
مفاهیم ریسک و بازده
پاورپوینت مفاهیم ریسک و بازده دارای 47 اسلاید می باشد . جهت دانلود فایل پاورپوینت بر روی گزینه خرید انتهای متن کلیک نموده و پس از وارد نمودن آدرس ایمیل و کلیک بر روی گزینه خرید به درگاه بانک متصل شده و از کلیه کارت های بانکی عضو شتاب قادر به پرداخت و تهیه آن می باشید. بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل پاورپوینت در اختیارتان قرار می گیرد و می توانید آن را دانلود نمایید . ضمناً همان لحظه لینک دانلود فایل نیز به آدرس ایمیل شما ارسال می گردد.
همچنین در صورت تهیه فایل پاورپوینت مربوطه و مناسب نبودن فایل با اعلام شماره کارت بانکی و آدرس ایمیلی که در سایت ثبت نموده اید مبلغ پرداختی حداکثر ۲۴ ساعت بعد برگشت داده می شود.
بزرگوارانی که به صورت انلاین قادر به تهیه فایل پاورپوینت نمی باشند می توانند عنوان فایل پاورپوینت درخواستی را به همراه آدرس ایمیل و شماره همراه خود را به ایمیل [email protected] ارسال نمایند تا فایل پاورپوینت از طریق ایمیل یا تلگرام برای آنها ارسال گردد و پس از آن هزینه را کارت به کارت به حساب ما واریز نمایند.
فهرست مطالب
1- مفهوم ریسک و بازده
2- بازده تحقق یافته و بازده مورد انتظار
6- اندازه گیری ریسک و بازده
8-تخمین ریسک و بازده
9- رابطه ریسک و بازده
بازده چیست ؟
بازده در فرایند سرمایه گذاری نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می کند .
و پاداشی برای سرمایه گذاران محسوب می شود .
بازده تحقق یافته؟
بازده تحقق یافته ، بازده ای است که واقع شده است ، یا بازده ای است که کسب شده است . به بیان ساده تر بازده تحقق یافته بازده ای است که ، به وقوع پیوسته و واقع شده است .
بازده مورد انتظار؟
بازده مورد انتظار ، عبارت است از بازده تخمینی یک دارایی که سرمایه گذاران انتظار دارند در یک دوره آینده بدست آورند .
فرق بین بازده تحقق یافته و بازده مورد انتظار ؟
1- مبلغ بازده تحقق یافته ، واقعی و قابل اتکا می باشد .
2- مبلغ بازده مورد انتظار ، برآوردی و قابلیت اتکا چندانی ندارد.
3- بازده تحقق یافته با عدم اطمینان همراه نیست .
4- بازده مورد انتظار با عدم اطمینان همراه است .
اجزای بازده 🙁 بازده کل هر اوراق بهادار )
2- سود ( زیان ) سرمایه
سود دریافتی :
سود دریافتی ، سودی است که به صورت جریانات نقدی دوره ای سرمایه گذاری بوده و می تواند به شکل بهره یا سود تقسیمی باشد .
سود ( زیان ) سرمایه :
ما به التفاوت قیمت خرید و قیمت فروش توسط دارنده اوراق بهادار را سود ( زیان ) سرمایه می گوئیم .
ریسک چیست ؟
به میزان اختلاف میان بازده واقعی سرمایه گذاری با بازده مورد انتظار را ریسک می نامیم .
منابع ریسک :
1- ریسک نوسان نرخ بهره
ریسک نوسان نرخ بهره :
ریسکی است که یک سرمایه گذار به هنگام خرید اوراق قرضه با قبول بهره ثابت آن را می پذیرد .
ریسک بازار :
ریسک بازار ، عبارت است از تغییر در بازده که ناشی از نوسانات کلی بازار است .همه اوراق بهادار در معرض ریسک بازار قرار دارند .اگر چه سهام عادی بیشتر تحت تاثیر این نوع ریسک است .
ریسک بازار می تواند ناشی از رکود ، جنگ ، تغییرات ساختاری در اقتصاد و تغییر در ترجیحات مشتریان باشد .
ریسک تورمی :
عبارت است از ریسک قدرت خرید ، یا کاهش قدرت خرید وجوه سرمایه گذاری شده . این نوع ریسک با ریسک نوسان نرخ بهره مرتبط است .برای اینکه نرخ بهره معمولا در اثر افزایش تورم ، افزایش می یابد .
این نوع ریسک تمامی اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار می دهد .
ریسک تجاری :
ریسک ناشی از انجام تجارت و کسب و کار در یک صنعت خاص یا یک محیط خاص را ریسک تجاری می گویند .
مثلا شرکت جنرال موتورز تحت تاثیر تغییرات قیمتی نفت در سطح جهان می باشد .
ریسک مالی :
ریسک ناشی از بکارگیری بدهی در شرکت را ریسک مالی می گویند .
ریسک نقدینگی :
ریسک نقدینگی ، ریسک مرتبط با بازار ثانویه ای است که اوراق بهادار در آن معامله می شود .
ریسک نرخ ارز ( ریسک ارزهای خارجی ):
تمامی سرمایه گذارانی که امروزه به صورت جهانی و بین المللی سرمایه گذاری می کنند ، در تبدیل سود ناشی از تجارت جهانی و بین المللی به پول رایج کشور خود با ریسک نرخ ارز مواجه هستند .
