازار سهام نخواهد کرد.
در حقیقت نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد باید به حدود 20% برسد تا بازار سهام بتواند مطابق با اصول واقعی تحلیل های بین بازاری حرکت نماید.
ج) تحلیل بودجه دولت:
در فرمول ساده برای محاسبه بودجه دولت خواهیم داشت:
BS = T + ty + oil + B + E – G – TR
در این فرمول در آمد های دولت از طریق مالیات ، فروش نفت، خصوصی سازی و فروش سهام شرکت های دولتی و استقراض دولت بوده و مخارج دولت و پرداخت های انتقالی (مثل یارانه ها) نیز کاهش بودجه را در پی دارند.
در دولت قبل با کاهش فروش نفت به دلیل شرایط تحریم و با توجه به افزایش مخارج دولت در هر سال، کسری بودجه بیشتر از محل استقراض از بانک مرکزی تأمین گردید که با توجه به افزایش پایه پولی و نقدینگی و افزایش ناگهانی قیمت دلار، قیمت های کالا ها به طور ناگهانی افزایش یافته و با ثابت نگاه داشتن نرخ بهره، بازار سهام دارای رونق فراوان گردید.
اما در دولت جدید خط کشی به نام عدم استقراض از بانک مرکزی برای دولت مشخص شده است که با توجه به کاهش قیمت نفت و کاهش مقدار فروش، در شرایط فعلی دولت تنها می تواند به در آمد های دیگر خود نظیر خصوصی سازی و عرضه سهام در بازار بورس، کاهش بودجه عمرانی (و یا عملا کاهش پرداخت) افزایش بهره مالکانه، افزایش مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر درآمد، افزایش نرخ خوراک پتروشیمی ها و . . . . تکیه نماید. مجموع تمامی این عوامل به همراه وضعیت رکودی کشور، وضعیت نابسامان صنایع را در پی خواهد داشت و با کاهش EPS شرکت ها، شرایط بورس نامطلوب خواهد گردید.
د) تحلیل سیاست های بانک مرکزی :
بانک مرکزی در دولت جدید ضمن اعلام استقلال خود، کاهش تورم و ثبات اقتصادی را سرلوحه کار خود قرار داده است. در شرایط ثبات اقتصادی و در تحلیل بین بازار ها هیچ بازاری نباید بتواند نقدینگی را به سوی خود جذب نماید و باید نوسانات بازار ها به حداقل برسد. پس بازار ارز، بازار مسکن، بازار کالا، بازار پول و در نهایت بازار سهام باید در شرایط ثبات باشند.
ه) چه عاملی بازار سهام را نجات خواهد داد؟
بی دلیل نیست که دولت فعلی تمام تلاش خود را در حصول نتیجه در مذاکرات می داند، زیرا با مثبت بودن نتیجه مذاکرات درآمد دولت از محل فروش نفت افزایش خواهد یافت و می تواند مقدار زیادی از کسری بودجه را جبران نماید اما مساله مهم تر تک نرخی شدن ارز با قیمت های فعلی نرخ ارز آزاداست که اگر به وقوع بپیوندد، درآمد دولت به خوبی افزایش یافته و کسری بودجه کاهش خواهد یافت و دولت مجبور نخواهد بود جهت تامین کسری بودجه خود بر روی صنایع فعال در بورس فشار مضاعف وارد نماید. البته این موضوع باید بسیار حساب شده باشد تا اثرات تورمی بر اقتصاد نداشته باشد.
و) نقطه ورود و خروج به بازار کجاست؟
با توجه به مطالب ذکر شده مجددا بازار، نوسانی را تا تاریخ قبل از 10 تیر خواهد داشت اما حتی حصول توافق نیز تمام ماجرا نیست و ممکن است اتفاقات بعد از لوزان، مجددا در بورس اتفاق بیفتد، فلذا باید پس از توافقات، شاخص های اقتصاد کلان نیز بهبود یابد و دولت از کسری بودجه رهایی پیدا کرده و زمینه رشد مجدد برای بازار سهام فراهم شود و در غیر این صورت وضعیت نوسانی بازار تا انتهای سال ادامه خواهد داشت.
در مورد نقطه ورود و خروج بازار سهام در شرایط فعلی می توان علاوه بر تکنیک ها از شاخص های روانشناختی نیز استفاده نمود. این شاخص ها در کشور های دیگر بسیار پر کاربرد بوده و در کشور ما نیز می توانند مورد استفاده قرار گیرند، مانند درجه رونق بر اساس نظر خبرگان بازار، سطح نقدینگی صندوق های سرمایه گذاری، نسبت عرضه به تقاضا و حجم معاملات روزانه کل بازار.
درس 27 : تحلیل بازارهای بینالملل
در این درس ارتباط بین بازارهای بینالملل از نظر تاثیر در بازارهای سهام و اوراق قرضه و همچنین اثربخشی روابط بین بازاری بر نرخ بهره سهام مورد بررسی گرفت.