ریسک کشور :
سرمایه گذارانی که در کشور های دیگر سرمایه گذاری می کنند . با یک ریسک مفاهیم ریسک و بازده دیگر به نام ریسک کشور یا ریسک سیاسی روبرو هستند . فلذا افراد سرمایه گذار بایستی به ثبات آن کشور از ابعاد سیاسی و اقتصادی توجه داشته باشند .
انواع ریسک :
پاورپوینت مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.
جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
جزئیات خبر
ریسک یکی از مفاهیم اولیه، پایه ای و بسیار مهم در مدیریت مالی است که اغلب افراد حتی دانش آموختگان مدیریت مالی نیز برداشت درستی از آن ندارند. افراد در زندگی روزمره از کلمه ریسک برای بیان مفاهیم متفاوت استفاده میکنند و یکی از علل برداشت نادرست از ریسک در مدیریت مالی هم همین کاربرد چند منظوره این کلمه است. در این مقاله کوتاه سعی خواهیم کرد تعریف درست و قابل فهمی از آنچه در علم مدیریت مالی ریسک نامیده میشود و تاثیر آن بر تصمیمات سرمایهگذاری ارائه کنیم .
دو واژه مرسوم که به عنوان معادل برای ریسک بکار برده میشود «خطرپذیری» و «عدم قطعیت» است، حتی برخی ریسک را معادل با نوسان (Volatility) یا واریانس در نظر میگیرند. اما در علم مدیریت مالی ریسک واقعا هیچیک از این مفاهیم نیست. به عنوان مثال اگر یک سرمایهگذار در یک دارایی پرنوسان (به لحاظ بازده تاریخی) سرمایهگذاری کند لزوما نشاندهنده این نیست که متحمل ریسک شده است. بر خلاف تصور عموم افراد در علم مدیریت مالی نوسان زیاد به معنی ریسک زیاد نیست.
اما ریسک چیست؟ ریسک عدم قطعیتی نامطلوب است به این علت که نمیتوانیم آن را از بین ببریم. بنابراین در ازای دریافت مبلغی حاضر به تحمل آن هستیم حال آنکه برای دوری از آن باید مبلغی پرداخت کنیم. در ادامه به توضیح بیشتر این تعریف با چند مثال میپردازیم.
مثال اول: فرض کنید شما در یک شرکت خودروسازی کار میکنید و میخواهید از بین سهام شرکت خودتان و یک شرکت خودروسازی دیگر (کاملا مشابه با شرکت خودتان) یکی را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید: شرکت خودتان، شرکت دیگر یا به نظرتان تفاوتی نمیکند؟ اگر شرکت دیگر را انتخاب میکنید به خواندن ادامه این مقاله نیاز ندارید زیرا مفهوم ریسک را میدانید. در غیر اینصورت پیشنهاد میکنم تا انتها با من همراه باشید.
ریسک مفهوم سادهای است، دارایی که بازده آن همبستگی (Correlation) مثبت با مصرف (Consumption) یا بطور کلی ثروت (Wealth) شما دارد دارایی ریسکی است و شما برای داشتن آن باید انتظار بازدهی بیشتر از نرخ بهره بدون ریسک داشته باشید که به آن بازده اضافی یا ریسک پریمیوم (Risk Premium) گفته میشود.
در مثال بالا همبستگی ثروت شما با سهام شرکتی که خودتان در آن کار میکنید بیشتر است بنابراین این دارایی برای شما پرریسکتر محسوب میشود و در شرایط یکسان منطقی است سهام شرکت دیگر را خریداری کنید. چرا؟ فرض کنید به هر دلیلی اتفاق پیش بینی نشده ای برای شرکت شما رخ دهد و برای مدتی تولید متوقف شود. در این صورت نه تنها ممکن است حقوق شما به تعویق بیفتد یا کارتان را از دست بدهید بلکه ارزش سهام شما نیز کاهش مییابد. یا برعکس اگر به هر دلیلی مثلا استقبال مشتریان از یکی از محصولات جدید شرکت شما، تولید و سود شرکت افزایش یابد نه تنها ممکن است حقوق و مزایای شما افزایش یابد بلکه ارزش سهام شرکت نیز افزایش مییابد. این دقیقا مفهوم ریسک در علم مدیریت مالی است.
حال مفاهیم ریسک و بازده سوال این است که چرا ریسک به مفهومی که عنوان شد مطلوب نیست. جواب واضح است. دوباره به مثال بالا برمیگردیم. آیا شما ترجیح میدهید هنگامی که حقوقتان به تعویق افتاده یا کارتان را از دست دادهاید (بطور کلی در شرایط بد اقتصادی به سر میبرید) سهامی داشته باشید که پر ارزش باشد یا هنگامیکه حقوق و مزایای شما افزایش پیدا کرده (به طور کلی در شرایط خوب اقتصادی به سر میبرید)؟ مسلما جواب گزینه اول است، در شرایط بد اقتصادی.
دقیقا به همین علت است که همبستگی مثبت بازده یک دارایی با ثروت شما ریسک نامیده میشود که برای افراد نامطلوب است. این امر موجب کاهش قیمت دارایی ریسکی و افزایش بازده آن میشود. درغیر اینصورت هیچ کس حاضر به خرید چنین دارایی با قیمت بالا نیست.