تحلیل بازارهای بینالملل
همه بازارها در سطح جهانی از این جهت به هم متصل هستند که سهام توسط اوراق قرضه هدایت میشوند که هدایت خود آنها توسط نرخهای بهره صورت میگیرد. نرخها توسط اقتصاد تعیین میشوند که از قیمتهای مواد خام سرنخ میگیرند. در حالی که تحلیل فنی هر بازار انفرادی میتواند در جایگاه خود قرار بگیرد، تحلیل بین بازاری میتواند بُعد دیگری به فرآیند اضافه کند.
جان جی مورفی، در کتاب 1989 خود، «تکنسین بین بازاری» مشاهدات کلیدی متعددی را ارائه کرد. به بیان او همه بازارها به هم مرتبط هستند و تحلیل بین بازاری همسایه همجوار تحلیل اقتصادی است. او همچنین به طور سنتی اصطلاحات غیرفنی همچون تورم و مواد خام را استفاده میکند. او همچنین خاطرنشان کرد که کلمه «داخلی» کاملاْ بیربط است. این امر در شوکهایی که بهطور مکرر در سهام جهانی و حتی وجود ارز خارجی روی میدهد، مشهود است.
بازارهای اصلی
بگذارید نگاهی به برخی روابط رایجتر بین بازاری بیندازیم که امروز مورد پیگیری قرار گرفت. شکل 1 بازارهای سهام و اوراق قرضه ایالات متحده را نشان میدهد که منجر به سقوط سال 1987 شد. در ابتدای نمودار، دو بازار تحلیل بین بازارها باهم بالا و پائین حرکت کردند. توجه داشته باشید که روند اوراق، چند هفته قبل از روند سهام در ماه مارس شکسته شد. اوراق قرضه نیز منجر به شکست صعود سهام در ماه ژوئن شد.
در ماه ژوئیه، اوراق قرضه دوباره شروع به کاهش کردند، اما این بار سهام سقوط نکرد. هرچه این دو بازار از هم جدا شوند، اصلاحات نهایی بایستی خشونتآمیزتر باشد. در روز سقوط نه تنها سهام سقوط کرد، بلکه بازار اوراق قرضه به شدت افزایش یافت و نرخهای بهره را بسیار پائینتر فرستاد. هر دو طرف معامله بهطور چشمگیری تصحیح شدند.
به طور سنتی، شاخص هیات تحقیق کالای پل (CRB) برای سنجش تورم و در نتیجه تحلیل بازار اوراق قرضه استفاده میشود. به طور منطقی اگر قیمت مواد اولیه افزایش مییافت، تورم در دسترس بوده و نرخ بهره نیز افزایش مییافت. با این حال به نظر میرسید که این پیوند در اواخر سال 1995 شکسته شده است(شکل 2). درحالی که پویایی اقتصاد جهانی ممکن است در آن سال تغییر کرده باشد. به زودی خواهیم دید که رابطه بین شاخص CRB و نرخ بهره تغییر نکرده است. در سال 1996، این دو، حرکات نزدیک خود را از سر گرفتند.
شکل 3 دو سال از شاخص دلار آمریکا را در برابر بازده اوراق قرضه 30 ساله آمریکا و یک همبستگی معقول نشان میدهد. شکل 4 یک سال از شاخص دلار آمریکا و شاخص CRB و همبستگی خوب را نشان میدهد (به جز بخش پایانی دوره). واگرایی بین شاخص CRB و نرخهای بهره در اواخر سال 1995 (شکل 2) تا حدی با حرکت خلاف روند دلار در همان دوره توضیح داده میشود. کاهش شاخص دلار اغلب همزمان با کاهش بازدهی است.
روابط بین بازاری
تحلیل بین بازاری همچنین برای بازارهای مشابه اعمال میشود. به عنوان مثال، انتشار بین جو و ذرت میتواند برای بهرهگیری از دو کالا با درجاتی از جایگزینی استفاده شود.
مواقعی وجود دارد که بازار برای یک کالای ویژه نسبتاً غیرنقدینه میشود و خرید و فروش تامینی، یک موقعیت دشوار است. دارندگان اوراق قرضه نقدی کانادایی به دلیل کمبود نقدینگی در بازارهای آتی اوراق قرضه کانادا، اغلب از معاملات آتی اوراق قرضه ایالات متحده برای خرید و فروش تامینی استفاده میکنند.
در نهایت، تجزیه و تحلیل اجزای یک شاخص، تحت چتر بازارهای بینالمللی قرار میگیرد. کالاهایی که شاخص CRB را تشکیل میدهند میتوانند بهصورت جداگانه همبستگی داشته باشند. تجزیه و تحلیل قدرت نسبی میتواند تعیین کند که کدام کالاها پیشرو هستند و کدام یک عقبمانده است. در بازار سهام که گروههای صنعتی با میانگینهای اصلی مقایسه میشوند، همین امر صادق است. در سطح خرد، سهام انفرادی با صنایع خود مقایسه میشود.