مفهومی که در مثال قبل از ریسک بیان شد (همان همبستگی بازده دارایی با مصرف یا ثروت) یک مفهوم پایه ای و البته بسیار دقیق از ریسک در اقتصاد و مدیریت مالی است. اما از آنجا که ثروت و یا مصرف و همچنین توابع مطلوبیت افراد با هم متفاوت بوده و اندازه گیری این پارامترها نیز در دنیای واقعی مشکل است، بنابراین مدل کردن ریسک به روش یادشده در عمل مشکل و گاه غیرکاربردی است. (علاقهمندان را به مطالعه consumption based asset pricing models with a representative agent دعوت میکنم.)
بنابراین به عنوان جایگزینی ساده و کاربردی، CAPM (Capital Asset Pricing Model) کل بازار/اقتصاد (شامل تمام داراییهای موجود در بازار نه لزوما فقط داراییهای موجود در بازار سهام) را جایگزین مطلوبیت مصرف یا ثروت میکند. در عمل شاخص بازار سهام را به عنوان معیاری برای عملکرد کل بازار/اقتصاد در نظر میگیرند.
مثال دوم: فرض کنید شرکتی وجود دارد که مستقل از شرایط بازار در هر دوره زمانی (به عنوان مثال یک ماه) به احتمال ۵۰ درصد، بازده عملیاتی ۱۵ درصد و به احتمال ۵۰ درصد، بازده عملیاتی ۵- درصد میدهد که نشان دهنده بازده پرنوسان این شرکت است. به نظر شما آیا سرمایهگذاری در سهام این شرکت ریسکی است و بازار باید به شما برای سرمایهگذاری در این سهام بازده اضافی (ریسک پریمیوم) بپردازد؟ جواب این سوال منفی است! همانطور که پیشتر عنوان شد نوسان یا واریانس لزوما به معنی ریسک نیست بلکه آن بخشی از نوسان را ریسک مینامیم که ناشی از نوسان کل بازار باشد.
به بیان ساده تر به علت اینکه شرایط اقتصادی کل بازار تاثیری بر عملکرد این شرکت ندارد، بنابراین انتظار سرمایهگذار از عملکرد (بازده) این سهم در شرایط خوب و در شرایط بد اقتصادی کاملا یکسان بوده و سرمایهگذاری در این سهام (با توجه به تعریف ریسک در علم مدیریت مالی) ریسکی به همراه ندارد.
به همین دلیل به این نوع نوسان اصطلاحا ریسک غیرسیستماتیک (Unsystematic Risk) یا ریسک مختص به شرکت (Firm-Specific Risk) گفته میشود.
هنگامی که ریسک وجود ندارد، بازار بازده اضافی به سرمایهگذاران نمیپردازد، زیرا سرمایهگذار منطقی با قرار دادن این سهم (سهام شرکت فرضی یادشده) و سهام شرکتهای دیگر در یک سبد سهام، میتواند نوسان بازده این شرکت را از بین برده یا تا حد زیادی کاهش دهد. با استفاده از CAPM، به علت عدم همبستگی بازده این شرکت با بازده بازار، بتا (β) این شرکت صفر بوده بنابراین بازده اضافی برای این سهم در نظر گرفته نمیشود.
به بیان دیگر میتوان گفت ریسکی که در بازار برای آن قیمت تعیین میشود (ریسک پریمیوم) تنها ریسک بازار (Market Risk) یا ریسک سیستماتیک (Systematic Risk) است که در بتای هر سهم نمود پیدا میکند. در غیر اینصورت بازار به سرمایهگذار برای تحمل ریسک غیرسیستماتیک که هیچ تاثیری بر بتای سهم ندارد هیچگونه بازده اضافی پرداخت نمیکند. البته در دنیای واقعی به خصوص بازار سهام داراییها معمولا با کل بازار همبستگی مثبت دارند و علت آن هم این است که عملکرد شرکتها از عملکرد کل بازار (کل اقتصاد) تاثیر میپذیرد. این تاثیر در برخی بخشهای صنعت کمتر و در برخی بیشتر است. به همین علت سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در برخی شرکتها بازده اضافی کمتر و برای برخی بازده اضافی بیشتر طلب میکنند.
سوالی که ممکن است به سرعت به ذهن خطور کند این است که آیا دارایی وجود دارد که همبستگی منفی با ثروت، مصرف یا کل بازار داشته باشد؟ اگر چنین دارایی وجود داشته باشد حتما دارایی ارزشمندی است زیرا داشتن این دارایی به معنی انتقال ریسک (که امری نامطلوب است) از خریدار آن مفاهیم ریسک و بازده به شخص یا موسسهای است که این دارایی را فروخته است.
چنین داراییهایی را بیمه (در این مقاله بیمه مفهومی معکوس ریسک است) مینامیم. حتما این مثال را در زبان عربی شنیدهاید که «تعرف الاشیاء باضدادها». بنابراین برای شناخت بهتر ریسک بد نیست که متضاد آن یعنی بیمه (Insurance) را نیز بهتر بشناسیم.
مثال مفاهیم ریسک و بازده سوم: فرض کنید میخواهید خودرو خود را در مقابل تصادفاتی که منجر به مرگ میشود بیمه کنید. اگر فرض کنیم دیه یک شخص ۱۰۰ میلیون تومان است شما حاضرید برای خرید این بیمه چه مبلغی بپردازید؟ احتمالا هر شخص بسته به میزان استفاده از خودرو یا اطمینان به دقت در رانندگی خود مبلغی را در نظر میگیرد اما احتمالا حتی محتاطترین افراد نیز حاضر به پرداخت حداقل ۲۰۰ هزار تومان سالیانه برای خرید این بیمه نامه هستند. حال آنکه با توجه به آمار و ارقام مربوط به تعداد خودرو و همچنین تصادفات منجر به فوت، احتمال اینکه این اتفاق برای یک فرد رخ دهد کمتر از ۰/۰۰۲ است. در نتیجه امید ریاضی مبلغی که طی یک سال از بیمه دریافت میکنید کمتر از ۲۰۰ هزار تومان است. اما چرا افراد برای خرید چنین دارایی بیشتر از ۲۰۰ هزار تومان پرداخت میکنند؟ جواب روشن است،
صاحب این دارایی ریسک را که امری نامطلوب است از خود دور میکند پس باید مبلغی اضافی (ریسک پریمیوم) به سازمان بیمهگر که ریسک را تحمل میکند بپردازد. کاملا واضح است که این دارایی (بیمه) عملکردی معکوس سهام اغلب شرکتها دارد به این معنی که در شرایط خوب (عدم تصادف) عملکرد بدی داشته زیرا بازدهی ندارد اما در شرایط بد (تصادف منجر به فوت) عملکرد خوبی داشته زیرا مبلغ دیه را پرداخت میکند. به همین دلیل است که افراد حاضر هستند برای خرید بیمه، ریسک پریمیوم بپردازند اما برای خرید سهام در بورس ریسک پریمیوم دریافت میکنند. با مثال بالا مشخص شد که چرا بیمه مفهومی کاملا معکوس ریسک است.
در این نوشتار سعی شد با استفاده از چند مثال تعریفی قابل درک از مفهوم آنچه در مدیریت مالی ریسک نامیده میشود ارائه شود. امید است بعد از مطالعه این مقاله تعریفی که از ریسک در ابتدا بیان شد واضحتر و ملموس تر به نظر برسد.
ریسک عدم قطعیتی نامطلوب است به این علت که نمیتوانیم آن را از بین ببریم، بنابراین در ازای دریافت مبلغی حاضر به تحمل آن هستیم حال آنکه برای دوری از آن باید مبلغی پرداخت کنیم.
صرف ریسک یک قلم دارایی چیست؟
هرچه ریسک سیستماتیک یک دارایی بیشتر باشد، مطلوبیت و ارزش آن دارایی کمتر خواهد شد. در واقع وجود ضریب بتای بالای دارایی بیانگر ریسک سیستماتیک بالای آن دارایی است. این مسئله توسط الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای مطرح می شود اما ضعف این الگو تئوری قیمتگذاری آربیتراژ را به وجود آورد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، سه مقوله پول، ارز و بانکداری از جمله مهمترین مباحث موجود در علم اقتصاد است که فهم آن در دنیای امروز یکی از نیازهای بشر محسوب میشود. در همین راستا، فردریک میشکین، یکی از سرشناسترین اقتصاددانان آمریکایی، کتابی مفاهیم ریسک و بازده را به رشته تحریر درآورده که به کوشش علی جهانخانی و علی پارسائیان به فارسی برگردانده شده است و بخشی از مناسبترین مطالب آن را در سلسله خلاصه کتابهای اقتصادی بیان خواهیم کرد.
الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای
پیشتر بیان شد که هرچه ریسک سیستماتیک یک دارایی بیشتر باشد، مطلوبیت و ارزش آن دارایی کمتر خواهد شد. درک این مسئله میتواند به ما در درک الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای کمک کند. این الگو به وسیله ویلیام شارپ جان لیتنر و جک ترینر ارائه شد و از آن نظر مفید است که میتواند صرف ریسک یک قلم دارایی را توجیه نماید. مقصود از صرف ریسک تفاوت بین بازده مورد انتظار دارایی و نرخ بهره بدون ریسک است. نرخ بهره بدون ریسک نیز خود در واقع نرخ بازده اوراق بدون ریسک است.
اگر ضریب بتای یک دارایی بالا باشد، بدان معنی است که ریسک سیستماتیک آن زیاد است و در نتیجه کمتر مورد تقاضای سرمایهگذاران قرار میگیرد. بنابراین، زمانی سرمایهگذاران علاقه به نگهداری این نوع دارایی خواهند داشت که بازده مورد انتظار آن بالا باشد و این درست همان چیزی است که الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای ارائه میکند.
این الگو، الگوی معقولی محسوب میشود زیرا برای یک دارایی با ضریب بتای صفر (بدون ریسک سیستماتیک)، صرف ریسک برابر با صفر را در نظر میگیرند. اگر بتا برابر با یک باشد، بدین معنی است که ریسک سیستماتیک آن همانند ریسک مربوط به بازار است.
با این حال اگرچه این امر که الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای در دنیای واقعی نیز کاربرد دارد، اثبات شده است اما ضعف آن در این است که فرض میکند تنها یک ریسک سیستماتیک وجود دارد. همین ضعف در ادامه منتهی به ارائه تئوری دیگری به نام تئوری قیمتگذاری آربیتراژ به وسیله استیفن راس از دانشگاه ییل شد.
این تئوری مبتنی بر چندین عامل ریسک بوده و بر اساس آن نمیتوان همه آنها از طریق تنوع بخشیدن به داراییها را از بین برد. این منابع ریسک به عوامل اقتصادی مثل تورم و تولید کل ارتباط دارند. در واقع در عوض محاسبه یک بتای منحصر به فرد، از چندین ضریب بتا استفاده میشود. هر یک از ضرایب بتا نشان دهنده درجه حساسیت دارایی نسبت به هر یک از عوامل سیستم اقتصادی است.