برای پیوندزدن همهی اینها در یک مثال دنیای واقعی، تجزیه و تحلیل یک سهام، مانند هرشی فودز، سازنده شکلات، باید شامل بازار کلی، کاکائو مواد خام اصلی آن، نرخ بهره مورد استفاده برای تامین مالی عملیات و بدهی، و نرخ تبادل ارز خارجی استفادهشده هنگام محاسبه سود در خارج از کشور باشد. هر یک از این بازارها بر خط نهایی سهامداران تأثیر میگذارند.
تحلیل بین بازاری چیست؟
انجام تحلیل های بین بازاری در پی توسعه و یکپارچگی بازار های مالی جهان به سرعت به امری بدیهی برای فعالان این بازار ها تبدیل شده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی یکتاپرس، کارشناسان بر این عقیده هستند که در بازار سرمایه باید سهامداران آگاهی خود را نسبت به این بازار افزایش دهند تا بتوانند با تحلیل مناسب از هرگونه رفتار هیجانی و ریزش شاخص کل جلوگیری کنند.
در ادامه مطالب آموزشی سایت خبری یکتاپرس، در این مقاله درباره تحلیل بین بازاری در بازار سرمایه توضیح داده می شود.
مهم ترین قسمت تحلیل بین بازاری، تحلیل رفتار آینده بازیگران بازار و درک واقعیت های موجود است. پیشرفت بازار های مالی در کنار یکدیگر میسر بوده و در حال حاضر، به هیچ وجه نمی توان 2 بازار مانند طلا و ارز را، از یکدیگر متمایز دانست. در عصر ارتباطات که اطلاعات در سرتاسر جهان در حال انتقال هستند، اخبار مربوط به بازارهای مختلف به صورت لحظه ای منتشر می شوند و تأثیرات خود را بر روی بازار های مختلف می گذارند.
انجام تحلیل های بین بازاری در پی توسعه و یکپارچگی بازار های مالی جهان به سرعت به امری بدیهی برای فعالان این بازار ها تبدیل شده است. امروزه دیگر بدون در نظر گرفتن سایر بازار ها نمی توان به فعالیت در بازاری پرداخت. بنا بر گزارش بورسینس به نقل از بورس نیوز، شنیدن خبر تصمیمی از سوی بانک مرکزی کشوری مانند چین می تواند تمام بازار های بزرگ مالی و اقتصادی جهان را تحت تأثیر قرار دهد.
به دنبال وحدت و گسترش بازارهای تحلیل بین بازارها مالی دنیا، فعالان این بازار به اجرای این نوع تحلیلها روی آوردهاند. در عصر امروز برای فعالیت در بازاری باید بازارهای دیگر را در نظر گرفت. گزارش بورسینس به گفتهی بورس نیوز مقرر داشته است: هرگاه تصمیمی از بانکهای مرکزی کشوری مثل چین گرفتهشده و به گوش همه رسیده است، بر کلیهی بازارهای مهم اقتصادی و مالی دنیا تأثیر میگذارد.
اولویت اهداف تحلیل گران بین بازاری عبارت است:
الف) بازارها با یکدیگر در ارتباط هستند
ب) تحلیل بین بازارها بررسی عوامل و اطلاعات خارج از بازار است
ج)تحلیل بین بازاری به تنهایی در مورد جریان آینده یک بازار قضاوت نمی کند اما پایه ای برای جریان سرمایه است.
در مورد کشور ما نیز با کاهش قیمت نفت بسیاری از کالا ها با کاهش قیمت مواجه تحلیل بین بازارها گردیدند و در مقابل کاهش تورم به وقوع پیوست. با توجه به این کاهش نرخ تورم، نرخ بهره نیز تنزل یافت. اما نکته اینجاست که نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد نتوانسته است به زیر 20% کاهش یابد. بهره واقعی بازار نرخی است که در بازار کالا و در بخش واقعی اقتصاد کشور شکل می گیرد و در این نرخ خریدار و فروشنده حاضر هستند عرضه و تقاضای خود را تعدیل نمایند.
نرخ بهره در کشور ما توسط بانک مرکزی تعیین می شود. اتفاقی که افتاده است آن است که به دلیل کاهش نرخ تورم، نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد کاهش یافته است اما همچنان بسیار بالاتر از عددی است که از سوی بانک مرکزی اعلام می شود و کاهش نرخ بهره به 20% با وجود بانکداری سایه در کشور، کمکی را به صنعت بانکداری و بازار سهام نخواهد کرد.
در حقیقت نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد باید به حدود 20% برسد تا بازار سهام بتواند مطابق با اصول واقعی تحلیل های بین بازاری حرکت نماید.
از تکنیکها و شاخصهای روانشناختی میتوان برای نقطه ورود و خروج بازار سهام استفاده کرد. درجه رونق بر اساس خبرنگاران بازار، حجم معاملات روزانه کل بازار، نسبت عرضه به تقاضا و سطح نقدینگی صندوقهای سرمایهگذاری مثالهای استفاده این شاخص هستند که این شاخص در بسیاری از کشورها ازجمله کشور ایران بسیار پرکاربرد است.