تئوری قیمتگذاری آربیتراژ بیانگر این است که صرف ریسک هر دارایی با صرف ریسک هر عامل ارتباط دارد و اگر حساسیت آن نسبت به هریک از عوامل افزایش پیدا کند، صرف ریسک آن نیز افزایش پیدا میکند.
البته هنوز هم نمیتوان به صورت قطعی مدعی شد که کدامیک از این تئوریها میتوانند صرف ریسک داراییها را بهتر توجیه کند. هر دو نظریه بیان کننده این مطلب است؛ در صورتی که ریسک سیستماتیک افزایش پیدا کند، صرف ریسک نیز بیشتر خواهد شد بنابراین برای توجیه صرف ریسک داراییها میتوان از هر دو الگو استفاده کرد.
مازاد عرضه و تقاضا چیست؟
درک عوامل تاثیرگذار بر تصمیمات سرمایهگذار، مقدمه نحوه قیمتگذاری داراییهایی مانند اوراق قرضه است. برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار، در گام نخست باید استفاده از تئوری تقاضای دارایی، به یک منحنی تقاضا دست یابیم. این منحنی در صورتی که سایر متغیرهای اقتصادی ثابت نگه داشته شوند، رابطه میان تقاضا و قیمت را نشان خواهد داد.
بازده اوراق قرضه به طور قطع مشخص و برابر با نرخ بازده تا سررسید آن است. بنابراین نرخ بازده مورد انتظار این اوراق از تقسیم تفاضل ارزش اسمی اوراق قرضه بدون بهره و قیمت خرید اوراق قرضه بدون بهره بر قیمت خرید اوراق قرضه بدون بهره به دست میآید.
گام بعدی، رسم منحنی عرضه است که رابطه میان عرضه و قیمت اوراق بهادار را نشان میدهد. پایه و اساس منحنی تقاضایی که بیان شد، ثابت ماندن سایر متغیرهای اقتصادی به جز قیمت ورقه قرضه و نرخ بهره است. برای رسم منحنی عرضه نیز از همین مفروضات و شرایط مشابه استفاده میشود.
پس از این دو، به بیان تعادل در بازار پرداخته میشود. در علم اقتصاد، قیمت تعادلی زمانی به وجود میآید که مقداری را که مردم مایل به خرید هستند یا همان تقاضا، با مقداری که مردم متمایل به فروش هستند یا همان عرضه، برابر شود. در بازار اوراق قرضه، این وضع زمانی به وجود میآید که مقدار اوراق قرضه مورد تقاضا و اوراق قرضه عرضه شده، برابر شوند. با رسم نمودار عرضه و تقاضا، به نقطهای برخورد خواهیم کرد که مقدار عرضه و تقاضا برابر بوده و بنابراین این نقطه همان نقطه تعادلی محسوب میشود. بر اساس همین نقطه، قیمت و نرخ بهره تعادلی مشخص میشود.
آگاهی یافتن و درک مفاهیم تعادل بازار، قیمت یا نرخ بهره تعادلی از آن نظر اهمیت دارد که بازار همواره به این سمت تمایل دارد. در صورتی که مقدار اوراق قرضه عرضه شده بیش از تقاضای موجود باشد، وضعیتی پدید میآید که به آن مازاد عرضه گفته میشود زیرا مردم بیشتر به فروش تمایل دارند و کمتر کسی خریدار آن اوراق است. این وضعیت تا رسیدن به قیمت اوراق به قیمت تعادلی ادامه خواهد داشت.
این مسئله درباره تقاضا نیز صادق است. در صورتی که قیمت اوراق بهادار به کمتر از قیمت تعادلی خود برسد، مقدار تقاضا به دلیل افزایش تمایل مردم به خرید این اوراق افزایش پیدا میکند و اصطلاحا با پدیده مازاد تقاضا مواجه میشویم.
آموزش گام به گام بورس اوراق بهادار (قسمت ۶۷)/ مفهوم ریسک و بازده در بورس
در آموزش گام به گام بورس اوراق بهادار ، گام به گام همراه شما خواهیم بود و به اصلیترین ابهامات ورود به بازار جذاب بورس پاسخ خواهیم داد:
آشنایی با مفهوم ریسک و بازده در بورس و رابطهی آنها
به گزارش صدای بورس ، بازار سهام بر خلاف گذشته که تعداد کمی در آن سرمایهگذاری میکردند، حالا بین مردم عادی هم شناخته شده و بازار خوبی برای سرمایهگذاری شده است. اما هر سرمایهگذاری پیش از سرمایهگذاری باید با دو مفهوم مهم در این بازار آشنا باشد. یعنی باید بداند: مفهوم ریسک و بازده در بورس چیست و هر کدام چه اهمیتی دارند؟
اهمیت آشنایی با مفاهیم ریسک و بازده در بورس و رابطهی بین آنها
ارزش سهام یک شرکت به عملکرد آن شرکت بستگی دارد چنانچه عملکرد خوبی داشته باشد، ارزش سهام آن افزایش مییابد و در غیر این صورت ارزش سهام کم میشود. البته مسائل زیادی در ارزش سهام شرکتها تاثیرگذار هستند. در مجموع باید بدانیم که هیچ تضمینی برای افزایش قیمت سهام یک شرکت وجود ندارد.
بنابراین یک سرمایهگذار باید قبل از سرمایهگذاری با این موضوع آشنا باشد و بداند ارزش سهام هر شرکت ممکن است تحت تاثیر مسائلی افزایش یا کاهش یابد. در چنین شرایطی سرمایهگذاری همراه با ریسک خواهد بود و هر چه احتمال افت قیمت سهام بیشتر، یا احتمال عدم موفقیت در آن زیاد باشد، ریسک سرمایهگذاری درآن سهم نیز بیشتر است.
ریسک در بورس چیست؟
قبل از آشنایی با مفهوم ریسک و بازده در بورس که جزوی از زیر مجموعه های بحث آموزش بورس بوده، بهتر است بصورت جداگانه هریک از این مفاهیم را با هم بررسی کنیم. منظور از ریسک در بازارهای مالی چیست؟
یعنی اگر سرمایهگذاری قبل از سرمایهگذاری روی یک سهام خاص پیش بینی کند که این سهم به میزان چند درصد سود میکند و قیمتش افزایش مییابد، سپس روی آن سرمایهگذاری کند، دو حالت پیش میآید. یا قیمت سهام به همان میزانی که پیش بینی کرده یا بیشتر از آن افزایش مییابد و یا به اندازه چیزی که انتظارش را داشته رشد نمیکند یا حتی ممکن است روند نزولی هم داشته باشد.
بنابراین چنانچه احتمال برآورده نشدن پیش بینی این سرمایه گذار زیاد باشد، ریسک سرمایهگذاری او هم زیاد است. و چنانچه احتمال اینکه پیش بینیاش محقق شود زیاد باشد، ریسک سرمایهگذاری او پایین است، چرا که به انتظاراتش از سرمایهگذاری میرسد.
برای مثال فرض کنید قیمت هر سهم یک شرکت ۱۲۰ تومان باشد، شما پیش بینی میکنید در بازهای دو ماهه قیمت سهام آن به ۱۳۰ تومان برسد و بنابراین در آن سرمایهگذاری میکنید. اما پس از گذشت دو ماه قیمت سهام آن به ۱۲۵ تومان میرسد.
بنابراین نه تنها پیش بینی شما محقق نشده است، که سرمایهگذاری شما با عدم موفقیت نیز همراه بوده است. حال اگر بعد از گذشت همین دو ماه قیمت هر سهم به ۱۳۵ تومان برسد، نه تنها پیش بینی شما محقق شده، بلکه بیشتر از آن هم سود کردهاید و موفقیت خوبی نصیبتان شده است. بنابراین ریسکی متحمل نشدهاید.
البته بالا بودن ریسک به این معنی نیست که هروقت سرمایهگذار شکست خورد، پس ریسک زیادی را متحمل شده است. بلکه اغلب سهمهای با ریسک بالا، بازدهی بالایی به همراه دارند. پس میزان ریسک یک سهم به بازدهی آن بستگی دارد. برای دانستن رابطه بین ریسک و بازدهی لازم است با مفهوم بازدهی آشنا شویم. اما پیش از آن بهتر است شما را با انواع ریسک در بازار بورس آشنا کنیم.
مفهوم ریسک در سرمایهگذاری
یکی از مفاهیم مهمّی که آشنایی با آن برای هر سرمایهگذاری واجب است، مفهوم ریسک در سرمایهگذاری و میزان ریسکپذیری در هر مورد خواهد بود. در واقع میتوان ادّعا کرد که بدون شناخت مفهوم ریسک، ورود به حوزهی سرمایهگذاری تقریباً غیرممکن است. حتی اگر بدون شناخت این مفهوم، وارد حوزهی سرمایهگذاری شوید، احتمال شکست و عدم سودآوری بسیار بالا میرود.
متأسفانه بیشتر افراد، در هنگام بررسی جوانب مختلف یک سرمایهگذاری، بیشتر به سنجش بازدهی آن میپردازند. بازدهی همان نقطه مقابل ریسک است که میتوان آن را به جنبهی موفقیت آن سرمایهگذاری تعبیر کرد. در این مطلب، توضیحات کاملی در زمینهی مفهوم ریسک در سرمایهگذاری ارائه شده است. مطالعهی این مطلب، توان شما را برای مدیریت ریسک، افزایش میدهد. توصیه میکنیم از مطالعهی این محتوا غافل نشوید!
همچنین با مراجه به صفحهی اصلی وبسایت میتوانید از پادکست ، دورهی آموزش اقتصاد ، سایر مقالات آموزشی و البته محتواهای تحلیلی ما استفاده کنید.
گام اول آشنایی با ریسک در سرمایهگذاری؛ مفهوم بازده در سرمایهگذاری
بازده پاداشی است که شخص سرمایهگذار، بابت تحمل ریسک معین در یک امر سرمایهگذاری، انتظار دارد یا به دست میآورد. اگر این پاداش، به پاداش مورد انتظار سرمایهگذار اشاره کند، آن را «بازده مورد انتظار» و اگر به پاداش کسب شده در پایان مدت باشد، «بازده واقعی» مینامند. ابتداییترین گام برای ورود به یک سرمایهگذاری، تعیین همین میزان بازده مورد انتظار است.
به عنوان مثال، زمانی که شما پولی را در محل معینی، سرمایهگذاری میکنید و پیشبینی میکنید که درصد معینی سود (مثلا ۲۰ درصد) در ظرف مدت زمان معین (مثلاً ۶ ماه) عایدتان شود، شما بازده مورد انتظارتان را تعریف کردهاید. حال بعد از گذشت زمان تعیین شده (یعنی همان ۶ ماه)، شما به سود و بازدهی واقعی میرسید که میتواند از میزان بازدهی مورد انتظار شما، کمتر یا بیشتر باشد. روشن است که هر سرمایهگذار، انتظار دارد که حداقل به بازده مورد انتظار خود برسد.
آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری
اگر بخواهیم یک تعریف خلاصه و جمعوجور برای ریسک ارائه دهیم، میتوانیم «عدم اطمینان در خصوص یک موضوع» را برای آن بازگو کنیم. در واقع ریسک، به اختلاف میان بازده واقعی و بازده مورد انتظار میپردازد. اینکه چقدر احتمال دارد تا در یک سرمایهگذاری، تمام یا بخشی از سرمایهی اولیهی خود را از دست بدهیم، در همین مفهوم ریسک روشن خواهد شد.
مثال بازی دارت و صفحهی سیبل، تشبیه بسیار نزدیکی برای لمس این تعریف خواهد بود. زمانی که شما دارت را به سوی صفحه پرتاب میکنید، هدف شما برخورد با نقطهی مرکزی سیبل خواهد بود. اما میدانید که این احتمال نیز وجود دارد که دارت با نقطهی مرکزی صفحه، برخورد نداشته باشد. به عبارت دیگر ریسک اینکه دارت با هر نقطهای از صفحه و حتی خارج از آن برخورد داشته باشد را میدانید.
در سرمایهگذاریهای اقتصادی، مانند بازی دارت یا شطرنج، شما یک انتظار و هدف مشخصی دارید. (همان برخورد دارت با نقطهی مرکزی صفحهی سیبل یا کیش و مات کردن طرف مقابل در شطرنج) اما باید بدانید که این امکان وجود دارد که نتیجهی سرمایهگذاری شما خارج از چهارچوب مورد انتظارتان باشد. و این تشخیص همان ریسکپذیری در سرمایهگذاری شما خواهد بود.
ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، بازدهی را میتوان نقطه مقابل «ریسک» دانست. اما بین این دو مفهوم ارتباط هم برقرار است. اگر شما برای یک آیتم و مورد سرمایهگذاری به خصوص، ریسک بالاتری را متحمل شوید، انتظار بالاتری برای میزان بازدهی آن نیز خواهید داشت! به عبارت بهتر، رابطهی میان بازدهی و ریسک در یک سرمایه گذاری، یک رابطهی مستقیم است.
البته توجه داشته باشید که امکان دارد بازدهی تحقق یافته، با بازدهی مورد انتظار یکسان نباشد! یعنی در یک سرمایهگذاری، شما به اندازهی مطلوب و به حد مورد انتظار با ریسک متحمل شده، بازدهی دریافت نکنید. که در صورت پایینتر بودن، سرمایهگذاری مطلوب شناخته نخواهد شد.
ریسکِ سرمایهگذاری در بازارهای مالی
تا به اینجا، بیس مفهوم ریسک را دانستید. اکنون به بررسی این موضوع در بازارهای مالی میپردازیم. در بازارهای مالی، با دو دسته از انواع ریسکها روبهرو خواهیم بود:
- ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری
- ریسکهای غیر سیستماتیک در سرمایهگذاری
در ادامه، این دو نوع ریسک را تشریح کردهایم. شناخت انواع ریسکها، برای مدیریت ریسک در سرمایهگذاری اهمیت دارد.
ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری
انواع سیستماتیک ریسکها در بازارهای مالی، تمام فعالین آن حوزهی سرمایهگذاری را تحت الشعاع قرار میدهد. به عبارت دیگر، ریسکهای سیستماتیک، در سطح کلان هستند. از طرف دیگر، فرد سرمایهگذار در کنترل ریسکهای سیستماتیک نقشی ندارد. به عنوان مثال تمام افراد فعال در حوزهی بازارهای مالی، از جابهجایی نرخ ارز، متحمل ریسک میشوند. وقوع جنگ و چنین پیشامدهایی نیز در این دسته از ریسکها قرار میگیرند. این دسته از ریسکها، قابل پیشگیری و کنترل از سوی فرد سرمایهگذار نخواهند بود اما میتوان تصمیم صحیح را با توجه به شرایط اتّخاذ نمود.
در بازار ایران، تصمیمات سیاسی، تعیین نرخ ارز و دلار، نرخ تورم، قوانین و مقررات از این دسته از ریسکها به شمار میروند. تمام موارد یاد شده، روند و مفاهیم ریسک و بازده وضعیت تمامی صنایع را تحت کنترل (چه به صورت مثبت و چه به شکل منفی) قرار میدهد.
ریسکهای غیر سیستماتیک در سرمایهگذاری
این دسته از ریسکها، برخلاف ریسکهای سیستماتیک، تنها برای برخی از شرکتها قابل دریافت خواهند بود. این ریسکها، در بازارهای مالی، فراوانتر هستند. به عنوان نمونه میتوان تغییرات ارزش سهام یک شرکت را مفاهیم ریسک و بازده در این زمینه مثال زد. روند ارزش سهام یک شرکت، قابل بررسی است و سرمایهگذار میتواند با کنترل آن، ریسک پایینتری برای خرید و سرمایهگذاری در آن سهام، داشته باشد.
موضوعات درونی شرکتها، میتوانند به ایجاد ریسکهای غیر سیستماتیک، دامن بزنند. ریسکهای مدیریتی، ریسکهای نظارتی و برنامههای اینچنینی در شمار این دسته از ریسکها مفاهیم ریسک و بازده قرار میگیرند. با مطالعهی ریسکها و شناخت اصول مدیریتی آنها، این ریسکها قابلیت کنترل را دارند.
وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری
تمام سرمایهگذاریها، حتّی سپردن وجه اندک به حسابهای سپرده، حاوی ریسک هستند. البته بسته به میزان بازدهی مورد انتظار و بازدهی واقعی، میزان ریسکپذیری متفاوتی خواهند داشت. گاه سودآوری برای یک حساب بسیار پایین است اما طبیعتاً ریسک این سرمایهگذاری نیز نسبت به موراد دیگر، پایینتر خواهد بود.
باید توجه داشت که زمانی که از ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک صحبت میکنیم، همیشه اتفاقات منفی ریسکها را مورد خطاب قرار نمیدهیم. بسیاری از صنایع، با روبهرو شدن با ریسکهای بالا، دچار روند صعودی خواهند شد. برای اینکه این موضوع را بهتر لمس کنید، مثال وضعیت کرونا را در نظر بگیرید. قرنطینهی خانگی در بازههای مختلف این بیماری، برای بسیاری از مشاغل، مضر بود و سبب سقوط آنها شد. اما مشاغل خانگی و کسبوکارهایی که از طریق اینترنت قابل انجام بوند، روند صعودی و پیشرفت بینظیری را در این بازه، تجربه کردند. این همان وضعیت معکوس ریسک است.
اهمیت تعیین بازدهی مورد انتظار در سرمایهگذاری
اگر به شما پیشنهاد یک سرمایهگذاری داده شود، باید بتوانید تشخیص دهید که میزان بازدهی مطلوب شما از این میزان سرمایهگذاری چقدر است. توجه داشته باشید که این میزان باید دقیق مشخص باشد. یعنی اینطور نباشد که بگوییم هراندازه سود بیشتر باشد، بهتر است! طبیعتاً سود بالاتر در یک سرمایهگذاری، آن را به گزینهی مطلوبتری تبدیل میکند. اما به عنوان یک سرمایهگذار باید رقم معینی از عدد بازدهی مورد انتظار را مشخص نماییم. البته تعیین دقیق رقم بازدهی مورد انتظار برای هر سرمایهگذار، یک الزام است.
تعیین بازدهی مورد انتظار، برای شفافسازی ریسکهای موجود در آن سرمایهگذاری بسیار ضروری خواهد بود. تعیین بازدهی مورد انتظار شما برای یک سرمایهگذاری، به شما کمک میکند تا بهتر بتوانید برای ریسکهای پیشرو تصمیم بگیرید. زمانی که میدانید که حداقل بازدهی مورد انتظار شما، مشروط به پذیرش ریسکهای بالایی است، با دید بازتری آنها را خواهید پذیرفت. برعکس زمانیکه بازدهی مورد انتظار شما میزان پایینی داشته باشد، میتوانید به تناسب آن، از پذیرش ریسکهای بالا صرف نظر نموده و در موارد با ضریب اطمینان بالاتری، سرمایهگذاری کنید.
اگر به سرمایهگذاری پرریسک و اصولی و همچنین کسب بازدهی بالا، علاقهمند هستید، حتما نگاهی به مقالهی مربوط به صندوق جسورانه داشته باشید.
مدیریت ریسک در سرمایهگذاری
همانطور که اشاره شد، در زندگی ما، هیچ کاری بدون ریسک نخواهد بود. در واقع تمام کارهایی که هر روز انجام میدهیم، همراه با ریسک است. از رانندگی به سمت محل کارمان گرفته، تا سرمایهگذاری مالی و تجارتی که انجام میدهیم، همه با «ریسک» روبهرو هستند. در پارهای از مسائل، این ریسکها آنقدر کوچک هستند که تقریباً صفر در نظر گرفته میشوند. در برخی از مسائل مانند سرمایهگذاریهای مالی و اقتصادی، کاملاً قابل کنترل هستند. بنابراین، کنترل و بررسی میزان ریسک در سرمایهگذاری، میتواند تا حدود بسیار زیادی در تعیین سرمایهگذاری صحیح به سرمایهگذار کمک کند. موارد ریسکهای غیر سیستماتیک که کاملاً قابل بررسی هستند، در موارد عدیدهای میتواند جلوی زیانهای مالی را بگیرد. بنابراین مدیریت ریسک، در تصمیم گیری برای سرمایهگذاری در نقطهی صحیح، بسیار مؤثر خواهد بود.
اگر به دنبال یک سرمایهگذاری با حداقل میزان سرمایه هستید، اوراق با درآمد ثابت میتواند گزینهی مناسبی برای شما محسوب شود.
جمعبندی آکادمی دانایان
بدون توجه به مفهوم ریسک، و توسّل به گزینهی شانس در بازارهای مالی، احتمال شکست و متحمل شدن زیانهای مالی سنگین، بسیار بالا خواهد بود. شکستهایی که میتواند خسارات جبرانناپذیری را برای سرمایهگذار به دنبال داشته باشد. خلاصهی مطلب آنکه با مدیریت ریسک، سرمایهگذار میتواند به اهداف مالی خود برسد. حداقل سریعتر و با خطراتی کمتر!.
برای دسترسی به سایر مقالات و همچنین بهرهمند شدن از محتوای تحلیلی وارد شوید .